محمد باقرزاده| حالا دیگر سواد رسانهای جامعه به اندازهای رسیده که اثر منفی «فیکنیوز»ها بر کسی پوشیده نیست و رسانههای معتبر فارسی هم بارها در نقد «اخبار جعلی» یادداشت و گزارش منتشر کردهاند، اما بخش نگرانکننده ماجرا به دام افتادن همین رسانههای معتبر است. بگذارید با بیان مثالی، بحث را ملموستر پیش ببریم: آمار ازدواج دختران زیر ۱۸سال در ایران. ۱۲ آذر همین امسال خبرگزاری ایرنا با تیتر «سالانه 4هزار ازدواج زیر 14سال در کشور ثبت میشود»، گزارشی از یک نشست درباره ازدواج کودکان منتشر کرد. ایرنا این تیتر و خبر را به نقل از «مدیر کل مطالعات فرهنگی مرکز پژوهشهای مجلس» منتشر کرد و این درحالی است که عدد درست، ۴۰هزار است، نه ۴هزار. در این بین یا آن مدیرکل یا خبرنگار پوششدهنده این نشست عددی را به اشتباه منتشر کردهاند. ایرنا البته دو روز بعد، خبر را بدون هیچ توضیحی اصلاح کرد، ولی بسیاری از رسانههای منتشرکننده این خبر همچنان بدون تغییر باقی ماند. در همین مثال خاص یعنی آمار ازدواج کودکان، ماجرا تنها به یک خبرگزاری برنمیگردد و مثلا بیبیسی فارسی هم سوم دی امسال، در گزارشی تعداد ازدواج دختران زیر ۱۹سال در 6 ماهه نخست امسال را ۲۹۱ مورد دانست، درحالیکه ثبت احوال ایران تاکنون آمار ۶ماهه امسال را به تفکیک سن منتشر نکرده و براساس آمار سالهای قبل این عدد حدود ۱۰۰هزار نفر خواهد بود که تفاوت فاحشی با عدد مورد ادعای بیبیسی دارد. (در سالهای ۹۰ تا ۹۵، سالانه بهطور متوسط ۲۰۰هزار دختر زیر ۱۹سال ازدواج کردند.) علاوهبراین، اگر کلیدواژه «ازدواج کودکان» را در خبرگزاریها و پایگاههای خبری معتبر هم جستوجو کنیم با آمار متفاوتی در خبرهای مختلف یک رسانه روبهرو میشویم که این آمار متفاوت یک رسانه از یک اتفاق مشخص، قطعا میتواند باعث سردرگمی مخاطب یک رسانه شود. انتشار اعداد نادرست در رسانههای فارسیزبان تنها به همین ازدواج کودکان ختم نمیشود و تقریبا درباره هر موضوع آماری دیگر هم صادق است. این همه اطلاعات نادرست یا دستکم غیر دقیق، درحالی منتشر میشود که به نظر میآید موضوع پیچیدهای در میان نیست و با کمی دقت میتوان اعداد دقیق را منتشر کرد. توضیح اینکه، منابع ثبت و انتشار آمار در ایران و در هر حوزهای مشخص است و اگر معیار، این منابع قرار گیرد قاعدتا شاهد چنین تعددی درباره یک موضوع مشخص نخواهیم بود. در همین مثال ازدواج کودکان، سازمان ثبت احوال ایران نخستین و دقیقترین منبع است که البته اطلاعات مرکز آمار هم راهگشاست و خبرنگار باید هر عددی را که در این زمینه بیان میشود با این آمار رسمی مقایسه و درصورت صحت آن را منتشر کند. باید بدانیم که ارقام بیانشده توسط مقامات دولتی، کارشناسان و فعالان مدنی را بدون اطلاع از صحت و دقت آنها منتشر نکنیم. چگونه است که یک روز رئیس دانشگاه آزاد مدعی میشود که ۲۰هزار فارغالتحصیل دکتری بیکار در ایران وجود دارد و چند روز بعد رئیس دانشگاه علمی - کاربردی از یکهزار دکتر بیکار میگوید و این چرخه با اعداد متفاوت از قول مسئولان مختلف ادامه پیدا میکند و رسانهها هم چنین اطلاعاتی را بدون هیچ توضیحی منتشر میکنند؟ مگر غیر از این است که مرکز آمار ایران تعداد دقیق فارغالتحصیلان دکتری بیکار را با جزییات در پایگاه اطلاعرسانی خود منتشر کرده، اما رسانهها بیتوجه به چنین منبع دقیقی، هر روز یک عدد نادرست از قول این مسئولان منتشر میکنند. به نظر میآید ما خبرنگاران باید یکبار برای همیشه منبع اصلی هر اطلاعات آماریای را پیدا کنیم و پس از بیان هر عددی در این زمینه به آن مرجع رسمی مراجعه و در صورت مطابقت، آن را منتشر کنیم.