عطیه کریمی| روزهای نخست فروردین بود که آبگرفتگی در برخی شهرهای لرستان، خبر از حادثهای جدی میداد. همزمان با واردشدن موج اول بارشها از روز پنجم فروردینماه، بارندگیهای شدید در شهرهای استان لرستان ازجمله معمولان، دورود، پلدختر و خرمآباد آغاز و موجب سیلاب و خسارتهای شدید در این استان شد. موجی از آب و گل به سمت خانهها و مزارع سرازیر شد. در این میان، نیروهای امدادی و واکنش سریع جمعیت هلالاحمر تنها امید مردم برای نجات از خانههای گرفتار در سیل بودند؛ امدادگرانی که آمادگی امدادرسانی در سختترین شرایط را دارند و پس از هر حادثهای در کمترین زمان آماده عملیات نجات میشوند.
محمد محمودی، امدادگر باسابقه و عضو تیم واکنش سریع از روزهای اول فروردین با جاریشدن سیل در شهرها و روستاهای لرستان، در عملیات نجات حضور داشت و این روزها بهصورت جهادی در مناطق سیلزده درحال فعالیت است. این امدادگر در گفتوگو با «شهروند» از ماجرای سیل لرستان و روزهای عملیات امدادونجات میگوید: «ماجرای سیل از روز دوم فروردینماه 98، ابتدا با آبگرفتگی معابر در شهرستان خرمآباد و دیگر شهرها شروع شد. بارندگی اصلی در روز 11و 12فروردین آغاز شد و سیل و آبگرفتگی به اوج خود رسید. در روز یازدهم به تیم اطلاع دادند در پلدختر سیل ناگهانی آمده است و باید از طریق هوایی به منطقه برویم؛ گویا اهالی پلدختر از ترس سیل به پشت بامها رفته بودند. متاسفانه شرایط جوی اجازه پرواز به ما نداد. راههای زمینی نیز مسدود شده بود، بنابراین مجبور شدیم تا صبح صبر کنیم. صبح روز بعد نخستین بالگردی بودیم که وارد شهرستان پلدختر شدیم. خدا را شکر، آب تا حدودی فروکش کرده بود و نیاز به عملیات نجات رافل نبود. از روز سیزدهم فروردین، شروع به ارسال محمولههای امدادی به وسیله بالگرد کردیم. این عملیات به وسیله بالگردهای جمعیت هلالاحمر، ارتش و هوانیروز طی چهار تا پنج روز ادامه داشت. در روستاها و شهرهای معمولان و پلدختر کمکهای امدادی را جابهجا کردیم؛ بعد از آن هم زمینی وارد منطقه شدیم. در حال حاضر، با تمام شدن ماموریت امدادی، بهصورت جهادی در حال فعالیت هستیم.» دوازده فروردینماه، رودخانه خرمرود طغیان کرد و احتمال سرریز شدن سد مروک دورود، موجب شد صدهاهزار نفر منزل خود را ترک کنند. شرایط و وضع شهرها در روز اول سیل پس از قطع ارتباطات بسیار بحرانی بود. محمودی تعریف میکند: «در روز 12 فروردین، تمامی راههای ارتباط زمینی به منطقه قطع شده بود و با وجود آنکه پلدختر هوای چندان نامساعدی نداشت، در فرودگاه نمیتوانستیم فرود بیاییم، بنابراین برج مراقبت اجازه پرواز هوایی را نمیداد. بسیاری از روستاها حالت جزیرهای پیدا کرده بودند و با وجود فاصله کمی که از هم داشتند، راههای ارتباطی آنها قطع شده بود. مردم نگرانی نرسیدن کمکهای امدادی را داشتند و مضطرب بودند. در کل، فضای ملتهب و پراسترسی بود و این شرایط در رفتار مردم هم تاثیرگذار بود.» وقتی از او میخواهیم خودش را دقیقتر معرفی کند، میگوید: «10سال است که در جمعیت هلالاحمر فعالیت دارم. از سال 87 کارم را در هلالاحمر آغاز کردم. چند سالی را بهعنوان نجاتگر در پایگاهها حضور داشتم و اکنون با عنوان نجاتگر داوطلب با درجه ایثار در تیم واکنش سریع استان لرستان خدمت میکنم. ما نخستین تیمی بودیم که توانستیم به مناطق سیلزده برویم. بسیاری از مردم خانه و تجهیزات خود را از دست داده بودند. نبودِ محل اسکان و مواد غذایی به دغدغه مهمی برای مردم سیلزده تبدیل شده بود.» محمودی به مهمترین فعالیتها پس از سیل اشاره میکند و میگوید: «در روزهای نخست حداقل امکانات اولیه را تا جایی که میتوانستیم به دست مردم رساندیم. اقلامی مانند چادر، پتو، آب معدنی، اقلام مصرفی و خوراکی را برای آنها فراهم میکردیم تا مردم بیسرپناه نمانند. همچنین مسافران نوروزی را که در منطقه گرفتار سیل یا بیماری بودند، پس از انتقال اقلام کمکی و تخلیه بالگردها، جابهجا میکردیم.»
تیمهای واکنش سریع، افراد آموزشدیده و تجهیزات ضروری است که باید در کوتاهترین زمان ممکن آماده و به منطقه آسیبدیده اعزام شوند. محمودی به تفاوت کار تیمهای واکنش سریع با دیگر امدادگران اشاره میکند و توضیح میدهد: «اعضای تیم واکنش سریع مانند بقیه امدادگران هستند، اما باید در چند تخصص زبدگی خاص و آمادگی عملیات در هر شرایطی را داشته باشند. چه به لحاظ پیشرو بودن و چه تخصصی بودن. نخستین تیمهایی هستند که با حوادث درگیر میشوند. در زلزله کرمانشاه، تیم واکنش سریع استان لرستان نخستین تیم امدادی جمعیت هلالاحمر در کشور بود که به منطقه اعزام شد، حتی سریعتر از خود تیم کرمانشاه. از ساعات اولیه پس از زلزله تا حدود 16 روز بعد از آن در کرمانشاه بودیم. پس از اعلام حادثه، نخستین تیمی که امید است فعالیت امدادی و تحرک عملیاتی جدی داشته باشد همین تیم است.» این امدادگر به تجربه خود در زلزله کرمانشاه و تفاوت امدادونجات در سیل و زلزله اشاره میکند و میگوید: «زلزله با وجود اینکه ناگهانی اتفاق میافتد، شناسایی مناطق، پس از آن آسانتر و معمولا راههای ارتباطی نسبتا باز است، اما آسیبهای جانی در زلزله بسیار بیشتر است. در سیل اخیر، با وجود هشدارهایی که از قبل داده شده بود، میزان آمادگی برای مقابله با آن کم بود. همچنین قطع ارتباطات زمینی، هوایی، مخابراتی و اینترنتی مزید بر علت شد تا مردم سردرگم شوند. با اینحال تعداد کشتهشدگان بسیار اندک بود. در زلزله کرمانشاه، بعد از گذشت چند روز، مردم آسانتر با این حادثه کنار آمدند، اما در سیل مردم استرس بیشتری دارند؛ نگران آینده خود هستند و زندگی را از دست رفته میبینند. در کرمانشاه شرایط برای امدادرسانی به روستاها خوب بود، اما در سیل هنوز بعد از این همه مدت، روستاهایی هستند که شناسایی نشدهاند. سیل اخیر برای ما ناشناخته بود و پیش از این تجربهای از این نوع نداشتیم.»
محمودی درباره برخورد مردم و شرایط روحی آنها میگوید: «مردم اضطراب دیر رسیدن یا نرسیدن اقلام امدادی را داشتند. شوک پس از حادثه و قطع ارتباطات، آنها را بسیار نگران کرده بود و از شدت ترس حالت عصبی پیدا کرده بودند. متاسفانه افرادی که آسیبدیده نبودند، اقلام امدادی را زودتر از دیگران میبردند، به همین دلیل وقتی با محمولههای بعدی به میان مردم میرفتیم، از ترس اینکه مبادا باز هم اقلام به آنها نرسد، هیجانی برخورد میکردند. پس از چند روز، اوضاع بهتر و آرامش نسبی برقرار شد.» از او در مورد خاطرههایی که از روزهای سخت عملیات در لرستان دارد، سوال میکنیم: «روز دوازده فروردین ساعت یک به ما اطلاع دادند که ارتفاع سیل در پلدختر بهحدی بالا آمده است که مردم از ترس به پشت بامها رفتهاند و تعدادشان زیاد است. همگی برای عملیات رافل و نجات مردم از پشت بامها آماده شدیم. متاسفانه ارتباط زمینی، تلفنی و ماهوارهای قطع شده بود. تنها راه ارتباطی استفاده از بالگرد بود که برج مراقبت اجازه پرواز را نداد. بچههای تیم از شدت نگرانی به گریه افتاده بودند. روز بعد زودتر از مواقع دیگر، پرواز کردیم و زمانی که مشاهده کردیم آب فروکش کرده است، همگی خوشحال شدیم و یکدیگر را در آغوش گرفتیم. حس نوعدوستی در همه وجود داشت و نگران هموطنانمان بودیم.»