تیموتی پل، روزنامه‌نگاری که با موبایل کار می‌کند
 
روزنامه نگاری رسمی زنده خواهد ماند
 
کشاکش میان گفتن حقیقت و کسب درآمد مهمترین چالش روزنامه‌نگاران آزاد است
 

هادی خیری - مترجم | معترضان خواستند هنگام حمله آنها علیه پلیس دوربینم را خاموش کنم و فقط موقعی که پلیس به آنها حمله می‌کند، تصویربرداری کنم؛ و من در پاسخ گفتم که «دوربین من هر آنچه را که ببیند، نشان می‌دهد.»
افراد زیادی می‌شناسم که خود را روزنامه‌نگار عنوان می‌کنند درحالی ‌که فقط عقیده و دیدگاه خود را در رسانه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارند.
سه عنصر گوشی‌های همراه هوشمند، شبکه‌های اجتماعی و اینترنت پرسرعت موجب شکل‌گیری مفاهیم جدیدی چون روزنامه‌نگاری موبایلی شده و تعریف سنتی رسانه و روزنامه‌نگار را تحت‌الشعاع قرار داده است. جریان خطی و بالا به پایین تولید محتوا از بین رفته و مخاطب منفعل دیروز به صاحب رسانه و روزنامه‌نگار امروز بدل شده است. امروزه حرفه روزنامه‌نگاری تحت‌تأثیر فناوری‌های ارتباطی نوین رفته‌رفته به کاری فردی و مستقل تبدیل شده است. تیموتی پل (Timothy Pool) یکی از همین روزنامه‌نگارانی است که داستان روزنامه‌نگارشدنش به موبایل و شبکه‌های اجتماعی و نرم‌افزارهای نوین گره خورده است. این روزنامه‌نگار آمریکایی که با گزارش‌های موبایلی از جنبش تسخیر وال‌استریت در ‌سال 2011 شناخته شد، در گفت‌وگو با شماره اخیر دو فصلنامه آکادمیک تی.آر.تی ترکیه ماجرای روزنامه‌نگار موبایلی یا به قول خودش تکنو- روزنامه‌نگارشدنش را روایت می‌کند. او در جنبش‌های مختلفی چون جنبش وال‌استریت، اعتراضات پارک گزی استانبول، حوادث بالتیمور و... حضور داشته و با سبک خاص خود به پوشش این حوادث پرداخته است. در شرایطی که این روزها بقای روزنامه‌نگاری سنتی و رسمی با چالش مهمی به اسم شهروند خبرنگاران مواجه شده است اما از نظر تیموتی پل، روزنامه‌نگاری رسمی با وجود چالش‌های فراوانی که وجود دارد، به حیات خود ادامه خواهد داد. پل معتقد است تا زمانی که نیاز به گفت‌و‌گو با مردم و پیگیری دلایل و عواقب موضوع وجود داشته باشد، روزنامه‌نگاری رسمی نیز وجود دارد. تیموتی پل‌ سال 2012 جزو 100 شخصیت منتخب از دید مجله تایم بوده و در‌ سال 2013 نیز جایزه Shorty Award را به‌عنوان بهترین روزنامه‌نگار رسانه‌های اجتماعی دریافت کرده است. دوفصلنامه آکادمیک تی.آر.تی ترکیه که به موسسه رسانه‌ای دولت (TRT) وابسته است، به صورت تخصصی در حوزه رسانه و ارتباطات منتشر می‌شود که علاوه بر مقالات علمی بخشی را به گفت‌وگوهای مرتبط با موضوع مجله اختصاص می‌دهد.
  چرا وارد عرصه روزنامه‌نگاری موبایلی شدید و چگونه این کار را شروع کردید؟ آیا دلیل این امر صرفا کنجکاوی اجتماعی بود یا این‌که در پی مسائل دیگری مثل پول و قدرت بودید؟
البته که پول و قدرت دوست‌داشتنی است، اما دلیل اصلی این موضوع سروکارداشتن زیاد من با کامپیوتر و اینترنت از همان دوران کودکی بوده است، این درحالی است که هم‌سن‌وسال‌های من تا 10، 12سالگی هم کامپیوتر نداشتند. بعد از کامپیوتر و اینترنت هم با شبکه‌های اجتماعی مختلفی آشنا شدم، برای همین همیشه آنلاین و درحال به اشتراک‌گذاشتن مطالب مختلف بودم. وقتی نخستین تلفن هوشمندم را خریدم، زمانی بود که در لس‌آنجلس کار می‌کردم. روزی که برای دیدن برادرم به ویرجینا رفته بودم، برادرم خبر داد که بورس نیویور توسط گروهی از افراد اشغال شده ‌است، من از این موضوع اطلاع داشتم و از شبکه‌های اجتماعی و یوتیوب اتفاقات را پیگیری می‌کردم. برای این‌که جنبش تسخیر وال‌استریت را از نزدیک پیگیری کنم، ابتدا می‌خواستم بلیت یک هفته‌ای رفت و برگشت اتوبوس که 20دلار بود را بخرم که در لحظات آخر تصمیمم عوض شد و به تصور این‌که شاید زودتر برگردم، بلیت یک‌طرفه گرفتم و درنهایت هم تا آخر ماجرا در آن‌جا ماندگار شدم.
در ابتدای کار، تلفنی که برای پوشش حوادث استفاده می‌کردم، حافظه ذخیره‌سازی زیادی نداشت، برای همین یک روز بعد همه فیلم‌ها و تصاویر حافظه تلفنم را پر کرده بود. بعد از این مشکل بود که با برنامه Ustream آشنا شدم که همزمان امکان پخش زنده و ذخیره‌سازی آنلاین می‌دهد؛ هرچند کیفیت آن پایین بود، اما در آن شرایط تنها نشان‌دادن اتفاقات مهم بود، بنابراین از طریق موبایلم شروع به پوشش زنده اتفاقات کردم؛ یک یا دو هفته بعد از آن حدود دو‌هزار نفر فالوور جمع کردم که در ادامه به 17 و 36‌هزار نفر رسید و زمان حمله به پارک{زاکوتی} آن تصاویر و لحظات را برای میلیون‌ها نفر نمایش دادم که مردم شروع کردند به تحسین من و این‌که چقدر روزنامه‌نگار حرفه‌ای هستم. من هم این سوال را از خودم داشتم که واقعا کاری که انجام می‌دهم، روزنامه‌نگاری است؟ نمی‌دانم؟ من فقط مطالب و محتواهایی را به اشتراک می‌گذارم.
من هرگز به این فکر نکردم که تجربه‌ها و محتواهای تولیدی خودم از جنبش تسخیر وال‌استریت را به مردم بفروشم؛ همیشه سعی کردم شور و شوق و احساسات خود در آن لحظات را در قالب خبر منتقل کنم و اینگونه مردم نیز در آنچه من تجربه می‌کردم، شریک می‌شدند. مردم شروع به تحسین کار من کردند و از طرف دیگر توجه شبکه‌های خبری و رسانه‌‌ها نیز به سمت من جلب شد درحالی‌ که من درباره موضوعی که آنها بحث می‌کردند، {روزنامه‌نگاربودن من} کوچکترین ایده و تصوری نداشتم. درنهایت متوجه شدم کاری که من انجام می‌دادم، روزنامه‌نگاری است؛ دلیل ورود من به این حوزه نیز چیزی جز متعلق‌بودن من به جامعه هکرها نیست. این کار را با دوستان خود انجام می‌دادیم؛ چراکه اطلاعات باید منتشر شده و به اشتراک گذاشته شود؛ بعدا متوجه شدم که روزنامه‌نگاران نیز همین‌طور فکر می‌کنند و به خود گفتم که گویا واقعا روزنامه‌نگاری نیز چیزی مشابه همین کار ماست.
از نظر من تکنولوژی و قدرت مردم در اتباط با هم هستند و این دو همیشه از موضوعات هیجان‌انگیز برای من بوده است. فناوری‌های اطلاعاتی تلفن‌همراه بیش از هر زمان دیگری به ما اجازه به اشتراک‌گذاشتن می‌دهند و تمام اینها بود که من را به یک روزنامه‌نگار تبدیل کرد.
تجربه‌کردن شیوه‌های غیرعادی و همچنین روایت‌کردن یک ماجرا، دو راه‌حلی هستند که همیشه در برابر پرسش‌های برآمده از شور و شوق خود استفاده می‌کنم. پیوند این دو موجب شده تا من از فناوری‌های جدید در مسیرها و شیوه‌های تازه‌ای استفاده کنم. مثلا وقتی در ترکیه بودم، از عینک گوگل برای پوشش زنده{اعتراضات پارک گزی} استفاده کردم؛ از نظر من اگر در انجام یک کار سریع‌ترین، بهترین و مؤثرترین شیوه وجود داشته باشد، مطمئنا من از همان‌ استفاده می‌کنم. بنابراین واقعا روایت‌کردن حوادث و خبردادن را دوست دارم و همه اینها من را به یک تکنو-روزنامه‌نگاری که از موبایل و فناوری‌های نوین استفاده می‌کند، تبدیل کرد.
 عده‌ای برنامه‌ها و نرم ‌افزارهای توسعه‌یافته‌ای را که برای انتشار از طریق موبایل استفاده می‌شوند، «نوآوری‌های مخرب» توصیف می‌کنند. نرم‌افزارهایی مثل Napster, Torrent و درحال‌ حاضر Periscope، Google Glass، Meerket و برنامه‌های مشابه دیگری که به نوعی کاربرد اشتراک‌گذاری دارند، مشکلات جدی حقوقی برای موسسات رسانه‌ای ایجاد کرده و موجب نگرانی آنها شده است. آیا در طی مدتی که از این برنامه‌ها استفاده می‌کنید و محتواهایی که به اشتراک می‌گذارید، با چنین مشکلاتی مواجه شده‌اید؟ مثلا از طریق برنامه Periscope یا Google Glass یک کنسرت مهم را به تمام دنیا منتشر کنید، درحالی ‌که حق پخش این کنسرت از مدت‌ها پیش توسط یک شبکه تلویزیونی خریداری شده باشد. آیا در این شرایط مشکلات حقوقی یا اخلاقی ایجاد نمی‌شود؟
 بله بدون تردید چنین مشکلاتی به ‌وجود می‌آید، اما باید توجه داشته باشید که من کار خبری انجام می‌دهم. در آمریکا حمایت‌هایی از رسانه‌ها و مطبوعات وجود دارد؛ بنابراین اگر من در طی کارم ویدیوهایی ضبط کرده باشم که دارای ارزش خبری باشد، اطلاع‌یافتن از آنها یک حق عمومی محسوب می‌شود و می‌توان آن را به صورت عمومی منتشر کرد؛ و این نه‌تنها درباره یک کنسرت بلکه درباره رویدادهای سیاسی و تظاهرات نیز قابل ‌تعمیم است. به هرحال یکی از چالش‌های حال حاضر نیز، این مسأله است، اما من و همکارم نرم‌افزاری به اسم Tagg.ly طراحی کردیم که بیشتر در ارتباط با این موضوع است. شما تصور کنید رسانه‌ای مثل CNN یا موسسات رسانه‌ای مطرح دیگری تصویری را بدون مشخصات صاحب اثر منتشر کنند و این تصویر به اشتراک گذاشته شود و میلیون‌ها نفر نیز آن را ببینند، مطمئنا عکاس این تصویر از این وضع ناراحت خواهد شد و رسانه منتشرکننده نیز بابت این خطا مورد ملامت قرار می‌گیرد؛ نرم‌افزاری که ما طراحی کرده‌ایم، دقیقا برای چنین شرایطی در نظر گرفته شده است. کار نرم‌افزار افزودن توضیحات و مشخصات لازم به عکس است و این نخستین گامی بود که در جهت رفع این مشکل برداشتیم. به هرحال به جای ممنوعیت انتشار، باید با مشکل مواجه شد و شیوه‌های نوینی برای آن پیدا کرد.
  رویکرد شما به خبرنگاری با رسانه‌های جریان اصلی فعلی متفاوت است. وسیله و روش مورد استفاده شما بیشتر موبایل است که تأثیرگذارتر و مستقل‌تر است. از نظر شما گسترش روزنامه‌نگاری موبایلی می‌تواند به معنای پایان کار موسسات رسانه‌ای باشد؟
 چنین تصوری ندارم. به نظرم ما شاهد تغییرات بزرگ در شیوه‌های خبرنگاری خواهیم بود که Al Jazeera Plus و Vice نمونه‌های خوبی از این موضوع هستند. از نظر من روزنامه‌نگاری رسمی با وجود روزنامه‌نگاری موبایلی و شهروندی از بین نخواهد رفت. کسی که سگش را برای گردش بیرون برده است و در همان شرایط تصاویر یک سانحه هوایی را نیز به وسیله موبایل خود ضبط می‌کند، روزنامه‌نگاری شهروندی انجام می‌دهد؛ چراکه او هیچ نیتی برای روزنامه‌نگاری نداشته است و به‌طور اتفاقی توانسته تصاویر حادثه را بگیرد. اکنون شاهد روزنامه‌نگارانی هستیم که به جای دوربین‌های بزرگ، با آی‌پدها و موبایل‌ها کار می‌کنند و از طریق آنها تصاویر خود را ضبط و بارگذاری می‌کنند، اما اگر به مثال سانحه هوایی برگردیم، نیاز است که فردی با کارشناسان و بازرسان حادثه درباره دلایل وقوع سانحه گفت‌وگو کند و همچنین بایستی با شرکت‌های دیگر نیز دراین‌باره صحبت کند؛ و این همان روزنامه‌نگاری رسمی است که هرگز از بین نخواهد رفت و روزنامه‌نگاری موبایلی نیز هرگز نمی‌تواند جای آن را بگیرد. بنابراین اگر واقعا می‌خواهیم کار روزنامه‌نگاری انجام دهیم، نیاز داریم تا با مردم گفت‌وگو کرده و دلایل به وجود آمدن رویدادها و نتایج و عواقب بعدی آنها را پیدا کنیم.
  عوامل درون‌سازمانی و برون‌سازمانی زیادی بر رسانه‌های اصلی حاکم هستند و همچنین قوانین سخت‌گیرانه‌ای وجود دارد که اجازه مستقل‌بودن به آنها نمی‌دهد. این رسانه‌ها با پیروی از همین قوانین به تولید محتوا و انتشار آن می‌پردازند، اما از طرف دیگر درباره روزنامه‌نگاری دیجیتال و قابل اعتمادبودن آن هنوز هم بحث‌ها و اختلاف‌نظرهای زیادی وجود دارد. آیا شما در کار خود اصول انتشار و شیوه‌های خودکنترلی خاصی را رعایت می‌کنید؟ وقتی خبری را برای انتشار آماده می‌کنید، چه مسائلی را بررسی می‌کنید؟
من هم مثل دیگران فرآیند آماده‌سازی طولانی جهت انتشار یک خبر طی می‌کنم. مثلا برای انتشار یک فیلم یوتیوبی یا یک مستند استانداردهایی داریم. از این‌که چه چیزی می‌خواهیم بگوییم و از صحت موضوع اطمینان حاصل می‌کنیم و تمام فرآیندهای عادی که همه استفاده می‌کنند را به کار می‌گیریم. مردم به وسیله موبایل خبرها را به صورت لحظه‌ای مخابره می‌کنند و همین امر موجب چالش شده است. به هرحال اطمینان و کنترل حقیقت در این وضع ممکن نیست. اگر شما مقاله خود را جهت انتشار در رسانه‌های سنتی مثل نیویورک‌تایمز ارسال کنید، قبل از انتشار از فیلترهای متعددی جهت اطمینان عبور می‌کند. اما اگر بخواهید همان مقاله را در توییتر منتشر کنید، به راحتی و بدون کنترل از طرف کسی، می‌توانید از طریق حساب خود این کار را انجام دهید. در این شرایط احتمال خطا وجود دارد و شما ضرورتی برای رعایت مسائل قانونی احساس نمی‌کنید؛ چراکه نماینده کسی نیستید و این وضعیتی است که درحال حاضر در آن قرار داریم. انتشار خبرهای دروغ در رسانه‌های اجتماعی، مقاله‌های ساختگی و جعلی، وبلاگ‌های بی‌محتوا و... مسائل مهمی است و به نظر من روزنامه‌نگاری شهروندی و آزاد همیشه با این مشکلات دست و پنجه نرم خواهدکرد.
مهمترین مسأله‌ای که پیش ‌روی وبلاگ‌نویس‌ها و روزنامه‌نگاران مستقل قرار دارد، کشاکش میان گفتن حقیقت و کسب درآمد است. گفتن حقیقت و روشنایی‌انداختن بر تاریکی‌ها امر خوشایندی برای آنهاست؛ اما در این شرایط پول درآوردن کمی دشوار است چرا که بیشتر مردم به چیزی که در حال حاضر اعتقاد دارند، حساس هستند، بنابراین کسی که موضع منفی نسبت به حکومت دارد، مطمئنا مقاله‌ای را که در راستای عقاید او باشد تأیید کرده و به اشتراک خواهد گذاشت؛ و مقاله از این طریق پول‌ساز خواهد شد. اما هیچ‌کس به مقاله‌ای که کاملا منصفانه و متعادل نوشته شده باشد و دیدگاه‌های هر دو طرف ماجرا را مورد توجه قرار داده باشد، علاقه‌ای نشان نمی‌دهد. افراد زیادی می‌شناسم که خود را روزنامه‌نگار عنوان می‌کنند در حالی ‌که فقط عقیده و دیدگاه خود را در رسانه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارند و فالوورهای این افراد طی یک‌ماه به 300‌هزار نفر می‌رسد. اما از طرف دیگر روزنامه‌نگارانی را می‌بینید که با سابقه 10، 20 ساله‌ موفقیت‌آمیز در این حرفه، تنها 7‌هزار فالوور دارند؛ چون این افراد در پی یافتن واقعیت‌ها هستند و برای منصف‌بودن تلاش می‌کنند.
  شما با حضور در جنبش‌های اعتراضی مختلف به‌عنوان روزنامه‌نگار دیجیتال شناخته می‌شوید، در پوشش خبری این جنبش‌ها با چه مشکلات تکنیکی و حقوقی مواجه شدید؟
بگذارید از تجربه‌هایم بگویم. در تظاهرات قانونی علیه ناتو در شیکاگو حضور داشتم که در یک لحظه من و دوستانم به وسیله یک خودرو جیپ سیاه رنگ و توسط پلیس شیکاگو مورد محاصره قرار گرفتیم. کارت‌های اعتباری و پاسپورت‌هایمان را گرفته و بازجویی و خودرويمان را نیز جست‌وجو کردند. حتی مطلع شدیم که پلیس به آپارتمان‌های جداگانه‌ای که داشتیم رفته و آنها را جست‌وجو کرده است. اکثر روزنامه‌نگاران هنگام پوشش خبری درگیری‌ها با چنین مشکلاتی مواجه می‌شوند؛ اما به‌ طور کلی تاکنون با مشکل قانونی مواجه نشده‌ام ولي تصاویری را که گرفته‌ام به‌عنوان مدرکی علیه پلیس و جهت تبرئه مردم مورد استفاده قرار گرفته است. به‌عنوان روزنامه‌نگار موبایلی، بزرگترین مشکلی که در حوزه مشکلات فنی و تکنیکی داشته‌ام، عدم آنتن‌دهی موبایل، ترافیک شبکه و مشکلات پوشش زنده بوده است. اکنون بسیاری از موسسات کوله‌پشتی‌های گران‌قیمتی می‌خرند (که اجازه حمل 16مودم را می‌دهند) به تصور این‌که ارتباط بهتری می‌توانند داشته باشند؛ اما آنها نیز با مشکل ترافیک شبکه مواجه می‌شوند.
  در پوشش خبری حوادث و اعتراضات، اغلب شما را در سمت معترضان می‌بینیم. خبرهایتان را از میان آنها و از دید آنها ارسال می‌کنید، فکر نمی‌کنید این وضع برای کسانی که مخالف اعتراضات هستند یا حکومت مرکزی که خواهان جلوگیری معترضان است، به معنای نادیده‌گرفتن آنها باشد؟ آیا این غفلت از اصل بی‌طرفی شما به‌عنوان روزنامه‌نگار نیست؟
من همیشه تلاش می‌کنم خودم باشم. هیچ وقت از گروه خاصی حمایت نکرده یا علیه آن مخالفت نمی‌کنم. هر چیزی را که در لحظه مشاهده کنم، شما نیز به‌عنوان مخاطب همان را می‌بینید. در نیویورک در حین حوادث جنبش تسخیر وال‌استریت، معترضان پیش من آمده و گفتند: «باید با ما باشید و برای ما دروغ بگویید و در غیر این صورت هیچ مسئولیتی نداریم.» سه بار به ‌خاطر این‌که حاضر به انجام اقدامات تبلیغاتی و پروپاگاندایی نشدم، مورد حمله قرار گرفتم. معترضان خواستند هنگام حمله آنها علیه پلیس دوربینم را خاموش کنم و فقط موقعی که پلیس به آنها حمله می‌کند، تصویربرداری کنم؛ و من در پاسخ گفتم که «دوربین من هر آنچه را که ببیند، نشان می‌دهد؛ من چیزی را که می‌بینم نشان می‌دهم.» این گفته من هیچ‌گاه خطاب به یکی از طرفین ماجرا نبوده است؛ هم به معترضان و هم خطاب به پلیس گفته‌ام. از افراد زیادی شنیده‌ام که من را متهم به طرفداری از معترضان و انتشار اخبار یک‌طرفه می‌کنند؛ درست است که اغلب در یک طرف ماجرا حضور دارم اما هیچ وقت به فکر حمایت از آن طرف نبوده‌ام. هر آنچه شما در پوشش‌های مستقیم من تماشا می‌کنید، ناشی از حضور من در آنجاست. البته این به معنای حق به جانب بودن من نیست و چیزی که برای شما نشان می‌دهم نیز به معنای واقعیت مطلق نیست.
  شما به شکل موثری از ابزارهای تکنولوژیکی موجود استفاده می‌کنید و مثل یک موسسه رسانه‌ای تک‌نفره در حال فعالیت هستید. آیا این واقعیت جدید آزادی‌های لازم را برای کسب اطلاعات بیشتر توسعه داده‌است؟ آیا این آزادی‌های در حال توسعه، می‌تواند راهی به دموکراتیک‌شدن رسانه باز کند؟
بله؛ تکنولوژی راهی به سمت دموکراتیک‌شدن رسانه باز خواهد کرد، اما درنهایت همه اینها به منتشرکننده ختم می‌شود. ممکن است کسی تصاویر یک اتفاق فوق‌العاده را ضبط کند اما اگر به شیوه انتشار آشنا نباشد، فقط به دست افراد محدودی خواهد رسید. هر کاری دو بعد دارد؛ به‌رغم این‌که اکنون صاحب بهترین فرصت برای به اشتراک‌گذاشتن حقیقت با مردم هستیم، همزمان برای کسب سود نیز صاحب بهترین فرصت برای دروغ گفتن هستیم. بسیاری از موسسات اقدامات پروپاگاندایی انجام می‌دهند و صرفاً محتواهایی را به‌عنوان خوراک جهت کلیک‌خوردن منتشر می‌کنند؛ چون که به اشتراک گذاشتن نیز همانند منتشرکردن بسیار آسان شده است و همزمان که شما حقیقت را منتشر می‌کنید، دیگران نیز دروغ منتشر می‌کنند و هر دوی اینها همزمان اتفاق می‌افتد. آیا در شرایطی که حقیقت و دروغ در حال رقابت در یک فضا هستند، می‌توان از دموکراتیک‌شدن رسانه بحث کرد؟ افراد بسیار زیادی به تولید رسانه‌ای مشغول هستند اما همین افراد به خاطر پول می‌توانند دروغ هم بگویند.
  آینده روزنامه‌نگاری موبایلی مورد بحث است. در گزارشی که از طرف بنیاد روزنامه‌نگاری هلند منتشر شده هم به فردی‌شدن روزنامه‌نگاری و هم سلطه رسانه‌ها اشاره شده است. شما به‌عنوان یک روزنامه‌نگار موبایلی آینده این صنعت را چگونه می‌بینید؟
از نظر من رفته رفته فیس‌بوک بر همه چیز مسلط خواهد شد. در حال حاضر موسسات زیادی هستند که بیش از هر چیز بر ویديوهای فیس‌بوکی متمرکز شده‌اند. پخش زنده فیس‌بوک هر چیز دیگری را تحت‌تأثر قرار داده‌ است؛ پخش زنده‌ای که از طریق اینترنت صورت می‌گیرد، نحوه پوشش خبری را متحول کرده است. هر روز تعداد افرادی که به تولید محتوا می‌پردازند، افزایش پیدا می‌کند و در این شرایط موسسات رسانه‌ای برای پیشتازشدن در این مسیر ضروری است که پول بیشتری پرداخت کنند. امروزه شرکت‌های زیادی هستند که تصاویر گرفته‌شده توسط مردم را برای پخش عمومی خریداری می‌کنند؛ به عبارت دیگر پیش از اینترنت نحوه پخش به ‌صورت عمودی و از بالا به پایین بود که شخص یا نهاد بالادستی اقدام به پخش می‌کرد و افراد دیگر نیز محکوم به شنیدن بودند؛ اما انقلاب اینترنتی در اصل یک منطقه بزرگی ایجاد کرد؛ این منطقه وسیعِ دموکراتیزه‌شده همان دنیای اشتراک‌گذاری مردم است.
  مهمترین مشکلی که امروز روزنامه‌نگاری دیجیتال با آن مواجه است، نداشتن فرآیند راستی‌آزمایی خبرها است. این وضع موجب شده تا ادعاهایی درباره لطمه‌خوردن اعتماد مخاطبان به روزنامه‌نگاری دیجیتال شکل بگیرد؛ در ارتباط با این ادعاها چه تجربیاتی دارید؟
به‌ نظر من عموم مردم درباره این موضوع اینگونه فکر نمی‌کنند و واقعا نمی‌توان انتظار داشت که رفتارشان نیز بر این اساس باشد بیشتر افراد به خاطر ویژگی‌های خاص این نوع روزنامه‌نگاری آن را پیگیری می‌کنند؛ مثلا کسی که در فرودگاه یا یک تعمیرگاه کار می‌کند، بیشتر می‌خواهد تحولات مرتبط با کارهای روزمره خود را پیگیری کند؛ این‌که کدام قطعات جدید خودرویی که اخیرا وارد بازار شده است، تولید خواهد شد یا نوآوری‌هایی که مرتبط با شغل آنهاست، چیست. آنها درباره درستی و نادرستی مقاله‌ و رپورتاژ‌بودن فکر نمی‌کنند؛ اما مردم وقتی متوجه رپورتاژبودن یک مقاله یا یادداشت می‌شوند، کم‌کم اعتماد خود را از دست می‌دهند و با خود می‌گویند که «اگر کسی برای این‌که من این مقاله را ببینم و بخوانم پولی پرداخت کرده است، پس حتما کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است.»
اما متاسفانه مقاله‌ها و یادداشت‌هایی که از لحاظ محتوایی مشکوک هستند، بیشتر اعتماد مخاطبان را جلب می‌کنند چرا که بیشتر موسسات محتواهایی تولید می‌کنند که سفارشی و تبلیغاتی است. از سوی دیگر اینگونه مقاله‌ها و محتواها عموما بر بعد احساسی تأکید می‌کنند که برای مخاطب دلچسب است و بازدید از این نوع مقالات نیز بعضا به صدها‌میلیون نیز می‌رسد، این در حالی است که اگر شما مثلا خبر مرتبط با رئیس‌جمهوری را به اشتراک بگذارید، حداکثر 50 تا 200‌هزار نفر آن را می‌بینند.
  حتما فیلم شبگرد  را تماشا کرده‌اید. قهرمان این فیلم خبرنگاری است که برای کسب پول و درآمد اخباری را تولید می‌کند و به رسانه‌های مختلف می‌فروشد. از نظر شما ظهور روزنامه‌نگاری موبایلی برای رسانه‌های دیجیتال مشکلات اساسی ایجاد می‌کند؟
به‌نظر من این یک مشکل اساسی نیست بلکه مسأله‌ای است که در ماهیت این کار وجود دارد. مهمترین چالش کنونی این است که روزنامه‌نگاری در حال تبدیل به یک کسب‌و‌کار مستقل شده است و بنابراین روزنامه‌نگاران حرفه‌ای با یک معضل در مورد کارشان مواجه شده‌اند. موسسات رسانه‌ای محتوای مورد نیاز خود را رایگان تأمین می‌کنند. به‌ نظر من روزنامه‌نگاران در حال از دست‌دادن کار خود هستند چراکه محتوای مورد استفاده در حوزه خبر هر روز بیش از گذشته توسط شهروندان تولید می‌شود. من علاوه بر این‌که نگران از دست‌دادن شغل روزنامه‌نگاران هستم، نگران این هستم که بعد از آن ما اخبار را از افرادی بگیریم که هیچ تحقیق و پرس‌وجویی برای به دست آوردن اخبار انجام نداده‌اند. در حالی ‌که بسیاری از خبرهای مهم و جذاب که هزینه و زمان زیادی برایشان صرف می‌شود، در نتیجه روزنامه‌نگاری تحقیقی شکل گرفته‌اند و اگر روزنامه‌نگاران حرفه‌ای بتوانند این کار را انجام دهند، می‌توانند زندگی خود را تأمین کرده و شرایط تداوم حیات خود را ایجاد کنند. شرایط نگران‌کننده‌ای است و خود من نیز بخشی از این مسأله هستم، اما به هر حال با تکنولوژی‌های موجود ما در تلاش برای تغییر شیوه کار هستیم.
 شبگرد (Nightcrawler) فیلمی جنایی به کارگردانی دان گیلروی است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد. ستاره فیلم جیک جیلنهال در نقش یک خبرنگار است که از صحنه‌های تصادف و جرم و جنایت در لس‌آنجلس فیلمبرداری کرده و آنها را به شبکه‌های تلویزیونی می‌فروشد.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/110207/روزنامه-نگاری-رسمی-زنده-خواهد-ماند -