[محمدسعید احمدپناه، رئیس کمیسیون کشاورزی و آب اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی سنندج] آب در کردستان کالایی اشتغالزا است. اشتغال کردستان رابطه مستقیمی با آب دارد؛ زیرا اقتصاد این استان بیشتر بر پایه کشاورزی بنا شده است. نبود امکان استفاده از منابع آب سطحی و فشار بیش از حد بر منابع آبی زیرزمینی دلیل منفیشدن بیلان منابع آبهای زیرزمینی استان بوده است. کردستان به لحاظ مساحت 3درصد از کل مساحت کشور را در بر گرفته و سرشاخه 7درصد از آبهای کشور نیز از این استان سرچشمه میگیرند اما تا به امروز کسی نتوانسته از این 7درصد منابع آبی به نفع استان تخصیص مناسبی بگیرد. از کل میزان آبی که در کردستان وجود دارد، حدود 11درصد اراضی خود استان را مشروب میکند و بقیه آب در اختیار استان نیست و به دلیل تصمیمات وزارت نیرو مردمان این خطه از میهنمان از موهبت آب بیبهره هستند.
براساس آمار حدود 89درصد از کل اراضی کشاورزی استان کردستان دیمی و بیشترین محصول هم گندم است. از آنجا که در این سالها محصول جایگزینی برای گندم وجود نداشته، کشاورزان کردستان بهاجبار به دیمکاری گندم روی آوردهاند. اختصاصنیافتن منابع آبی تجدیدپذیر استان کردستان به این استان موجب شده عملا راهی جز دیمکاری برای کشاورزان باقی نماند. در مقابل، استانهای همسایه کردستان که از این منابع آبی (منابع آبی کردستان) اجازه استفاده داشتهاند، در زمانی که دلار 7هزار تومان بود، توانستند توسعه مناسبی داشته باشند و این توسعه برای آنها ارزشافزوده زیادی داشته است اما حوزه تولیدی استان کردستان بهخصوص در بخش کشاورزی تا امروز نتوانسته از منابع آبهای تجدیدپذیر استان استفاده کند و به همین دلیل کشاورزان این استان بهناچار بر منابع آبهای زیرزمینی فشار آوردند؛ بهطوری که دشتهای این استان ازجمله دهگلان، قروه و چهاردولی تبدیل به دشتهای ممنوعه و بحرانی شدهاند و وضع اسفناکی دارند.
اقتصاد کردستان از قدیمالایام بر کشاورزی و دامپروری مبتنی بوده و به لحاظ صنعتی توسعه چندانی نداشته است و اگر توسعهای ناچیز هم در بخش صنعت بوده به پای بخش کشاورزی نمیرسیده است؛ یعنی کشاورزی بخش اصلی تولیدی استان است. همین که ما نتوانستیم از منابع آبی استان خود استفاده کنیم، باعث شده که آخرین رتبهها را در میزان سرانه درآمد، میزان اشتغال و میزان تولید به نسبت سایر استانهای کشور داشته باشیم. برای مثال کردستان به لحاظ سطح زیر کشت اراضی زراعی سومین رتبه را دارد اما در بحث تولید محصولات زراعی رتبه نوزدهم را داریم؛ یعنی استانهایی هستند که سطح زیر کشتشان از کردستان پایینتر است اما حجم تولید بسیار بالاتری از این استان دارند.
به علاوه همه اینها باید گفت که وقتی از کردستان صحبت میشود، باید درباره استانی بحث کرد که سرانه درآمد شهروندانش نصف میانگین سرانه درآمد در سایر استانهای کشور است و همچنین استانی است که بیشترین میزان حاشیهنشینی را دارد. به نظر میرسد که علت حاشیهنشینی روزافزون در کردستان را باید اینگونه قرائت کرد که بهطور میانگین هر خانواده پنجنفره دیمکار 8 یا 9 هکتار زمین دارد و به جز دیمکاری قادر به کشت دیگری نخواهد بود (به دلیل جبر تخصیصنیافتن آب). آن هم کِشتی که هر دو سال یکبار اتفاق میافتد؛ یعنی یک خانواده هر دو سال یکبار از 9 هکتار زمین دیم درآمدی دارد و 24 ماه خانواده خود را با آن به لحاظ معیشت تأمین میکند. همین درآمد ناکافی، کشاورزان کردستان را مجبور میکند که خانه خود را در روستا رها کنند و به حاشیه شهرها بیایند و در شهر هم چه بر سر معیشتشان بیاید خدا میداند؟ هر چند که دولت در این اواخر برای کردستان نسبت به سالهای گذشته عملکرد بهتری داشته و با دید بازتر و خارج از تبعیض به آن استان نگاه میکند ولی این دیدگاه باید با نگاه تبعیض مثبت باشد. کردستان هم باید بتواند از نظر تولید در رده استانهای دیگر قرار گیرد که درآمد ما نزدیک به میانگین کشوری باشد. امروز میانگین درآمد یک شخص در کردستان نصف درآمد میانگین کشوری است و به این دلیل مشکلات زیادی داریم ازجمله این مشکلات کولبری است که حاصل همین نگاه تبعیضآمیز به کردستان است. کولبری مسألهای است که طرح آن نکات دیگری را در ضمن خود دارد؛ یعنی حاصل نیفتادن تمام اتفاقاتی است که باید در مناطق مرزی میافتاده است و رسمیتدادن به آن با راهکارهایی از قبیل اعطای کارت کولبری و... هیچ باری از دوش کولبران برنمیدارد. هر روز برای مرزنشینان کردستان به انحای مختلف مشکلات معیشتی ایجاد میشود. کولبران نانآور خانوارهای خود هستند و وقتی قادر به هیچ فعالیت تولیدی دیگری نیستند، مجبورند تا به این کار تن دهند. راه سروساماندادن اقتصادی مناطق مرزی تمرکز بر منابع تولیدی است. یکی از ظرفیتهای استان، مرز کردستان ایران با کردستان عراق است که حتی میتواند به دروازه بسیار خوبی برای صادرات محصولات سایر استانها تبدیل شود. سه طرح پیشران از سوی متولیان امر کشاورزی با همکاری و همفکری بخش خصوصی در مرکز مصوب شده است. ازجمله طرح 96هزار هکتاری تبدیل اراضی دیم به آبی، طرح افزایش تولید گوشت قرمز و طرح توسعه باغات 50هزار هکتاری است که همه وابسته به تخصیص آب و اعتبار است که در صورت تحقق میتواند بخشی از عقبماندگی تاریخی کردستان را جبران کند. از طرفی کردستان در راستای حفاظت و مصرف بهینه آب و صیانت از آن کارهای خوبی را به انجام رسانده است؛ ازجمله اداره منابع طبیعی استان کردستان کارهای خوبی در حوزه شرقی استان در زمینه عملیات آبخیزداری انجام داده است که حاصل آن افزایش 20میلیون متر مکعبی منابع آبهای زیرزمینی بوده است. به نظر میرسد اگر استان برای برنامههای آبخیزداری که پروژه عظیمی است، اعتبار کافی دریافت کند در آن صورت میتوان به توسعه بخش کشاورزی و اشتغال بسیاری از مردم کردستان امیدوار بود. باید در نظر داشت به موازات بخش کشاورزی هم باید صنایع تبدیلی کشاورزی توسعه داده شود. کردستان در حوزه خدمات فنی و مهندسی، تولید محصولات سالم و ارگانیک و حتی محصولات طبیعی پتانسیل خوبی دارد و با وجود مرز مشترک با کردستان عراق آیندهای خوب را ترسیم میکند. اما همه اینها به همت مسئولان بستگی دارد؛ مخصوصا مرکزنشینان تا با دید مساعد و با درک مرزنشینان شتابی را در توسعه استان ایجاد کنند.