دلارهای نفتی بهانه است، پیروزی لیاقت می‌خواهد
 

 

یک باخت سنگین جلوی الدحیل قطر کافی بود تا دوباره عده‌ای ننه من غریبم را آغاز کنند. دوباره همه ‏یادشان افتاد که الدحیل چه تیم گرانی است و این‌که دلارهای نفتی چطور باعث شده تیم‌های پرستاره‌ای ‏در قطر ساخته شوند و این‌که ما با دست خالی به مصاف حریفان تا دندان مسلح و مرفه می‌رویم. راستش این شکل از مواجهه با شکست جدا از این‌که تکراری و خسته‌کننده شده، مایه خجالت هم ‏هست. یعنی مدام به رخ کشیدن وضع مالی باشگاه‌های ایرانی و تلاش برای این‌که با این مقایسه برد ‏مقابل تیم‌های خارجی توجیه شود و فشار برای این‌که با این تحلیل‌ها بودجه بیشتری به فوتبال ‏اختصاص داده شود، آبروریزی است. کسی درباره گران بودن تیم قطری و دستمزدهایی که می‌دهد و ‏ستاره‌هایی که تیم‌های گران‌می‌آورند و امکاناتشان حرفی ندارد. این تفاوت‌ها در دنیای فوتبال امری ‏معمولی است. اما همه پذیرفته‌اند که هر کس و هر تیم با بضاعت و اراده و توانایی خودش به ‏میدان بیاید و سعی کند بر فاصله‌ها غلبه کند. در آلمان بایرن‌مونیخ باشگاهی بسیار گرانقیمت است، اما ‏بقیه بابت این تمایز زانوی غم بغل نمی‌گیرند. می‌جنگند و مدام از این‌که بایرن چه تیم پرستاره‌ای است ‏و چقدر مخارج دارد، نمی‌گویند. همان‌طور که وقتی آژاکس کوچک و ارزان، رئال کهکشانی را به خاک و ‏خون می‌کشد، همه از تیم یکدست و بازیکنان جنگنده و درایت اریک تن‌هاگ می‌گویند، نه از اختلاف ‏دستمزدهای دو تیم. زیبایی فوتبال هم به همین نبردهای ظاهرا نابرابر است و این‌که هر تیمی برای ‏پیروزی به زمین می‌آید. اگرنه تیم‌های شهرستانی هم نباید مقابل استقلال و پرسپولیس به میدان می‌آمدند ‏و نباید برای برد می‌جنگیدند، چون هزینه‌ها قابل مقایسه نیست. این‌که چنین روایتی همچنان ادامه دارد و ‏تم همیشگی ناله‌های پس از شکست است، کمی هم در روحیه رسانه‌ها ریشه دارد. این‌که مجری‌های تلویزیون و ‏روزنامه‌نگارها هم برای به رخ‌کشیدن اطلاعات خود و برای حماسی کردن ماجرا و درآوردن اشک ‏مخاطب به صحرای کربلای دلارهای نفتی می‌زنند و از بازیکنان چند ملیتی می‌گویند و خلاصه همه ‏ترفندها را به کار می‌برند تا خدای ناکرده غرور ملی ما خرد نشود! یکی هم نیست که همان جا برگردد به ‏مجری و گزارشگر مربوطه بگوید پدرآمرزیده، ما هزینه تیم‌هایمان را از کجا می‌آوریم؟ دلارهای ما ‏نفتی نیست؟ درآمد ما از فروش تکنولوژی و گردشگری است؟ این‌که آنها می‌توانند با دلارهای نفتی‌شان ‏درست رفتار کنند و ورزشگاه مدرن و معتبر بسازند و تیم ملی‌شان را به قهرمانی آسیا برسانند، ‏باید مایه حسرت و حسادت باشد، نه دلارهای نفتی‌ که ما هم داریم. این‌که قطر کوچک در عرض چند ‏سال می‌تواند زیرساخت‌های خود را ارتقا دهد و خود را تا جایی بالا بکشد که میزبان جام‌جهانی شود، ‏برای ما مایه شرمساری است، نه تفاوت دستمزد بازیکنانمان.  برای ما که سال‌هاست یک تورنمنت ملی ‏نتوانسته‌ایم در کشورمان برگزار کنیم و حتی از برگزاری بازی‌های دوستانه با تیم‌های بزرگ عاجزیم. ‏برای ما که زمین‌های فوتبالمان افتضاح است و به قول علی دایی پای بز کوهی در آن می‌پیچد. این ‏توضیحات که رقبا چقدر هزینه می‌کنند و چقدر امکانات دارند را باید فراموش کنیم. ما با همین اختلاف ‏می‌توانیم تیم‌های کوچکتر را شکست بدهیم، اما در پیروزی‌ها چیزی نمی‌گوییم. از این‌که بازیکنانمان ‏در شرایط سخت اقتصادی همچنان درآمد میلیاردی دارند و بدون این‌که باشگاه‌هایمان درآمدی داشته ‏باشند و حرفه‌ای باشند، از منابع نامشخص و دایمی برای ساختن تیم‌های گران استفاده می‌کنیم، هم چیزی ‏نمی‌گوییم. بپذیریم که اینجور مقایسه‌ها پوپولیستی و گول‌زننده است. ما اگر زمین نداریم و استادیوم ‏نداریم و حتی اگر برای ساختن تیم‌هایمان پول نداریم، به خاطر نالایق بودن و شرایطی است که خودمان ‏درست کرده‌ایم. به جای این رفتار پیشرفت دیگران را تحسین کنیم و ضعف‌های خود را بپذیریم. شاید که ‏رستگار شویم! ‏


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/156745/دلارهای-نفتی-بهانه-است،-پیروزی-لیاقت-می‌خواهد