سیدحسن خمینی یکی از کسانی است که هرچند وقت یکبار از لزوم توجه به نقل خاطرات بهویژه خاطرات زمان امامخمینی(ره) میگوید؛ او بار دیگر دیروز در همایش «روششناسی تاریخنگاری انقلاب اسلامی» با بیان اینکه ما با حجم بسیار بالایی از تاریخ شفاهی مواجه هستیم، گفت: این هم فقط مربوط به دوستداران انقلاب نیست و حجم بسیار بالایی از آن مربوط به مخالفان است که شاید فرصت بیشتری هم داشتهاند. تاریخ شفاهی آکسفورد و تاریخ شفاهی هاروارد خیلی معروف است که مجموعههایی را منتشر کردهاند و متصدیان برخی از آنها مخالفان قسمخورده انقلاب بودهاند.
آنطور که جماران گزارش داده، او با تأکید بر اینکه یکی از بحثها «اجتهاد در اندیشه امام» است، گفت: به نظر من بسیار مهم است که خاطره امام را چه کسی نقل کرده است. کسی که نقل کرده زمان تلقی حدیث آیا ارتباط با امام داشته است؟ مثلا اگر یکی از علمای فقید بزرگوار روایت و خاطرهای از امام را در رابطه با سال 1339 نقل کردهاند، شما میتوانید بگویید این روایت نقل مسنَد و درست است و خود ایشان آن را از امام شنیده است - البته اینکه ایشان در تلقی خود خطا کردهاند یا نه، در رابطه با همه افراد میتواند پیش آید- اما اگر همین مرجع بزرگوار که بیتردید از شاگردان برجسته امام بوده است، خاطرهای مربوط به سال 1363 را نقل میکند، حتما با واسطه کسی بوده است، زیرا آن وقت ایشان در قم بوده و امام تهران بودهاند و اصلا جلسات خصوصی نداشتهاند.
او با تأکید بر اهمیت تاریخ تصریح کرد: یقین بدانید با شیوهای که ما پیش میرویم تاریخ انقلاب در میان صدهاهزار نقلِ راست و دروغ گم است. گرفتاری ما این است که هرکس رسیده سخنی گفته و نمیتوانیم جلوی آن را بگیریم؛ مگر میشود جلوی سخنگفتن را گرفت؟! آن هم با این فضایی که همه تریبون دارند. همین جلسه امروز را افراد بروند و به همین مجموعه بفرستند؛ ببینید چه اختلافی در بیان پدید میآید.
او گفت: از ابتدای انقلاب بنیاد تاریخ تشکیل شد که آقای معادیخواه زحمات زیادی برای آن کشیدند؛ ابوی ما نیز عضو هیأتامنای آنجا بودند. بعد از رحلت ایشان، آقای هاشمی از من خواستند که به مجموعه مدیریت این بنیاد اضافه شوم و سپس، آقای بهشتیسرشت و دکتر علیرضا بهشتی هم به آن مجموعه اضافه شدند.
یادگار امام ادامه داد: روزی از روزها که در جلسه نشسته بودیم، بحثی مطرح شد و آقای هاشمی گفتند چرا خاطرات مختلفی که ضبط و پیاده کردهاید را منتشر نمیکنید؟! در آن زمان هم جریانات دیگری بودند و خاطراتی هم منتشر میکردند. همین جا بگویم که اگر در هیچ بعدی در تاریخ انقلاب کار نشده باشد، در تولید خاطرات به تولید انبوه رسیدهایم و به اندازه کافی خاطره موجود است! هرچند بعضیها مثل آقای دعایی که باید خاطره بگویند، نگفتهاند و بعضیها که نباید بگویند گفتهاند.
وی افزود: این مسأله معجونی پدید آورده که شما امروزه با انبوهی از کتابهای خاطرات مواجه هستید که شاید در گذشته ایام به عللی این واقعه انجام نمیشده است. یکی اینکه نشر به این راحتی نبوده و الآن نشر نسبت به صد یا دویستسال قبل راحتتر شده و دوم اینکه حوادث مهمی اتفاق افتاده است؛ این حوادث بازیگرانی داشته و این برای این بازیگران مهم است که نقش خودشان را در این حادثه بزرگ تاریخی، یا از باب فخر یا از باب وظیفه به اینکه این خاطرات گم نشود یا هزاران انگیزه دیگر، بیان کنند.
وی اظهار داشت: در جلسه بنیاد تاریخ با حضور آقای هاشمی جرقهای زده شد که به جای تولید بخش دیگری از خاطرات، بحثی در رابطه با «حجیّت» در تاریخ داشته باشیم. اگر ما بتوانیم ملاکی ارایه دهیم که با آن بتوان نقد کرد و بتوان گفت که کدام درست و کدام غلط است، خیلی راحتتر میتوانیم به کمک تاریخ انقلاب بیاییم. بعد از آن من به کسانی که حاضر بودند، گفتم حتما در این زمینه اساتید علم تاریخ در جاهای مختلف گامهای بزرگی برداشتهاند که ما میتوانیم آن را نسبت به تاریخ انقلاب بومیسازی کنیم.
او افزود: در روایت شیعه بعضیها اصحاب سرّ حضرت هستند؛ مثلا در رابطه با ابوبصیر اسدی میگویند او اصحاب سرّ است؛ یعنی اگر نکتهای را گفت از دقایق کلامی حضرت آگاه است. باید ببینیم کسی که تاریخ میگوید اصحاب سرّ امام و انقلاب است و میزان دسترسی او چقدر بوده یا عوام است؟! قضایایی نقل میکند و واقعا هم باورمند است، اتفاقا اشکال قضیه در کسانی است که زودباور هستند؛ چون صادقند و به همین دلیل حرفشان اثر میگذارد. یعنی اگر آدم صادقی باشید، حرف شما به دل مینشیند.
سیدحسن خمینی اجتهاد در اندیشه امام(ره) را علم رجال انقلاب دانست و گفت: برای اینکه تاریخ انقلاب را از «تکثر غیرمبارک» نجات دهیم باید در مورد روششناسی آن بحث کنیم. قاعده و روشی بگذاریم که اگر 50سال دیگر کسانی آمدند، بتوانند در میان راست و دروغها و زاویههای دید مختلفی که وجود دارد، نمیخواهیم بگوییم همه هم دروغ میگویند، حقیقت را پیدا کنند.