راننده تاکسی اینترنتی سناریوی قتل وحشتناک یک زن ثروتمند در پایتخت را اجرا کرد. این مرد با دعوت زن جوان به خانهاش، او را با تبر کشت، جسدش را مثله کرد و هر قسمت آن را در حاشیه شهر رها کرد. او و همدستش که منکر این ماجرا بودند، در نهایت به این جنایت هولناک اعتراف کرده و انگیزه خود را سرقت 98هزار دلار، چندین سکه و مقدار زیادی یورو اعلام کردند.
16 آبان امسال بود که مردی به پلیس پایتخت مراجعه کرد و از ناپدیدشدن همسر موقتش خبر داد. او در اینباره به ماموران گفت: «مدتی پیش در فضای مجازی با آزیتا آشنا شدم. بعد از آشنایی به صورت موقت با او ازدواج کردم. او در خانهای در غرب پایتخت به تنهایی زندگی میکرد. تقریبا یک سالی میشود که با او ازدواج موقت کردهام. از دو روز پیش دیگر به تماسهایم جواب نداد. در فضای مجازی آنلاین نمیشد، برای همین به خانهاش رفتم. آنجا نیز خودرو 207 او در پارکینگ پارک شده بود، ولی خودش در خانه حضور نداشت. من کلید داشتم و توانستم وارد خانهاش شوم. آنجا بود که فهمیدم تمام مدارک و پولهایش داخل گاوصندوق نیست. چون در گاوصندوق باز بود و تمام مدارک و پولهایش سر جایشان نبودند، برای همین تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس گزارش دهم.»
با اعلام این شکایت، موضوع در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفت و تلاش برای پیدا کردن این زن 40 ساله آغاز شد. بیمارستانها و مرزها و تمام جاهایی که ممکن بود ردی از این زن باشد، بررسی شد.
وقتی ماموران آخرین تماسهای آزیتا را بررسی کردند، متوجه شدند که او آخرین بار با مردی به نام مجید تماس گرفته بود. او چندین بار دیگر هم با مجید تماس داشت. برای همین پلیس سراغ مجید رفت و تحقیقات از او
آغاز شد.
اظهارات ضد و نقیض
مجید که راننده تاکسی اینترنتی بود، در تحقیقات به ماموران گفت: «مدتی قبل به عنوان مسافر این زن را سوار خودرویم کردم. در راه سر صحبت باز شد و متوجه شدم او تنها زندگی میکند. یک همسر موقت دارد که هرازگاهی به او سر میزند. این زن گفت با اینکه خودش ماشین دارد، ولی چون کارهای زیادی دارد، ترجیح میدهد بیشتر مواقع با تاکسی رفتوآمد کند. برای همین شماره تماسم را به او دادم و بعد از آن بیشتر مواقع با من تماس میگرفت و من هم به دنبالش میرفتم. کمکم به من اعتماد کرد و اکثر کارهایش را انجام میدادم. چون به خارج از کشور هم سفر میکرد، کارهای سفرش را هم انجام میدادم.»
این مرد در ادامه اظهاراتش گفت: «تا اینکه چند روز پیش موبایل و مدارکش را تحویل من داد و گفت که قصد دارد برای انجام کاری به امارات برود. او گفت مدارکم پیش تو باشد تا خودم بگویم با آنها چه کار کنی. بعد هم رفت و دیگر از او خبری ندارم.»
با اینکه مجید منکر هرگونه اطلاعی از سرنوشت زن جوان شد، ولی به خاطر اظهارات ضد و نقیضش به او مشکوک شدند. همچنین بررسیها نشان میداد که آزیتا هیچگونه خروجی از کشور نداشته است. در ادامه بررسیها مشخص شد که آخرین بار مجید به همراه یکی از دوستانش به نام حسین، با آزیتا قرار داشته است و این زن به خانه او رفته بود. همه اینها نشان میداد که این مظنون شماره یک پرونده، حقیقت را نمیگوید. بنابراین او بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
اعترافات هولناک
همچنین حسین نیز بازداشت شد و در حالی که جرم خود را انکار میکرد، ماموران پلیس مقداری از دلارها و سکههای آزیتا را در خانه او پیدا کردند. همین مسأله باعث شد تا مجید و حسین راهی جز اعتراف نداشته باشند. مجید این بار در بازجوییها راز یک جنایت هولناک را فاش کرد و گفت: «وقتی با آزیتا آشنا شدم، متوجه شدم که او ثروتمند است و به تنهایی زندگی میکند. برای همین وسوسه به جانم افتاد تا از او سرقت کنم. در مدتی که کارهای شخصی او را انجام میدادم، فهمیدم که داخل گاوصندوقش 98هزار دلار، چندین سکه طلا، مقدار زیادی یورو و پول نقد نگهداری میکند. از طرفی قصد داشت هرچه زودتر به امارات برود. وسوسه شدم و نقشه سرقت را کشیدم.»
او ادامه داد: «موضوع را به دوستم گفتم و او هم وسوسه شد. با هم نقشه سرقت و قتل را کشیدیم. به بهانه اینکه در خانهام میهمانی گرفتهام، آزیتا را دعوت کردم. من و حسین در خانه بودیم که آزیتا وارد شد. ما او را غافلگیر کردیم. با تبر به سمتش حمله کردیم و ضرباتی به او زدیم. بعد من کلید خانهاش را برداشتم. از آنجایی که باید جسد را از خانه بیرون میبردیم، آن را مثله کردیم، داخل کیسههای مختلف گذاشتیم و با حسین آن را در حاشیههای مختلف شهر رها کردیم. بعد از آن هم به خانهاش رفتیم و تمام پولها و سکهها را برداشتیم. حتی قصد داشتیم که خانهاش را هم با سندسازی به فروش برسانیم که دستگیر شدیم.»
با اعترافات مجرمان، قاضی رحیم دشتبان، بازپرس دادسرای جنایی تهران، دستور بررسی بیشتر و کشف بقایای جسد آزیتا را صادر کرد. از طرفی داخل خودرو راننده تاکسی، لکههای خون یافت شد که بازپرس دستور داد تا این لکهها بررسی شود. بعد از بررسی مشخص شد که این لکههای خون متعلق به آزیتاست. بنابراین دو مجرم جنایتکار روانه بازداشتگاه شدند و تحقیقات در اینخصوص ادامه یافت.