اینکه با تغییر ریاست قوه قضائیه بسیاری در کشور به اصلاحات و توسعه در این حوزه امیدوار شدهاند، تازگی ندارد؛ در گذشته نیز شاهد این خوشبینیها بودیم و اساسا باید که خوشبین بود. این جمله آیتالله شاهرودی در ابتدای منصوبشدن در این قوه معروف است که «ویرانهای را تحویل گرفتم». جملهای که در زمان خودش با استقبال بسیاری مواجه شد و حتی منتقدان هم از نگاه سازنده مرحوم شاهرودی خوشحال شدند و انتظارات برای تحول و مدرنسازی قوه قضائیه بالا رفت؛ انتظاری که همیشه وجود داشته است. قوه قضائیه به دلیل ماهیت خود مدام در معرض ناخشنودی است؛ طبیعی هم هست، هیچ محکمهای نیست که همه راضی از آن بیرون بیایند اما جز این معنا که ذات این رکن از حکومت است، دستگاه قضا با نقدهای دیگری هم مواجه بوده است؛ اینکه تعداد زندانیان بالاست، به پروندهها در زمان کوتاه رسیدگی نمیشود و اینکه در پروندههای اقتصادی برخورد با صاحبان قدرت سختتر انجام میشود. مشکلاتی که اغلب از طرف مسئولان این قوه هم تایید شده است. بر کسی پوشیده نیست که تعداد شکایات و پروندههای قضائی در ایران بسیار زیاد است و در دهههای گذشته هم حجم آن چند برابر شده که رشدی بسیار سریعتر از افزایش جمعیت داشته و دلایل آن باید واکاوی شود؛ به دلیل همین پروندهها و حجم بالای جرایم طبیعتا تعداد محکومان هم بالاتر از حد خواهد بود و زندانها هم لبالب از زندانی خواهد شد و امکانات پاسخگویی نخواهد بود. پروندهها در نوبت میمانند و قاضیان ممکن است برای رسیدگی دچار مشکل شوند و مثل بسیاری از محاکم در دنیا، نفوذ و رابطه و خدای نکرده ناسالمبودن قاضی هم مزید بر علت و افزایش نارضایتیها میشود؛ مسائلی که روسای قوه همیشه با آن مواجه بودهاند و تلاش کردهاند ضعفها را برطرف کنند و چه بسا قاضیانی که البته بهندرت به دلیل تخلفات خود برکنار و جریمه و تنبیه شدهاند که چیز عجیبی نیست؛ چون قاضی هم انسان است و انسان از خطا مبرا نیست.
اما آنچه امیدواریها را در مورد حجتالاسلام رئیسی بیشتر کرده، آشنایی او با این فضا و تجربهاش در دستگاه قضاست. بسیاری میگویند دستگاهها مثل ماشیناند و راننده فقط ممکن است کمی کندتر و تندتر حرکتشان دهد. اعتقاد بسیاری بر این است که با توجه به سنگینی دستگاهی به بزرگی نهاد قضا، ایجاد تحول و اصلاح در آن ساده نخواهد بود و چه بسا نشدنی است؛ اما قدرت هر مدیر در این است که بتواند فراتر از همه عواملی که با او کار میکنند، برنامههای خود را اجرایی کند و نقاط بحرانزا را از بین ببرد و ماشین خود را تقویت کند که از حجتالاسلام رئیسی هم همین انتظار میرود.
شاید نکتهای که نیاز بر تاکید داشته باشد، بهبود رابطه قوه قضائیه و محاکم با رسانههاست. بدبینی دستگاه عدالت به رسانهها در ایران سابقهای به قدمت خود رسانه دارد. قوه قضائیه همیشه نگران نقش رسانهها بوده و تا جایی که توانسته سعی کرده از خطاهای احتمالی پیشگیری کند؛ تصور و ارادهای که ممکن است در کوتاهمدت به آرامشدن ظاهری فضا کمک کند اما در بلندمدت به برقراری عدالت و نظارت بر اجرای قانون کمکی نخواهد کرد. اگر رئیس تازه قوه قضائیه بپذیرند که رسانهها در کنار آسیبهای اندک خود نقشی مهم در کشف و علنیکردن فساد دارند، اگر قبول داشته باشند که با حمایت رسانهها میتوان با دانهدرشتها برخورد کرد و از فشارهای پشت پرده برای تاثیر بر دادگاهها کم کرد شاید در مجموعه خود سیاستی جاری کنند که مبنای آن بر حمایت از رسانهها باشد و نه کنترل و محدودکردن آنها. آقای رئیسی مطمئنا آگاهند که بعضی از همکارانشان در این قوه بنا بر سنت قدیمی ممکن است روی خوشی به اطلاعرسانی نشان ندهند، ترجیح دهند پروندهها و پیگیریها حتی اگر وجه امنیتی نداشته باشد، در خفا انجام شود. میدانند که بسیاری از بزرگواران قوه قضائیه ترجیح میدهند رسانهها سرشان به کار خودشان باشد و اگر میخواهند وارد معقولات شوند، اجازه بگیرند و زیاد کنجکاوی به خرج ندهند. اما آقای رئیسی میتوانند رسانهها را بازوی نظارتی خود ببینند، میتوانند با اعتماد بیشتر بر نقش روشنگری رسانهها تاکید و حمایت کنند و اجازه دهند رسانهها به مسئولیت خود عمل کنند، رسانهها را مثل چراغقوهای در نظر بگیرند که جلوتر حرکت میکند و با نوری به وسعت همه جامعه، تاریکیها و مفاسد را برملا خواهد کرد. حضور ایشان به عنوان نامزد ریاست جمهوری و تولیت آستان قدس شاید ایشان را با این مفاهیم آشناتر کرده باشد. شاید دوره ریاست ایشان دوره رونق دوباره و نشاط مطبوعات هم باشد و رکن چهارم دموکراسی برای موفقیت هر چه بیشتر در کنار ایشان باشد؛ نه در حاشیه.