چند سال پیش یکی از معاونان وزارت بهداشت اعلام کرد که بیشتر از یکسوم مردم ایران به اندازه سیرشدن هم غذا ندارند. ابتدا سایتهای خبری و روزنامهها حرفهای او را با تیتر درشت منعکس کردند اما یک جایی به خودشان آمدند و از خودشان پرسیدند که چطور چنین چیزی ممکن است؟ حمله به آقای معاون وزیر شروع شد. او که میخواست کار را درست کند، گفت: «از حرفهایم اشتباه برداشت شده، اگر ایرانیها نان برای خوردن ندارند چرا بیشتر از 50درصد آنها چاق هستند؟» حرف جدید او هم با آمارها نمیخواند و باز هم آتش توپخانهها را به سمتش گرفت. طی سالهای اخیر نمونههای مشابه زیادی بین مسئولان دیده شده است، کسانی که عدد و رقمی را اعلام میکنند، آمار و عددی که آنها اعلام کردهاند هزار دست میچرخد اما تکذیبیه آنها اصلا دیده نمیشود.
کدام 50 درصد؟
یکی از عددهایی که طی روزهای اخیر خیلی گفته و شنیده شده همین سهم 50درصدی ایران از دریای خزر است که نه فقط مردم عادی که برخی از مسئولان مانند چند نماینده مجلس هم از آن حرف میزنند و خواهان فشار بر دولت میشوند؛ در حالی که مسأله سهم ما از دریای خزر یکی از پیچیدهترین پروندههای تعیین مرز در دنیا است.
عضوگیری 10میلیون فضایی
کمی بعد از اینکه پیامرسان تلگرام فیلتر شد، وزیر ارتباطات اعلام کرد که نزدیک به 70درصد کاربران ایرانی با استفاده از فیلترشکن مشغول استفاده از تلگرام هستند. سه ماه پیش، وقتی هنوز حرفهای آذری جهرمی در ذهن همه بود، باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از یک منبع معتبر نوشت که تعداد کاربران یکی از پیامرسانهای داخلی از مرز 10میلیون نفر گذشته است. با وجود اینکه مدیران پیامرسان مذکور چندینبار این تعداد عضو را تکذیب کردند و مرکز افکارسنجی ایسپا هم چنین اقبالی را به پیامرسانهای داخلی رد کرد اما مسئولان زیادی که موافق ادامه فیلترینگ تلگرام بودند، بارها از این آمار استفاده کردند.
بینندههای الکی
در حالی که مدتهاست درباره مشکلات صداوسیما در حفظ مخاطبان نظریهپردازی میشود و حتی روزنامههایی مانند کیهان هم چندینبار به بحران مخاطب در تلویزیون اشاره کردهاند، اخیرا معاون سیمای صداوسیما گفته: «ما در عمق روستاهای ایران امکان نظرسنجی داریم و بر این اساس تلویزیون جمهوری اسلامی ایران حدود ۸۷درصد بیننده دارد.» آنچه مسلم است، اینکه این عدد بعدها در جواب هر کس که از وضع برنامهسازی در صداوسیما انتقاد کند، گفته میشود؛ بدون اینکه به منتقدان چنین آمارپردازی توجه شود.
در انتظار رسیدن به رتبه پانزدهم
یکی از منابع مهم مسئولانی که در بین حرفهایشان آمارهای عجیب و غریب اعلام میکنند فلان سایت خارجی یا فلان سازمان بینالمللی است، در حالی که خیلی از این سازمانها و سایتها اصلا اعتبار جهانی ندارند و آنهایی هم که اعتبار دارند، از منابع اطلاعاتی و آماری داخلی برای تحلیلهایشان استفاده میکنند؛ آمارهایی که خود مردم ایران را هم گیج کرده است. مثلا اخیرا اعلام شد که صندوق بینالمللی پول اعلام کرده که ایران طی سه سال آینده وارد فهرست 15 کشور اول اقتصادی دنیا میشود، در حالی که صندوق بینالمللی پول بارها ثابت کرده که از اطلاعات موثقی برای تحلیلهایش استفاده نمیکند.