حمیدرضا عظیمی| «گاهی» هست که شاید هیچ اهمیتی نداشته باشد که یک شخص، با چه چیزی مخالف است و با چه چیزی موافق؛ از چه خوشش میآید و از چه چیزی بدش میآید. این طور مواقع، نظر شخصی یک چیز است و آنچه در بیرون اتفاق افتاده و جریان دارد، موضوع دیگری است. «برنامه ماه عسل» هم در این فقره، مصداق این موضوع شده است.
دقیق نمیدانم از کجا شروع شد، نه اینکه تاثیر جامعه پیرامون باشد، نه! اما غیر از آنکه «تلویزیون» در زندگی فردی و احوالات شخصی تاثیری نداشته و ندارد، از زمانی به بعد همان سالی یکی دو قسمتی هم که «ماهعسل» را میدیدم، دیگر ندیدم. بعد هم گویا در جامعه موجی راه افتاده بود و برخی همین کار را کرده بودند. آدمهایی که به «اشکبازی» ماه عسل اعتراض داشتند و از اینکه عدهای بیایند آنجا و سیر تا پیاز زندگیشان را تعریف کنند و مردم هم با چشمانی قرمز و از حدقه درآمده، مثل تماشای فیلم هندی در دهه 60، زار زار گریه کنند، خوششان نمیآمد. این گروه اعتقاد داشته و دارند که چه معنا دارد که آدمی مستاصل را بیاورید تلویزیون، او هم شروع کند به گفتن و گفتن، حتی گفتن «رازهای مگو»!
این گفتنها یک طرف، گاهی حواشی این برنامه خیلی تند و پررنگ میشد، مثل آنکه یکی از فعالان انجیاو و از اهالی یک «سمن» ایرانی در گفتوگویی که با «شهروند» انجام داده بود، گفت که ثابت شده یکی از بچههای حاضر در «برنامه ماهعسل» را با رضایت والدینش به برنامه آورده بودند! و آنها هم اقداماتی انجام دادهاند. چنین حاشیههایی به همین مورد محدود نشد و نمیشود با این حال، همین برنامه «اشکپرور» همین برنامه «اعصاب خوردکن» که با سیل انتقادات برخی از اهالی جامعه مواجه است، کارهایی کرده که تقریبا تا حالا از منتقدانش برنیامده و اینجاست که پای انصاف پیش میآید و عبور از سلیقه شخصی. عبور از سلیقهای که در این موارد باید پا رویش گذاشت و از عملکرد برنامهای که حتی به آن انتقاد داری، باید گفت.
ماهعسل با این مختصات، به عقیده شخصی، کاری کرده کارستان. خبرها که بازخوانی میشد، در لابهلایش یک دوجین خبر یافتیم که فلانی آزاد شده و فلان مقدار کمک برای زندانیان مالی جمعآوری شده است. همین چند وقت پیش بود که خبر آمد قرار است 500 زندانی به همت این برنامه، آزاد شود. جستوجوها نشان میداد که این برنامه فراخوانی درباره این موضوع صادر کرده است. ماه عسل در برنامه خود اعلام کرده بود آنهایی که مایلند به زندانیان مالی بدون سابقه کمک کنند، میتوانند از طریق سامانه #۴۰*۷۳۳* کمکهای نقدی خود را به زندانیان مالی اختصاص دهند. گزارشها هم حاکی از آن است که این سامانه همچنان فعال است و از این طریق کمکهای قابلتوجهی جمعآوری شده است. مبلغی که البته متعلق به چند روز پیش بوده و 10میلیارد تومان است.
اصغر جهانگیر، رئیس سازمان زندانها به «میزان» گفته بود: با کمک خیرین و نیکوکاران طی فراخوان چند روز گذشته ماه عسل تاکنون شرایط آزادی
۵۰۰ زندانی نیازمند از زندانها فراهم شده است و مطابق گفته او با توجه به حجم کمکها امکان آزادی هزار زندانی دیگر هم وجود دارد. زندانیانی که هرکدام به دلیل حادثهای یا ورشکست شدند یا بدهی مالی بالا آوردند و بیهیچ سابقهای راهی زندان شدند.
«ماه عسل» را چند سالی است ندیدم. شاید از این به بعد هم نبینم، اما این هیچ توفیری در واقعیت و آنچه در فضای بیرونی درحال رخدادن است، ایجاد نمیکند. ما چه این برنامه را ببینیم و چه نبینیم، چه از مجریاش خوشمان بیاید و چه نیاید، این برنامه با اتکا به توانی که در مردم این بوم وجود داشته، توانسته حادثهای بزرگ را رقم بزند. حادثهای که منتقدان این برنامه نتوانستند رقم بزنند. مردم ایران کار خیر میکردند و میکنند و از این به بعد هم خواهند کرد. به همین دلیل منتقدان میگویند این کار ماهعسل نیست، کار مردمی است که هرجای دیگر هم اگر اقدام میکرد، این واقعه رقم میخورد! درست است! مردم ایران صلحطلبند و نشان دادهاند که برای رفع آلام همنوعان خود هر کجای این دنیا که باشند، همیشه آمادهاند، اما باید بسترش فراهم شود که ماه عسل توانسته با نمایش نمونههای عینی، این بستر را فراهم کند.