شهرام شهیدی طنزنویس [email protected]
اصلا روزی که خبر بدی در مورد یک خبرنگار یا روزنامهنگار نداشته باشیم ، روز نمیشود. آخرین نمونهاش هم ضرب و شتم یک خبرنگار توسط ماموران شهرداری قزوین بود. ما ایرانیها هم که تا در مورد یک موضوع اظهارنظر نکنیم، ولکن ماجرا نیستیم. حالا میخواهد این موضوع تصادف در بزرگراه باشد یا فوتبال یا افایتیاف.
شهردار مشهور قزوین: قبلا که در روز خبرنگار گفته بودم به خبرنگاران قبر رایگان اهدا میشود. متاسفانه از آن تاریخ هیچ خبرنگاری برای دریافت قبررایگان مراجعه نکرده که ما با او یک عکس یادگاری بیندازیم و بگوییم رپرتاژ آگهیاش را خودشان چاپ کنند. برای همین احتمالا همکاران من گفتهاند به زور کاری کنند یک خبرنگار مشمول این طرح قشنگ شود و زودتر به حقش برسد. بد کردهاند که دلشان خواسته قبر رایگان هدیه بدهند؟
یک دستفروش: آیآیآی برارجان ... با تو که این کار را کنند با ما چه میکنند؟
ماموران امنیتی عربستان سعودی و کارمندان کنسولگری عربستان در استانبول: اگر قصد دارید یک روزنامهنگار، خبرنگار یا هر فرد فعال دیگری را در این حوزه سربهنیست کنید، نباید که در ملأعام این کار را کنید. ما برای رفاه شما دورکاری هم میپذیریم. مثل این شادروان خاشقچی یک جور سرش را زیرآب میکنیم که نه نشان از تاک بماند نه
تاک نشان. به قول این تبلیغات غربی، «کافی است بدخواه خود را به ما بسپارید.
یک مامور متهم به ضرب و شتم: یکهو سهو مشت پیدا کردم. چطور سهو قلم داریم سهو مشت نداریم؟ شانس آورد سهو گازگرفتن و سهو لگدزدن نگرفته بودم.
یک نفر که سالها پیش معروف شد: مامور عزیز، شما از چیزی نترس. سالها پیش ماشین ریشتراش ناقابلی ربودم و شهره عالم و آدم شدم. آن وقتها از مطرح شدن نامم در رسانهها خیلی ترسیدم اما وقتی پیشرفت کردم و به مدارج بالا رسیدم، فهمیدم ملاک گذشته افراد نیست. بلکه ملاک چشمانداز آینده افراد است. آینده خود را به ما بسپارید.
یک خودگویندهدان: مامور عزیز، من فکر میکردم در زندگی «ولکُنم به چشمات اتصالی کرده» اما حالا فهمیدم «ولکُنم به لگدت بدجور اتصالی کرده.»
یک خواننده در تهرانجلس: حالا من گفتم آخرین ضربه را محکمتر بزن. تو چرا گوش کردی؟ این همه حرف زدم در زندگی، فقط باید همین آخرین ضربه را درست میشنیدی؟
یکی دیگر از ماموران: ما تا هر کودک کاری را میزدیم، فردایش این آقا خبرش را کار میکرد. تا یک دستفروش را مورد عنایت و لگد جانانه قرار میدادیم باز فردایش این آقا ما را تیتر یک روزنامه میکرد. دیدیم این موضوع جفا در حق خودش است. با خودمان گفتیم یک بار او را بزنیم که خودش تیتر روزنامه شود. در واقع با این ترفند فکر کردیم از سرچشمه جلوی وقوع سیل را میگیریم. کار بدی کردیم؟
کارلوس کیروش: فکر میکنم این ماموران شهرداری میتوانند بهترین گزینهها برای پست مهاجم در تیم ملی باشند. هم حملهکردنشان خوب است، هم عذرخواهی نکردنشان. حالا یا با خودم میبرمشان جام ملتها یا کاری میکنم دربان میراث من، مجموعه پک، بشوند و نگذارند کسی بدون هماهنگی من داخل این مجموعه شود.
شهرونگ: ما از کلیه ماموران مسئول یا ماموران غیرمسئول وخودسر، سپاسگزاری میکنیم که ما را در انتهای فهرست تکریم خبرنگاران قرار دادهاند. جبران کنیم!