نگاهی به دو رساله آشپزی دوره صفویه
 
تاریخ‌نگاری دلمه سیرابی
 
انتشارات سروش در سال ۱۳۶۰ کتاب «آشپزی دوره صفوی» را به کوشش ایرج افشار منتشر کرد. ‏افشار در مقدمه کتاب توضیح می‌دهد که این رساله‌ها چگونه به دستش رسیده است. آنچنان که افشار ‏می‌گوید تنها نسخه کتاب «کارنامه» از ترکیه به دست آنها رسیده و حالا در کتابخانه دانشگاه تهران ‏نگهداری می‌شود
 

[سامان موحدی‌راد] ‏ در میان انواع لذت‌هایی که می‌توان با آشپزی تلفیق کرد شاید جای خواندن کتاب و آشپزی کردن خالی ‏باشد. آن هم خواندن متنی تاریخی و آشپزی کردن بر اساس این متن تاریخی. به تازگی چند کتاب در ‏حوزه آشپزی منتشر شده است که برخی از آنها رساله‌ها و دستور غذاهای تاریخی را بررسی و منتشر ‏کرده‌اند. در این میان اما هنوز کتابی که ایرج افشار در سال ۱۳۶۰ منتشر کرد و سال گذشته بعد از سه ‏دهه بار دیگر تجدید چاپ شد اهمیت فراوانی دارد. کتابی که حاصل بررسی دو رساله مهم آشپزی در ‏عهد صفوی است. چنان که خود ایرج افشار در ابتدای کتاب می‌نویسد در این کتاب به دو رساله ‏‏«کارنامه» و «ماده‌الحیوه» پرداخته شده است. کتاب اول که «کارنامه» نام دارد تألیف حاجی ‏محمدعلی باورچی بغدادی است. طبق آنچه در خطبه کتاب آمده است مولفِ کتاب آشپز (باورچی) بوده و ‏پدرش هم آشپزی می‌کرده است. آنها برای یکی از اعیان و اشراف و رجال عصر شاه ‏اسماعیل صفوی  کار می‌کردند که در خطبه کتاب از آن شخص به عنوان «میرزایی» یاد شده است. مولف کتاب را ‏ سال ۹۲۷ در سفری که به جانب اردبیل و به قصد زیارت آستانه شیخ صفی رهسپار بود پس از ‏مراجعت از آن دیار تألیف کرده است. رساله دوم هم به «ماده الحیوه» شهرت دارد و حدود ۷۶سال ‏پس از رساله اول تألیف شده است. این رساله تألیف نورالله نامی است که آشپز شاه عباس اول بوده است. ‏خودش می‌نویسد که «پدرانش از عهد شاه اسماعیل در دستگاه پادشاهان صفوی سمت آشپزی ‏داشته‌اند.» آنچه از سرگذشت او به دست می‌آید این است که به اجازه شاه عباس سفری به حجاز رفت ‏و پس از بازگشت رساله حاضر را در سال ۱۰۰۳ قمری نوشت.‏

‏«آشپزی صفوی» از کجا آمد؟
انتشارات سروش در سال ۱۳۶۰ کتاب «آشپزی دوره صفوی» را به کوشش ایرج افشار منتشر کرد. ‏افشار در مقدمه کتاب توضیح می‌دهد که این رساله‌ها چگونه به دستش رسیده است. آنچنان که افشار ‏می‌گوید تنها نسخه کتاب «کارنامه» از ترکیه به دست آنها رسیده و حالا در کتابخانه دانشگاه تهران ‏نگهداری می‌شود. در کتاب و از قول افشار آمده که «یگانه نسخه کتاب که تاکنون به دست آمده است ‏نسخه‌ای است که از مملکت ترکیه به کتابفروشی «اتوهاراسیویتز» رسیده بود و کتابفروشی مذکور در ‏سال ۱۳۵۵ آن را ضمن نمایشگاهی در کتابخانه مرکزی دانشگاه ملی ایران در تهران به معرض نمایش ‏گذاشت. سپس من توفیق یافتم در سفر تابستان ۱۳۵۶ که به «ویسبادن» کردم آن را برای کتابخانه ‏مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران خریداری کنم.» نسخه اصلی کتاب به سال ۹۲۷ هجری بر ‏می‌گردد و خطش نسخ است و ۱۰۳صفحه دارد. همچنین درباره کتاب ‏‎«ماده الحیوه‎»  باید بدانیم که دو ‏نسخه از آن در ایران موجود است. نسخه اول برای مرحوم محمود فرهاد معتمد بود که از طریق دوستی ‏در اختیار آقای افشار قرار گرفته و حوالی سال ۱۳۳۳ در مجله «فرهنگ ایران زمین» به چاپ رسیده و ‏دیگری متعلق به کتابخانه مجلس است و قدیمی‌تر از نسخه اول است. آنچنان که از جست‌وجوها و ‏بررسی‌ها هم به نظر می‌رسد این دو رساله مهم‌ترین منبع از منابع آشپزی دوران صفویه است که بعدها ‏پایه‌گذار سبک آشپزی شدند که این روزها در ایران رایج است. نجف دریابندری هم در نوشتن کتاب ‏معروف آشپزی‌اش از این دو رساله که ایرج افشار گردآوری کرده استفاده کرده و بخش «خورش‌های ‏صفوی» کتابش را به مدد آنها جمع‌آوری کرده است. گرچه در ابتدای فصل چنین می‌نویسد: «این دو ‏رساله به سبب کهنگی و آشفتگی زبان نویسندگان رساله‌ها که آشپز درباره شاه اسماعیل اول و شاه عباس ‏اول بوده‌اند، در نگاه اول چندان روشن به نظر نمی‌آید، ولی با کمی تأمل و تجربه مضمون عملی آنها را ‏می‌توان استنباط کرد.»‏

مرجعی مهم برای پژوهش ‏
خواندن کتاب «آشپزی دوره صفوی» علاوه بر لذت‌هایی که برای علاقه‌مندان به متون کهن و آشپزی ‏دارد می‌تواند مرجع مهمی هم برای پژوهنده‌های حوزه غذا باشد. تنها ۶۲ صفحه ابتدایی این کتاب ‏توضیحاتی درباره متن‌های تاریخی در حوزه آشپزی است. در بخش «کتابشناسی آشپزی پیشینه» ایرج ‏افشار فهرست بلند بالایی از کتاب‌هایی آورده که به طور مستقیم به مسأله آشپزی پرداخته‌اند یا در آن ‏نکاتی مرتبط با استفاده از مواد غذایی و خواص آن گردآوری کرده است. در واقع خواندن همین ۶۲صفحه می‌تواند برای هر کسی که پژوهش را در حوزه آشپزی شروع می‌کند نقطه آغاز مناسبی باشد. افشار ‏همچنین سعی کرده برخی کاستی‌های موجود در این حوزه را هم پوشش دهد. برای مثال می‌نویسد که ‏هنوز فرهنگ خاص واژه‌ها مربوط به خوراک نداریم و به ویراستاران چند کتاب تاریخی ایراد می‌گیرد که ‏چرا فهرست خوراکی‌های کتاب را در جایی جدا جمع‌آوری نکرده‌اند. برای همین خودش بخش کوتاهی ‏از لغات و واژه‌های فراموش‌شده آشپزی را که در این رساله‌ها با آنها برخورد کرده گردآوری کرده است. ‏

صفت قلیه سیب و قلیه به
در اینجا دستور دو غذا را به روشی که در این رساله‌های قدیمی بیان شده می‌آوریم. نکته مهم این است ‏که باید بدانیم در برخی دستورغذاهای این رساله‌ها، مقیاس‌ها بر اساس دربار پادشاهان گفته شده و برخی ‏غذاها از جمله غذاهای اعیانی به حساب می‌آیند. به‌ویژه غذاهایی که با یک گوسفند کامل پخته ‏می‌شوند. از این رو اگر قصد درست کردن غذایی براساس دستور این رساله‌ها را دارید به سراغ غذاهایی ‏بروید که در آن روزگار در سفره مردم عادی دیده می‌شدند. نکته دیگر استفاده از واژه «قلیه» برای ‏خورش است. در واقع در زمان صفویه از عبارت «قلیه» برای خورش استفاده می‌شد. گرچه قلیه به ‏معنی سرخ شده است و حالا در جنوب ایران هم به عنوان خورشی که با ماهی پخته می‌شود اطلاق ‏می‌شود. در ادامه دستور غذایی پخت «قلیه سیب و قلیه به» را بر اساس دستور غذایی که محمدعلی ‏باورچی بغدادی در ۹۲۷ هجری ضبط کرده می‌خوانیم:‏
‏«بیارند گوشت گوسفند جوان فربه و ریزکنند از بادام بزرگ‌تر و آب به قدر حاجت در دیگ کنند. چون ‏آب گرم شود گوشت را بیندازند و کف بگیرند و قلیه و آب صاف کنند و باز در دیگ بچینند و آب به قدر ‏حاجت و نیم من پیاز حلقه و نیم من نخود مقشر در روی قلیه کنند و آتش تند کنند. چون قلیه نیمرس ‏شود کوفته ریز بیندازند. چون کوفته ریز خود را بگیرد به یا سیب-هر کدام خواهند- در روی قلیه ‏بیندازند و کرفس و نعناع خشک یا تر بیندازند و سرد کنند. اگر ترشی کمی کند از آب غوره یا آب لیمو ‏یا عرق نعناع هر کدام باشد بیندازند و اگر ترش باشد چاشنی قند دهند و در محل فرو آوردن سیر کوفته ‏و نعناع ساویده بیندازند.»‏

گیپا یا دلمه سیرابی
یکی از غذاهای فراموش شده که تنها در بخش‌های خاصی از ایران رواج دارد «گیپا» است که در این دو ‏رساله بخش مهم و مفصلی را به خود اختصاص داده که نشان می‌دهد در گذشته غذایی فراگیر و احتمالا ‏اشرافی بوده است. در رساله «ماده الحیوه» نورالله آشپز در فصل «گیپا» می‌نویسد: «بدان که گیپا ‏طعام قرار داده لذیذ است، اگر خوب به عمل آورند. صفت او آن است که شیردان و چربه روده و شکنبه ‏گوسفند را پاک کرده، بعد از آن به صابون عراقی با دستمال سفید مکررا پاک کرده، بعد از آن بشویند و ‏گوشت بسیار را ریزه نموده- اولی آن است که استخوان نداشته باشد. دنبه بسیار را قیمه کشیده، ‏چنانکه آب شود و پیاز مقدار دو من به وزن تبریز و ادویه پنجاه مثقال و سنبله و دواله به قدر احتیاج و ‏برنج مقدار نیم من. بعضی زعفران می‌کنند و گوشت دو من و دنبه یک من و این مصالح یک لنگر است. ‏شیردان و غیره را به قاعده بار بگذارند تا نترکد و چون پرکنند سرش را دوخته به دیگ اندازند و چندان ‏بجوشانند که نرم شود. بعد از آن او را صاف کرده و با آب سرد شسته. بعد از شیردان و غیره را در ته ‏دیگ بچینند و شربت به قدر احتیاج دهند. روغن ریخته دم کنند.»‏


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/187042/تاریخ‌نگاری-دلمه-سیرابی