سعید اصغرزاده | بیستوپنجم اردیبهشتماه روز بزرگداشت فردوسی، شاعر و حماسهسرای نامی ایران و سراینده «شاهنامه» است که با روز پاسداشت زبان فارسی نیز همراه شده است. میدانیم که زبان در زندگی اجتماعی انسان و تعاملات روزمره، نقشی اساسی را ایفا میکند. هنگامی که بحث به انتقال معانی و مفاهیم علمی میرسد، همواره یک سوال مطرح است که آیا زبان فارسی این توانمندی و امکانات را دارد تا ما را با ترجمهای صحیح از واقعیات علمی مواجه سازد؟
شاید لازم باشد برای پاسخ به این پرسش کمی به عقب بازگردیم؛ عدهای بر این باورند که ادبیات فارسی از دوره مشروطیت به بعد با ادبیات فارسی دوره قاجار و صفویه و ماقبل آن متفاوت است و بهویژه با تأسیس فرهنگستان ایران در سال ۱۳۱۳ و شروع نهضت ترجمه در ایران، یک دوره نوین در زبان فارسی به وجود آمده است که گرایش عملیتری به برگشت و پاکی و خالصسازی زبان فارسی از عبارات و اصطلاحات پیچیده عربی دارد.
طی سدههای اخیر، زبان فارسی در نیمهشرقی قلمرو خود با تنگنا و دشواری روبهرو شد، ولی در نیمهغربی قلمرو خود (کشور ایران) رو به شکوفایی نهاد.
انگلیسها، با استعمار هند، برای زدودن فارسی از آن سرزمین و جایگزینی آن با زبان انگلیسی برنامهریزی کرده و این برنامهها را اجرا کردند. درپی تسخیر مناطق گستردهای از سرزمینهای فارسیزبان از سوی روسها در آسیای میانه نیز سه کانون بزرگ زبان فارسی و تمدن ایرانی در منطقه، یعنی سمرقند، بخارا و مرو روبهزوال نهادند و تحت روند شدید فارسیزدایی و ایرانیزدایی روسها قرار داده شدند. با اینحال، زبان فارسی همچنان در تاجیکستان زبان اکثریت و رسمی است و در ازبکستان، ساکنان شهرهای بخارا و سمرقند همچنان فارسیزبانند و فارسی در درهفَرغانه و مناطق شرق تاشکند رواج دارد.
در افغانستان نیز سیاستهای شاهان پشتونتبار با گرایش فارسیزدایی باعث تنزل بلخ، هرات و کابل بهعنوان مراکز تمدن فارسی در افغانستان در اواخر سده بیستم شد، اما فارسی همچنان زبان میانجی اصلی در آن کشور است. این روندها درحالی بود که در ایران، زبان فارسی راه پیشرفت و توانمندی را پیمود و مرکز ثقل تولیدات فرهنگی، اعم از کتاب، ترجمه، فیلم و موسیقی به زبان فارسی بیشتر در ایران قرار گرفت.
در ایران زبان نخست ٥٣درصد مردم فارسی است. فارسی، زبان نخست ۲۰میلیون تن در افغانستان، ۵میلیون تن در تاجیکستان و در ازبکستان حدود ۷میلیون است. زبان فارسی گویشورانی نیز در هند و پاکستان وجود دارد. با توجه به رسمیبودن زبان فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان و تسلط گویشوران سایر زبانها بهآن بهعنوان زبان دوم، روی همرفته میتوان شمار فارسیگویان جهان را حدود ۱۱۰میلیون تن برآورد کرد. زبان فارسی سیزدهمین زبان پرکاربرد در محتوای
وب است.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی بهعنوان نهادی شناخته شده است که همراه با موسسات و نهادهایی چون بنیاد سعدی در راه معرفی زبان فارسی به جهانیان و گسترش هرچه بیشتر قلمرو این زبان در سطح جهان گام برداشته است اما به راستی این نهاد چه میکند و تا چه اندازه در بومیسازی اصطلاحات غیرفارسی و ایجاد یک زبان علمی فارسی توفیق یافته است؟ البته این یک روی سکه است. در طرف دیگر، ما با معادلات اجتماعی و رویکردهای زبانی دیگری مواجه هستیم.
در همین روزنامه به نقل از استاد محمدحسین سروش نوشتم که زبان گاهی برای انتقال مسائل ابتدایی و ساده است، مثلا با زبان میخواهم برای شما اثبات کنم که پیتزا چیز بدی یا خوبی است. گاهی نیز بناست یک نگرش یا نظریه ممتاز ارتباطی را با آن بیان کنیم. مثلا میخواهیم «نظریه فریب اجتماعی» را انتقال دهیم. زبان فارسی باید در عالیترین درجه علمی خودش حاضر بشود که باید از غنی و موجزترین واژهها استفاده کنیم تا بتوانیم این نظر را منتقل کنیم. نظریه فریب اجتماعی یا نظریه فریب دونفره که این یعنی چه که یک دختر و پسر زیر یک درخت در پارک ساعی، ٣ساعت مینشینند و ٣ساعت تا پایان یکدیگر را فریب میدهند؟ و بعد ظاهرا به توافق میرسند و سرانجام یک ازدواجی شکل میگیرد. کجای این زبان علیل است و چه چیزی در این زبان هست که اینطوری یکی میتواند فریب دهد؟ کدامیک از آنها زباندان است، کدامشان زبانآگاه است؟ کدامشان از پشتوانه زبان موثر محروم است که نمیتوانند حرف هم را بفهمند؟ چه عجزی در افراد هست موقعی که یک تنش یا بحران بسیار ظریفی در زندگی آنها ایجاد میشود، نمیتوانند به صلح و آرامش برسند و تنش را کاهش بدهند. یک عذرخواهی بجا، یک لحن زیبا و...
زبان به پشتوانه نیاز دارد، فراموش نکنیم وقتی یک مجری جلوی دوربین میآید و دو بیت حکیم فردوسی را میخواند، یا وقتی یک نویسنده از اشعار فردوسی استفاده میکند، او از یک پشتوانه غنی سخن میگوید!
چه خوب است که این غنا همچنان استوار و نستوه در مکالمات و محاورات روزمره ما بماند و تعالی بخش رفتار و گفتارمان باشد.