لیلا مهداد| «دختر با لباس سفيد به خانه بخت ميرود و با کفن سفيد از آن برميگردد.» اين جملهاي بود كه از زماني كه«ندا» دست راستوچپش را شناخت در گوشش زمزمه ميكردند، اما اين جمله هم كاري از پيش نبرد و مهر طلاق در شناسنامهاش جا خوش كرد. «فقط يكي دو ماه نخست زندگی جروبحث نداشتيم. همسرم براي هر مسأله كوچكي بحث ميكرد. روزها و ماههاي نخست سعي ميكردم با آرامش برخورد كنم اما جوابگو نبود و زماني كه با خشم و عصبانيت جواب ميدادم بحث زودتر خاتمه مييافت. بعد از 3سال دچار ناراحتيهاي عصبي شده بودم و ادامه آن زندگي برايم غيرممكن بود.»
حالا دیگر طلاق در 5سال نخست زندگی، یکی از واقعیتهای تلخ دادگاههای خانواده در ایران است؛ موضوعی که سالهاست کارشناسان خانواده و مسئولان اجتماعی دربارهاش هشدار میدهند. اما چه میشود که زن و شوهرها هنوز نرفته سر خانه و زندگیشان، به فکر جدایی میافتند؟ این گزارش سعی کرده به این سوال و دیگر سوالهای رایج در این باره پاسخ دهد.
«محمود» یکی از مردانی است که زود از همسرش جدا شد، او دليل طلاقش را نداشتن مكالمه سالم ميداند، آن هم 3سال بعد از طلاقش. «هيچوقت نميتوانستيم منطقي با هم صحبت كنيم و خيلي زود صحبتهاي عاديمان به بحث كشيده ميشد. حالا كه به آن روزها فكر ميكنم خندهام ميگيرد كه براي چه مسائلي زندگيمان را خراب كرديم.» البته ماجرای «حسين» به اصرار خانوادهاش برميگردد: «به اصرار خانوادهام ازدواج كردم و اصلا علاقهاي به همسرم ندارم! قبل از ازدواج با دختري آشنا و به او علاقهمند شده بودم كه خانوادهام با ازدواجمان مخالفت كردند و به اجبار به خواستگاري دختر خانم ديگري رفتيم كه در حال حاضر همسرم است اما بعد از ازدواج روابطم با همسرم سرد شد و همين مسأله زندگي را به كام هر دوي ما تلخ كرده است، البته هيچكدام جرأت نداريم از طلاق حرفي بزنيم.» خانواده «مجتبي» به اميد سربهراه شدنش ازدواج را پيشنهاد دادند و نتيجه اين نسخه قديمي تنها 11ماه زندگي مشترك بود. اگرچه در اين مدت هم «مجتبي» رويه قديمي زندگياش را در پيش گرفت و هيچوقت دنبال كار و سروسامان دادن به زندگياش نرفت و در نهايت بيكارياش باعث شد هر دو طلاق توافقي را راهكار خود ببینند. «دخالتهاي خانوادهاش كارمان را به اينجا رساند.» اينها را «محبوبه» ميگويد كه تنها 2سال زير يكسقف با همسرش زندگي كرد.«حتي به لباس پوشيدن و خوراك ما هم كار داشتند؛ چرا محبوبه خنديد، چرا گريه كرد، چرا نميخورد، چرا اين را پوشيده و ... .»
پرسشهاي ضرورياي كه پيش از طلاق بايد از خود بپرسيد و صادقانه به آنها جواب بدهيد
قبل از اينكه از طلاق حرف بزنيد و درگير لجبازيها شويد اين سوالات را از خودتان بپرسيد
آیا رابطهای درست برقرار میکنید؟
تنها تصمیمی که در میان مسائلی که زندگی مشترک شما را تهدید میکند، هرگز نمیتوانید آن را عملی کنید، فارغ شدن از برقراری ارتباطی تأثیرگذار است؛ ارتباطی نه با مجادله و تهدید، بلکه با درست گفتوگو کردن. یک ارتباط حقیقی تقریبا همیشه در زندگیهای مشترکی که آشفته هستند، از بین میرود.
آیا به همسر خود احترام میگذارید؟
همیشه بین زوجهای موفق احترام متقابل وجود دارد. رفتارهای پر از نفرت و تعبیرات کوتهنظرانه پرشور، باعث اهانت به همسر و ویران کردن عشق میشود. شما نمیتوانید بیاحترامی کردنهای خود را مخفی کنید زیرا این مسأله از سخنان و رفتارهایتان آشکار میشود. در این زمان همسرتان نسبت به شما احساس یأس میکند و هیچ کاری درست پیش نمیرود؛ بدون احترام متقابل زندگی زناشویی سالمی نخواهید داشت.
*آیا هنوز هم احساس مثبتی به همسرتان دارید؟
اگر رابطهتان خشونتآمیز نبوده و هنوز هم محبتی نسبت به هم احساس میکنید، خوب است که بهجای جدایی به بهبود رابطه فکر کنید.
*آیا همیشه راهتان از هم جدا بوده؟
اگر همیشه هرکدام از شما بهشیوه خودش زندگی کرده، بعید نیست بودن و نبودن همسرتان فرقی به حالتان نداشته باشد و این رابطه فقط یک نام را یدک بکشد.
* آیا طلاق یک تهدید است یا یک تمایل واقعی؟
آیا واقعا میخواهید طلاق بگیرید یا این یک تهدید ناشی از افسردگی، خشم، ناامیدی و احساس شکست است؟
*آیا این یک تصمیم احساسی است؟
رفتار و تصمیمهای ما ممکن است کاملا احساسی باشند بدون درنظرگرفتن جنبههای عقلانی. تصمیم شما برای جدایی چگونه است؟
* انگیزه شما برای جدایی چیست؟
آیا زندگی با این فرد، هویت، شخصیت، اعتبار، آبرو، عزتنفس، آرامش یا سلامت جسمی و روانیتان را تهدید میکند و تلاش شما برای بهبود زندگی خودتان است؟
* آیا به اثرات منفی جدایی فکر کردهاید؟
گاهی طلاق فرصتی برای تمامکردن رابطهای اشتباه است، اما بعد از جدایی ممکن است شرایطی پیش بیاید که بیشتر احساس خلأ، ناامیدی، افسردگی و شکست کنید. آیا میتوانید با شرایط تازه بهخوبی کنار بیایید؟
راهكارهاي نجات زندگي مشترك
طلاق هميشه راهحل نيست و ميتوان با روشهاي ديگر هم زندگي مشترك را نجات داد. قبل از تصميم به طلاق با خود خلوت كنيد و به راهكارهاي زير بينديشيد.
*نخستین کاری که باید انجام دهید این است که خونسرد باشید و شرایط خود را ارزیابی کنید
به راهحلهایی فکر کنید که ممکن است در مشکلات رایج زندگی زناشویی شما تأثیر داشته باشند. این مثل معروف که میگوید «در و تخته با هم جورند» مثلی درست و بجاست. زمانی که همسرتان اشتباهی مرتکب میشود، شما هم به همان اندازه مقصرید. با اینکه عقیده دارید همسرتان مسبب ایجاد مشکلات است، عکسالعمل شما هم عامل دیگری برای بهوجود آمدن آن مسأله است.
*رفتارها و گفتارهای منفی تنها به ضرر شما خواهد بود
به منظور جلوگیری از طلاق و حفظ زندگیتان، باید از واکنش نشاندادن به رفتارهای همسرتان بپرهیزید و دست به انجام اقدامات ضروری که زندگی شما را به حالت اول بازمیگرداند، بزنید. با وجود این دلایل، انتقاد از روی عصبانيت هم فقط اوضاع را بدتر میکند.
*تغییر برخورد و رفتار کمک زیادی در مانعشدن از پایانیافتن زندگی زناشویی به شما میکند
عواطف و احساسات شما در برابر همسرتان مطابق با رفتار شما با اوست و احساسات همسرتان در برابر شما براساس رفتاری است که او با شما دارد. آیا تا بهحال با دیگران با عشق، مهربانی و روشهای متعهدانه برخورد کردهاید؟ شما نمیتوانید چگونگی تفکرات و احساسات همسرتان را کنترل کنید، اما میتوانید واکنشهای خود را نسبت به همسرتان تغییر دهید. یادتان باشد تنها کسی که میتوانید بر او کنترل داشته باشید، فقط خودتان هستید.
*براي همسر خود وقت بگذاريد
بنشینید و درباره مسائلی که اتفاق افتاده، بهطور طبیعی صحبت کنید. درباره آنچه از زندگی مشترکتان میخواهید و به آن نیاز دارید و آنچه عقیده دارید باعث مشکلات میشوند، گفتوگو کنید. گفتوگوکردن، مشاجرهکردن و متهمکردن نیست.
عوامل موثر بر نارضایتی زناشویی
رابطه فاصله سني و رضايت زناشويي را جدي بگيريد
میان اختلاف سنی و رضایت زناشویی رابطه معناداری وجود دارد چرا که نزدیکی سن میتواند در رابطه و تعاملات زوجین موثر باشد. تفاوت سنی کم، سلایق، باورها و دیدگاههای افراد را به یکدیگر نزدیکتر میکند و حتی میتواند از جنبههای جسمی، فیزیولوژیک، روحی و عاطفی بر زندگی مشترک و رضایت زن و شوهر تأثیرگذار باشد، بنابراین هر چه همسانی از لحاظ سنی کمتر باشد رضایت از زندگی زناشویی بیشتر میشود.
تاثير گذر زمان بر سردي و گرمي روابط زنوشوهر
در سال نخست زندگی شور و حرارت عشق در زندگی همچنان وجود دارد، اما با گذشت زمان و با به دنیا آمدن فرزندان میزان رضایت زناشویی افت شدیدی پیدا میکند و مجددا با ازدواج فرزندان و تنها شدن زوجین رضایت زناشویی افزایش مییابد. درواقع در هریک از مراحل زندگی زوجین با تغییراتی مواجه میشوند که اگر نتوانند راهکارهای مناسبی برای مواجهه با این تغییرات پیدا کنند این امر بر رابطه با همسر تاثیرات سوء و مخربی بر جای خواهد گذاشت.
مشکلاتی که از روابط زناشویی شروع میشود!
متاسفانه یکی از مشکلات عمده و جدی بین زوجها مسائل جنسی است. از آنجا که رابطه جنسی میتواند خیلی از تعارضات و تنشهای بین زوجین را کاهش دهد این مسأله تاثیر زیادی در میزان رضایت از زندگی زناشویی خواهد داشت. آمارها نشان میدهد بسياري از طلاقها به دلیل عدمرضایت جنسی است. عدم رفع نیازهای جنسی تبعاتی همچون زودرنجی، شکنندگی و عصبانیت را به همراه دارد که باعث میشود طرفین به کوچکترین مسألهای گیر دهند، ولی ارضای نیازجنسی باعث تخلیه هیجانات و ذخیره انرژی میشود و به این سبب زوجین به راحتی از کنار عیوب یکدیگر رد میشوند و این امر خود تا اندازه زیادی در میزان رضایتمندی زناشویی موثر خواهد بود.
تاثیر مهارتهای ارتباطی و حل
تعارض بر میزان رضایتمندی زناشویی
بیشترین موردی که سبب نارضایتی از زندگی زناشویی میشود، نداشتن مهارت ارتباطی و مواجهه با تعارضات بین فردی است. فقدان مهارت حل تعارض باعث میشود که زن و شوهر در مواقع نزاع نتوانند راهکار مناسبی برای حل آن اتخاذ کنند و حتی دیده شوند. بعضي از زوجین در رابطه خود از الگوهای ارتباطی منفی مثل تحقیر، سرزنش و انتقاد استفاده میکنند، البته در نداشتن آگاهی لازم برای مهارتهای ارتباطی با همسر نباید نقش جامعه و سازمانهای مسئول را نادیده گرفت چراکه اگر امر آموزش قبل از ازدواج شروع شود و مهارتهای لازم در ارتباط با همسر آموزش داده شود آنها با آمادگی بیشتری وارد زندگی مشترک و به تبع اختلافات موجود را بهتر مدیریت میکنند.