شهروند| این روزها سینمای ایران میزبان ژان کلود کرییر است. یکی از سرشناسترین سینماگرانی که در سالهای بعد از انقلاب پا به ایران گذاشته است. شاید در حد و اندازه اولیور استون، با چندین نامزدی اسکار و یک اسکار افتخاری در کارنامهاش. سناریستی که حداقل برای فیلمسازانی که قصد اقتباس ادبی دارند، یکی از نخستین گزینههای همکاری باشد.
شبهای کرییر
اما دلیل سفر ژان کلود کرییر به ایران چیست؟ دو روز پیش بود که خبرگزاریها از حضور ژان کلود کرییر در ایران گفتند. سناریست صاحبنامی که قرار بود در چند روز بعد از اعلام خبر ورودش به ایران محور رویدادهای پرشماری باشد. همین اتفاق هم در روزهای اخیر افتاد و کرییر در چند روز اخیر مهمترین نام تکرار شده در اخبار هنری- سینمایی بود. هنرمندی که روز 16 آبان مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی بزرگداشتی با عنوان «شب ژان کلود کرییر» برایش برگزار کرد که در این مراسم، شهرام ناظری، نهال تجدد، حامد فولادوند، پیروز سیار و مهدی حسنی تهیهکننده درباره وجوه مختلف کار و کارنامهاش حرف زدند. فردای آن، یعنی جمعه ۱۷آبان نمایشگاه عکسهای او در گالری دستان گشایش یافت که تا اول آذرماه ادامه خواهد داشت. روز شنبه ۱۸آبان نیز کرییر در موزه سینمای ایران یک کارگاه آموزشی برگزار کرد.
مولانای ما و مولانای آنها
اما مهمترین اتفاقی که با ورود ژان کلود کرییر به ایران رسانهای شد، انتشار خبر تولید فیلمی درباره مولانا در فرانسه بود. خبری که از سوی مهدی حسنی، تهیهکننده، رسانهای شد و حکایت از این داشت که ژان کلود کریر فیلمنامهای درباره مولانا نوشته که قرار است بهزودی جلوی دوربین برود. این احتمالا همان فیلمنامهای است که نهال تجدد، همسر کرییر گفته که اول بار در یکی از فستیوالها تهیهکنندگان ترک از ژان کلود خواستند زندگینامه مولانا را برای ساخت فیلمی با بازی لئوناردو دیکاپریو بنویسد، ولی او مخالفت کرد، اما این موضوع جرقهای برای نوشتن این فیلمنامه شد.
به گفته این تهیهکننده «پروژه فیلم سینمایی مولانا تولید مشترک ایران و فرانسه بود و از چندسال قبل در پاریس کلید خورد و در حال حاضر درحال تصویربرداری است». او با اشاره به اینکه «این یک پروژه بزرگ بینالمللی با عوامل و شخصیتهای بزرگ بینالمللی است»، درباره انتخاب بازیگر نقش مولانا نیز میگوید: «بازیگر نقش مولانا یکی از بزرگترین بازیگران بینالمللی است. البته اجازه دهید فعلا اسم ایشان را اعلام نکنیم. یکی دو ماه دیگر تمام عوامل را بهطور رسمی معرفی میکنیم.» مهدی حسنی که ادعا میکند قرار است علاوه بر فیلم مولانا سریالهای سعدی، حافظ و خواجوی کرمانی را نیز به نویسندگی ژان کلود کریر بسازد، درباره فیلم سینمایی مولانا و همزمانی ساخت این فیلم با فیلم مست عشق حسن فتحی میگوید: «حقیقتا اصلا به این قضیه ورود نکردهایم. البته گلایه خودمان نسبت به این مسأله را در روزهای گذشته اعلام کردهایم. به نوعی ما نباید درباره مولانا موازی کاری کنیم چراکه موازی کاری در این مورد، مولانا را به حاشیه میبرد.» او در ادامه میگوید: «نمیدانم که گروه تولید این فیلم در جریان شروع پروژه ما بودند یا نه، ولی میدانم که آقای فتحی در جریان تولید فیلم مولانا در فرانسه بود. یعنی در این حد میدانم که در سفارت فرانسه، من، کریر و فتحی میهمان بودیم و درواقع ایشان کاملا اطلاع داشت که فیلم مولانا در پاریس درحال ساخت بوده و دوسال است که افراد درحال کار روی این پروژه هستند، ولی خب تصمیم شخصی ایشان است و ما به آن احترام میگذاریم، ولی امیدوارم در این قضیه اتفاق ناخوشایندی برای روایت مولانا رخ ندهد.»
از زبان ژان کلود کرییر
قلب گرم و بزرگ یک ملت
ژان کلود کرییر در چند روز اخیر در مراسم و مجامع گوناگونی سخن گفته است. آنچه در پی میآید گزیدهای از گفتههای اوست، درباره ایران و هنر و فرهنگش.
کرییر درباره فرهنگ ایران گفته: «وقتی میخواهیم به یک فرهنگ اهمیت بدهیم درواقع باید مردم آن فرهنگ را هم دوست داشته باشیم که برای عشق به این ملت همسر من نقش مهمی را ایفا کرد. من بارها به ایران سفر کردم و هر بار به هر نقطهای از ایران که رفتم از من بهخوبی پذیرایی شد و با احترام با من برخورد شد. من آدم پرخاشگری هستم، اما ایرانیها بسیار میهماننواز هستند. مثلاً اگر من در جایی از جنوب ایران گم شده باشم و کشاورزی در 200 متری من مشغول به کار باشد، اگر به او بفهمانم که گم شدهام و فارسی هم بلد نیستم او کارش را رها میکند و برای کمک پیش من میآید، اما من در فرانسه کشاورزی را نمیشناسم که کار خود را برای چنین موضوعی رها کند. برای دوست داشتن یک ملت باید به آنها نزدیک شد و من این موضوع را از پیتر بروک فرا گرفتهام.»
کارنامه کرییر مالامال است از همکاری با آدمهای بزرگ. ازجمله پیتر بروک، چهره افسانهای تئاتر آوانگارد. کرییر میگوید: «زمانی پیتر بروک به من گفت میتوانی در پنج ماه متنی را براساس اشعار عطار بنویسی؟ این نخستین مواجهه من با فرهنگ ایران بود و اولین ورود عطار به اروپا.»
درباره عباس کیارستمی هم کرییر میگوید: «زمانی که کسی کیارستمی را در فرانسه نمیشناخت، یکی از دوستان گفت که تو باید فیلمی را ببینی که اسم کارگردانش را هم نمیدانست. من از تماشای آن فیلم که درواقع خانه دوست کجاست بود، حیرتزده شدم و همان روز کلوزآپ کیارستمی را هم دیدم. فیلم خانه دوست کجاست میتوانم بگویم یکی از بهترین فیلمهایی است که تاکنون دیدهام. این فیلم را زمانی دیدم که حتی نمیدانستم در ایران سینما هم وجود دارد. من جزو نخستین کسانی هستم که در مطبوعات فرانسه درباره کیارستمی مقاله نوشتم و تأکید کردم یک فیلمساز بزرگ به دنیا آمد و بعد از آن از نزدیک با او آشنا شدم. من و ژان لوک گدار که از سردمداران موج نوی سینمای فرانسه بودیم ناگهان با فردی روبهرو شدیم که دریچه تازهای را به رویمان باز کرده بود. کیارستمی ظاهر سردی داشت، اما بعد از نزدیک شدن به او قلبی گرم و بزرگ را میدیدیم.»
کرییر درباره لوئیس بونوئل هم میگوید: «ما 20سال با هم کار کردیم و بارها برای نوشتن یک فیلمنامه چند ماه خودمان را قرنطینه میکردیم و حق داشتیم ایدههای همدیگر را رد کنیم. ما در زمان ایدهپردازی و نگارش فیلمنامه به مخاطب فکر میکردیم و حتی در خیال خود مخاطبانی داشتیم که با آنها مشورت میکردیم. بونوئل 31سال از من بزرگتر بود و امروز دختر من به بازماندگان و نوادگان او تدریس میکند. توصیه من این است که در هر حرفهای با هر فیلمسازی در هر سطحی همکاری کردید در کار به هیچ عنوان تعارف نداشته باشید و کوتاه نیایید. رابطه من با او اینگونه نبود که چون او لوئیس بونوئل و شناخته شده بود، پس من باید هرچه او میگوید انجام دهم و تأیید کنم.»
اهمیت کرییر بودن
ژان کلود کرییر یکی از صاحبنامان سینما و ادبیات امروز است. سینماگری که با اسطورهای چون لوئیس بونوئل در فیلمهایی چون خاطرات یک مستخدم، بل دو ژور، جذابیت پنهان بورژوازی، شبح آزادی و میل مبهم هوس همکاری کرده است. بونوئل البته تنها سینماگر بزرگی نیست که در زمینه فیلمنامه آثارش به ژان کلود کرییر تکیه کرده است. کارگردانانی چون فولکر شلوندورف، وین ونگ، هکتور بابنکو، پیتر بروک، ژان پل راپنو، میلوش فورمن، فیلیپ کافمن، آندری وایدا، پاتریس شرو، ژان لوک گدار، عباس کیارستمی، فیلیپ دو بروکا، برتراند تاورنیه، ژاک دری و ناگیسا اوشیما نیز در بخشی از کارنامهشان با کرییر همکاری داشتهاند. به گویشی بهتر علاقه اصلی کارییر اقتباس ادبی است و بنابراین کارگردانهایی که دوست دارند از مشهورترین داستانهای تاریخ ادبیات اقتباس کنند به سراغ او میروند. کرییر در کارنامهاش جوایز ارزشمند و مهمی نیز دارد. ازجمله نامزدی اسکار فیلمنامهنویسی برای فیلم سَبُکیِ تحملناپذیر هستی به همراه فیلیپ کافمن، نامزدی اسکار فیلمنامهنویسی برای فیلم میل مبهم هوس و جذابیت پنهان بورژوازی به همراه لوییس بونوئل، برنده اسکار بهترین فیلم کوتاه برای فیلم جشن یادگاری به همراه پیر اته، نامزدی نخل طلای بهترین فیلم کوتاه برای فیلم قیچی چمنزنی و البته جايزه اسكار افتخاري درسال 2014، که تنها به کسانی تعلق میگیرد که عمری را در راه سینما صرف کرده باشند.
کرییر در ایران
این نخستین بار نیست که ژان کلود کرییر به ایران سفر میکند. او زمستانسال گذشته، همزمان با جشنواره فیلم فجر در تهران حضور داشت و پیش از آن نیز چند بار دیگر به ایران سفر کرده بود. سفرهایی پربار؛ که در یکیشان نشان ویژه خانه تئاتر ایران به او اهدا شده، در دیگری جایزه ارزشمند جشنواره فارابی را در دهمین دوره این رویداد دریافت کرده است که خودش آن را تاجی بر زندگی حرفهای خود میداند و بسیار حضور افتخارآمیز دیگر.
اما این جوایز نیست که پیوند ژان کلود کرییر را با ایران مستحکم کرده است. حتی نزدیکی و تبحرش در ادبیات کلاسیک ایران و همکاری نزدیکش با عباس کیارستمی بزرگ نیز نیست. شاید بتوان گفت ژان کلود کرییر را همسر ایرانیاش با ایران و فرهنگ ایران پیوند میدهد. او همسر نهال تجدد است، نویسنده ایرانی و دختر مهین تجدد یکی از پیشتازان عرصه نمایشنامهنویسی در ایران؛ که به گفته خانم تجدد نخستین دیدارشان درسال 1367 در جریان مصاحبهای برای مجله پیام یونسکو رخ داد و این آشنایی بعدها به ازدواج انجامید.