سیامک رحمانی سردبیر
یک دوست خوشذوق عکس بازیکنان ایران در بازی با اسپانیا، آنجا که همه پریده بودند روی توپ تا گل نشود، را گذاشته بود و نوشته بود: چند ماه پیش ما ایرانیها، همانهایی بودیم که از جان مایه میگذاشتیم تا شکست نخوریم. کنارش هم عکس غفلت پنجنفره ملیپوشانمان در بازی با ژاپن را گذاشته بود و نوشته بود، حالا ملتی هستیم که حواسمان پرت است و بابت این سادگی و پرخاشگری بیهوده همه چیز را از دست میدهیم! شوخی بامزهای گویای اینکه عکسها چقدر راحت میتوانند تبدیل شوند به ماهیت یک ملت! ما نه اولین تیمی هستیم که برای گرفتن یک توپ از جان مایه گذاشتهایم و نه آخرین. آن صحنه و تصاویر نه واقعیتی را درباره جامعه ما توضیح میداد و نه دروغی دربرداشت. همانطور که غفلت بچگانه دوشنبه شب، در عین اینکه میتواند گویای روحیه کودکانه ما باشد، اما چیزی را هم ثابت نمیکند. خیلی تیمها از این اشتباهات داشتهاند. خیلی تیمهای بزرگ در یک بازی ناگهان گلباران شدهاند، دنیا برایشان به پایان نرسیده، برای ما هم نرسید و نمیرسد. ما در برابر ژاپن باخت بدی را تجربه کردیم، بدون اینکه جای توجیه و دفاعی از مربی باقی مانده باشد. اما یک مربی را با تنها یک بازی نمیسنجند. کیروش هشتسال در ایران سرمربیگری کرده و احتمالا تا سالها کسی نخواهد توانست دستاوردهای او را تکرار کند. او جامی برای ما به دست نیاورد، اما آنچه کسب کرد، کمتر و کوچکتر از یک جام نبود. میراث او تیمملی یکدستی است که دیسیپلین را آموختهاند و میدانند چطور باید در مقابل سرمربی کرنش کنند، میدانند چطور باید گوش به فرمان باشند و روی نیمکت بنشینند. ما پس از او هم مربی بزرگی میخواهیم که بتواند بازیکنانش را به خط کند، که ستارهها از تیم بزرگتر نباشند. کیروش به فوتبال ما یاد داده که باید با برنامه و تمرین به زمین رفت. ثبات او ناشی از ایدههای یک مربی بود و نه فقط کسی که قرار است اسم 11نفر را برای بازی اعلام کند. مربیان هموطن ما اعتراف کنند یا نه، تحتتاثیر کیروش بودهاند. او از تیم ایران، نامی بزرگتر ساخته است. اینکه تمام خواستهها و امیدهای ملت در تیمملیشان خلاصه شده، اینکه کیروش توقعات ما را به بالاترین حد رسانده و درست در جایی که باید ما را به جشن دعوت کند، ضیافت را به هم زده، نباید باعث شود ما فاصلهها را ندیده بگیریم. ژاپن و کرهجنوبی همچنان تیمهای بزرگتر قارهاند، با لیگهای حرفهای و باشگاههای حرفهای؛ فاکتورهایی که ما نمیخواهیم زیر بارش برویم و نشانهاش همین جریمهای است که شامل حال پرسپولیس شده. انداختن همه مسئولیتها به گردن کیروش ما را نجات نخواهد داد. او مقصر اصلی باخت مقابل ژاپن است، اما به اندازه خودش و بیش از هر مربی دیگری در تیمملی به ما کمک کرده. تخریب او جز اینکه نشان بدهد ما چقدر با واقعیات بیگانهایم، کارکردی نخواهد داشت. بعد از او، کیروش دیگری -به سادگی- به فوتبال ما نخواهد آمد. کسی نمیتواند اشتباهات او را انکار کند، اما اینکه مشکلات خودمان را ندیده بگیریم، ضعفهای خودمان را انکار و فکر کنیم میشود همه درد و رنج شکست و همه ناتوانیهای ما را همراه با او به ته دریا فرستاد، از درایت و دوراندیشی ما ناشی نمیشود. ناپلئون میگوید آنقدر شکست خوردم، تا راه شکست دادن را آموختم. اما به نظر میرسد او جایی راه شکست دادن را آموخت که قبول کرد شکست خورده است. آن را گردن کیروش و این و آن نینداخت.