شهروند| سهراب پورناظری و همایون شجریان همیشه در کارهای مشترک طعم انتقاد و طعنه را چشیدهاند و شاید هیچ زمانی بهتر از حالا که «ایران من» آلبوم تازهشان با استقبال نسبتا خوبی روبهرو شده است، برای پاسخ به انتقادات مناسب نباشد. سهراب پورناظری هم همین موقعیت را غنیمت دانست و در تازهترین گفتوگوی خود با موسیقی ما درباره کارهای مشترک و شیوه آهنگسازی کارهایشان صحبت کرده است.
تجربه به من ثابت کرده هنگام نوشتن یک اثر، نباید به نوآوری و جسارت و... فکر کنم و هربار چنین کردهام، شکست خوردهام.
گمان نمیکردم از «آهای خبردار» آنطور استقبال شود؛ اما در مورد «آرایش غلیظ» میدانستیم سروصداهای زیادی به پا میشود.
در خانه ما سه آهنگساز کنار هم زندگی میکنیم و هیچ کاری به سادگی از آن شورا خارج نمیشود.
«آرایش غلیظ» ابتدا با یک سهتار و پرکاشن ضبط شده بود؛ اما هرچه به تصاویر فیلم نگاه میکردم، میدیدم موسیقی خشنتری را میطلبد. وقتی به همایون زنگ زدم که بیا تغییرات جدید را بشنو، بدون هیچ پیشزمینهای گفت: «سهراب چه آشی برایمان پختهای؟»
مخالفت با «گیتار»، مخالفت با یک ساز ایرانی است! نام گیتار ابتدا «کِیتاره» بوده است؛ «کِی» به معنای بزرگ و تار هم که از «تار» میآید.
تفکر چپگرایانه بخشی از بنیانگذاران کانون «چاووش»، بزرگانی چون فرامرز پایور، جلیل شهناز، احمد عبادی، فرهنگ شریف و... را به محاق راند و در تمام این سالها بابت این خیانتشان عذرخواهی نکردند.
من دفاعی از موسیقیام نمیکنم؛ چون ایدئولوژی که صادر نکردهام! یک موسیقی ساختهام و هرکس هرچیزی میخواهد بگوید، ایرادی ندارد.
نه من و تهمورس پورناظری و نه همایون، هیچ ادعایی در زمینه موسیقی ایرانی نداریم.
بسیاری از این نقدها به این خاطر شکل گرفت که موسیقی ما به توفیقاتی رسید که پیش از آن، کسی به آن دست پیدا نکرده بود.
برخی گمان میکنند اگر برچسب «پاپ»بودن به ما نزنند، روشنفکر به حساب نمیآیند!
اگر بگویم «آهای خبردار» موسیقی سنتی است، خودم را گول زدهام.
تمام این جنجالهای اخیر برای آثاری شکل گرفته که موسیقی فیلم بودهاند!
دوستانی که پیگیر کارهای ما هستند، چرا برایشان مهم نیست که تنبور، دوتار، چگور در دانشگاهها و هنرستانها تدریس نمیشود؟ چرا فقط نگران ردیف میرزا عبدالله هستند؟