«... بیایید، یاران من/برای جستن جهانی نو دیر نیست/به پیش، و پشت بر پشت آورید و پاروها را/بر آبراهههای دریا کوبید، که باید/تا ورای غروب برانم، و تا خزینههای/همه اختران مغربی، تا هنگامی که بمیرم/شاید که تنگهها ما را در خود فرو کشند/شاید که به جزایر خرم برسیم/و آشیل کبیر را، که او را میشناختیم، دیدار کنیم...» 210سال پیش در چنین روزی، برابر 6 آگوست 1809 میلادی، آلفرد تنیسون، ملکالشعرای بریتانیا در عصر ویکتوریا و یکی از محبوبترین شاعران انگلستان به دنیا آمد. تنیسون فقط ٨سال داشت که نوشتن را آغاز کرد و پس از درگذشت ویلیام وردزورث که دربار بریتانیا به ملکالشعرایی جدید نیاز داشت، درسال ۱۸۸۴ ملکه ویکتوریا عنوان ملکالشعرای انگلستان را به او اعطا کرد. یکی از مشهورترین آثار او یعنی «اولیس» که ابیاتی از آن در ابتدای این متن آمد شعری بیقافیه است که بر مبنای تکگویی نمایشی نگارش شده است. تنیسون ششم اکتبر ١٨٩٢ بر اثر نقرس درگذشت. او بیش از همه نویسندگان بزرگ زمان خود زیست و چند چهره ادبی سرشناس نظیر توماسهاردی و آرتور کانن دویل در مراسم تدفینش حضور داشتند.