سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس پایتخت درباره وضع تاکسیهای اینترنتی و جذب راننده از سوی این تاکسیها میگوید: «تاکسیهای اینترنتی قبل از جذب راننده حتما باید هماهنگیهای لازم را با پلیس اماکن داشته باشند، تا بررسیهای لازم در مورد صلاحیت رانندگان قبل از آغاز فعالیتشان انجام شود. پلیس روی این موضوع حساسیت ویژهای دارد، چراکه وقتی قرار است راننده این تاکسیها، زنان و فرزندان مردم را جابهجا کند، حتما باید صلاحیت لازم را نیز داشته باشد.»
رئیس پلیس پایتخت در مورد افرادی که در کنار خیابان جذب اسنپ و تپسی و ... میشوند نیز معتقد است: «این افراد نیز بعد از ثبتنام و پیش از آنکه فعالیتشان را بهعنوان راننده آغاز کنند، باید صلاحیت و سوابقشان بررسی شود و به تایید پلیس برسد.»
با رواج و رونق تاکسیهای اینترنتی حساسیت نسبت به عملکرد این خدمت جدید و افرادی که در آن مشغول به کارند هم افزایش پیدا کرده. این تاکسیها، هم بهعنوان شغلی تازه و یک استارتآپ، دستاورد فناوریهای نوین محسوب میشوند و هم بهعنوان پدیدهای اجتماعی نیاز به قانونگذاری و نظارت دارند. پیش از این هم چند بار از طرف شهرداری و سازمان حملونقل و ترافیک و تاکسیرانی مواضعی گرفته شده و نظراتی اعلام شده مبنیبر اینکه تاکسیهای اینترنتی باید زیر نظر یک سازمان عمومی یا دولتی فعالیت کنند، مجوز بگیرند و قواعد تازهای برایشان وضع شود. صحبتهای سردار رحیمی را هم در همین فضا میشود دید و تحلیل کرد. متاسفانه جنس این نظرات برآمده از نگاهی قدیمی به سوژههای تازه است. نگاهی که میگوید هر اتفاق جدیدی میافتد، باید برخوردی سنتی با آن داشت، باید برایش چفتوبست محکمی گذاشت تا از مسیر خارج نشود. درحالیکه شیوههای تازه مدیریت شهری و سیاستهایی که مدیران ارشد کشور به آن اعتقاد دارند، کوچککردن دولت و دستگاههای اجرایی و برونسپاری کارهاست. چیزی که امروز سردار رحیمی از آن صحبت میکنند، بازگشت به شیوههای گذشته است. اینکه هرکس میخواهد کاری انجام دهد، برود در نظمیه کاغذ بگیرد، که صلاحیتش طبق پروسهای سخت و طولانی بررسی شود که مجبور باشد بارها خواهش و تمنا کند و در صف بایستد و کپی مدارکش را ببرد و بیاورد.
پلیس اگر برای بررسی صلاحیت رانندگان شهری بر مواردی تاکید دارد، میتواند بگوید که خود مدیران مشاغل آنها را لحاظ کنند و پلیس به نظارت بسنده کند. ما در ایران برای پلیس آنقدر وظیفه ساختهایم که وظایف اصلی یعنی حفظ جان و مال مردم و مراقبت از امنیت شهروندان در میان این وظایف احاطه شده است. به اینها باید وظایفی را که خود پلیس برای خود برجسته میکند و هر روز هم فهرست آن طولانیتر میشود، افزود. اینکه نیروی انتظامی ما چه اصراری دارد در میان این همه کار بر زمین مانده زحمات بیشتری برای خود ایجاد کند و اینکه چرا با مدیریتکردن این وظایف به خود شهروندان سپرده نمیشود، سوال بیپاسخی است. مجوز، مجوز و مجوز. واقعا خود مسئولان زحمتکش نیروی انتظامی و دیگر نهادها از اینکه کوچکترین فعالیتی در جامعه نیاز به مجوزهای متعدد و پردردسر دارد، ناراضی نیستند؟
توضیح سردار رحیمی کاملا درست است؛ اینکه رانندگان این تاکسیها قرار است خانواده و زن و فرزند ما را جابهجا کنند و باید صلاحیت داشته باشند. اما سوال این است که مگر خود این رانندگان جزیی از این جامعه و خانواده و فرزندان ما نیستند؟ اگر قرار به این همه مته به خشخاش گذاشتن باشد، باید برای افرادی که در خیابان و مترو و اتوبوس بهعنوان مسافر آمد و شد میکنند هم شرایطی قایل شد و مجوز صادر کرد، چراکه خانواده و فرزندان ما در خیابان و مترو حاضرند و نباید با افراد بیصلاحیت مواجه شوند. این شکل برخورد و نگاه به افراد انتها ندارد و جز بستن دست و پای مردمی که میخواهند نان حلالی به خانه ببرند و جز افزایش مسئولیت نیروهای انتظامی که با مشکلات عدیده مواجهند، حاصلی
نخواهد داشت.