سحاب شکیبا| «طرح الزام نصب پیامرسانهای ایرانی در موبایلهای وارداتی»، «تیغ فیلترینگ برای همه پیامرسانهای خارجی»، «فیلتر کردن شبکههای اجتماعی که در ایران شعبهای ندارند»، «اینستاگرام هم به زودی فیلتر میشود»، «برنامهای برای رفع فیلتر توییتر و تلگرام نداریم»، «حمایتها از پیامرسانهای داخلی را قطع نکردهایم و آنها از ترافیک رایگان و کاهش تعرفه برخوردارند»، «مهلت فعالیت هاتگرام و تلگرام طلایی تا آخر آذر ماه تمدید شده و نه بیشتر»، «باید پیامرسان بومی داشته باشیم» گوشیهایمان در همین هفته گذشته، پر شده از این تیترها و خبرها و نمونههای تهدیدآمیز مشابهش. انگار هیچ کار مهمتری روی زمین نمانده.
این پسوند «ملی» از کی در فکر و ذهن مسئولان ما خانه کرد؟ از چه زمانی تصمیم گرفته شد که این واژه معزز در حوزههای غیراستراتژیک استفاده شود؟ کسی پاسخ داده که این پسوند چه دستاوردی در حوزه فناوریهای دیجیتال برای ملت داشته است؟ کدام مسئول از سرنوشت چاپار (با نام بامزه Chmail) خبر دارد؟ کدامیکیشان در mailfa حساب کاربری دارند؟ کسی از عاقبت صبامیل که میخواست با کدملی به همه یک ایمیل ببخشد، خبر دارد؟ فرزند کدام مسئول در mail.iran.ir ایمیل شخصی راه انداخته؟ آن روزها هم که بحث پست الکترونیک ملی (شرمنده! نام برگزیده فرهنگستان زبان را به یاد نمیآورم) مهم شد، همه از اهمیت این ماجرا برای مبارزه با دشمن حرف زدند، این فناوری را مهمترین دستاورد قلمداد کردند و کسی نگفت که از سرنوشت سرویسدهندگان بلاگ فارسی خبر دارید؟ میشود به این دستاوردهای لحظهای دلخوش کرد؟
مدتی قبلتر، موتورهای جستوجوی فارسی هم بیاندازه تبلیغ شد؛ میگفتند مهمترین کار این است که خودمان بتوانیم با تکیه بر دانش بومی سرچ کنیم و فضای مجازی را پالایش شده در اختیار جوانانمان قرار دهیم، اما این روزها برای آنکه صفحهاول آن موتورهای ایرانی را یادتان بیاید، باید گوگل کنید: یوز یا پارسیجو! تازه اگر به نتایج اطمینان داشته باشید، با عکسهای محدود چه میکنید؟ بیایید از فیسبوک فارسی، کلوپ و بقیه نمونههایش چیزی نگوییم که خودش نوشته دیگری را میطلبد.
حالا بحث روز شده پیامرسان ملی! آنقدر برایمان اهمیت پیدا کرده که همه فکر و ذکر مسئولان را بگذاریم مبارزه با نمونههای خارجی و تقویت و تبلیغ نمونههای الکن داخلی. حذف همیشه چاره راه نیست، حمایت بیحد و حصر همیشه گشایش ایجاد نمیکند. باید به این سوال پاسخ داد که مگر همه کشورها (از انگلیسیهای مغرور گرفته تا روسیه) پیامرسان ملی دارند؟ مگر بقیه کشورها هم میخواهند چرخ را دوباره اختراع کنند که ما اینقدر اصرار داریم؟ (اینجا خیلیها مثال میزنند با چاقو میشود هم جانی را نجات داد و جانی را گرفت و همه فناوریهای مثل همین چاقو هستند، من از این یک مثال کلیشهای دیگر -یعنی اختراع چرخ- استفاده کردم!) کافی است در همان موتورهای جستوجوی ملی همین سوال را بپرسید و ببینید که بقیه کشورها، بهجای آنکه به همه چیز پسوند ملی بزنند، دنبال هماوردطلبی باشند و چرخ بلژیکی(!) به بازار بفرستند، با فناوریهای نو همراه میشوند. از فرصتهایش استفاده میکنند و برای تهدیدهایش دنبال آموزش عمومی و مقابلههای بهجا هستند. در جاهایی هم که زورشان نمیرسد، بهجای فیلتر و حذف، دنبال اهرمهای مالی و فشار اقتصادی میگردند که بُرندهترین راهکار است. باور کنید که این پسوند ملی اگر برای عامه مردم دستاوردی ندارد، برای برخی شده دکان چرب و پردرآمد و باید یکجایی جلویش ایستاد. به جای ترسی که برادر مرگ است، شجاع باشیم.
پینوشت: این وسط، بیانصاف نیستم و چند نمونه موفق داخلی را هم به یاد میآورم که به خوبی جانشین نمونههای خارجی شدند. هیچکس به آپارات نگفت یوتیوب ملی و کسی دیجیکالا را آمازون ملی خطاب نکرد و برایشان وام کلان بلندمدت و پهنای باند رایگان اختصاص نداد. اما فرصت فیلترینگ و محدودیت خرید در کنار خدمات خوب و مناسب داخلی، کمکشان کرد که دیده شوند و بمانند و حتی رقیبهای گردنکلفتی پیدا کنند و سودش به استفادهکنندگان برسد و نه رانتجوها.
پینوشت 2: برای پیگیری بیشتر پیشنهاد میکنیم گفتوگوی ما با نایب رئیس کمیته فضای مجازی مجلس در صفحه 3 «شهروند» امروز را بخوانید.