يکي از شاخصهاي اصلي توسعهيافتگي جوامع، شاخص توسعه انساني است. توسعه انساني روندي است که طي آن امکانات افراد بشر افزايش ميآيد. شاخص توسعه انساني از متغيرهاي آموزشي، بهداشتي و اقتصادي تشکيل شده است. اهميت آموزش بهعنوان شاخص مهم در توسعه انساني موجب شده نرخ باسوادي بزرگسالان (براساس دوسوم ارزش کل) و نيز ميزان خام ثبتنام تحصيلي در تمام دورههاي آموزش ابتدايي، راهنمايي، متوسطه و عالي (براساس يکسوم ارزش کل) مورد استفاده قرار گيرد. شاخص ديگري که در ترکيب شاخص نهايي توسعه انساني دخالتدارد، اميد به زندگي در بدو تولد است که سطح سلامت و بهداشت افراد جامعه را نشان ميدهد. بسط و گسترش استعدادها و نيز انتخابهاي انساني در گرو عمر طولاني همراه با سلامت آنان است. اهميت بعد سرمايه فيزيکي و تأثير آن بر توسعه انساني منجر به استفاده از درآمد ناخالص داخلي سرانه شده است. اين شاخص نمايانگر رفاه و سطح زندگي افراد جامعه است. شواهد ارزيابي شاخص توسعه انساني 2008 نشان ميدهد که از ميان 51کشور اسلامي، فقط کشورهاي اسلامي برونئي، کويت، قطر، امارات متحده عربي و بحرين شاخص توسعه انساني بالايي دارند؛ درحاليکه 22 کشور اسلامي شاخص توسعه انساني متوسط و 23کشور اسلامي شاخص توسعه انساني ضعيفي داشتهاند. آنروي سکه توسعه انساني، فقر و محروميت قرار دارد که واقعيتي تلخ و ناگوار در دنياي معاصر بهويژه در کشورهاي اسلامي و درحال توسعه است. بسیاری از شهروندان در اين کشورها با مشکلات فقر و محروميت از قبيل گرسنگي و سوءتغذيه، محروميت از بهداشت و عدم دسترسي کافي به امکانات آموزشي و حقوق انساني اوليه مواجه هستند. ريشه اين مصایب و بدبختيها در جهان اسلام بهخاطر نهادينهنشدن ارزشهاي اصيل اسلامي و عدمتحقق منويات اسلام راستين که منادي رفاه و توسعه انساني است، ميباشد. در جوهره تعاليم اسلامي، تلاش و کسب روزي حلال نوعي عبادت تلقي شده است و سازوکارهاي فقرزدايي و توزيع ثروت از قبيل پرداختن زکات، صدقه، توجه به معيشت فقرا و ايتام، احسان و نيکوکاري با اقشار آسيبپذير و از همه مهمتر سنت حسنه وقف نشان از ظرفيت و پشتوانه قوي فرهنگ اسلامي براي ارتقاي توسعه انساني در جوامع اسلامي دارد.
تجربه وقف در کشورهاي اسلامي نشان ميدهد که موقوفات ميتوانند در تحقق اهداف مرتبط با توسعه اجتماعي و انساني ايفاي نقش کنند. براي نمونه، خدمات شهري، آموزشوپرورش و بهداشت و درمان از شاخصهاي توسعه انساني و اجتماعي هستند و گسترش فرهنگ وقف در زمينههاي آموزش، بهداشت و رفاهاجتماعي تأثير بسزايي در ارتقاي توسعه انساني و اجتماعي دارد. در مالزي شواهد نشان ميدهد که کاربردهاي وقف علاوهبر مصارف آن در زمينههاي بهداشت و آموزش، مصاديق زيادي از کاربرد وقف در تأسيس شرکتهاي تعاوني مسکن، شرکتهاي صنعتي، تأسيس کتابخانهها، آزمايشگاه و مراکز پژوهشي دارد که تأثير مستقيمي بر ارتقاي رشد اقتصادي و توليد ناخالص داخلي اين کشور داشته است. وقف بهعنوان يک بنياد خيريه اسلامي از طريق اختصاص اموال و داراييها براي اهداف خداپسندانه تحقق مييابد. در کشورهاي اسلامي پروژههاي زيادي وجود دارند که از طريق موقوفات و داراييهاي وقفشده از سوي خيرين اداره ميشوند. آثار و نتايج وقف ميتواند در پروژههاي انساندوستانه، فرهنگي، اقتصادي، بهداشت و درمان، آموزشوپرورش و بسياري ديگر از حوزههاي رفاه اجتماعي تجلي يابد. بهطور نمونه وقف چشمههاي آب جهت مصارف عمومي، ساخت خانه براي محرومان، مکانهاي اقامت رايگان براي مسافران بيبضاعت، نگهداري پلها، سازماندهي مراسم تشييع جنازه مردگان بيبضاعت، کمک به معلولان، تأمين مالي مراسم ازدواج جوانان نيازمند، ساخت و نگهداري دارالايتام و خانههاي سالمندان از مصاديق کاربرد اموال و داراييهاي وقف هستند. بهعلاوه مصاديق زيادي از کاربرد موقوفات در زمينههاي بهداشت و درمان و آموزشوپرورش وجود دارد، همچنین بيمارستانهاي سيار و گروههاي امداد پزشکي که روستا به روستا فعاليت ميکنند، از طريق اموال و داراييهاي وقفشده ادارهميشوند. در بسياري از کشورهاي اسلامي بخش قابلتوجهي از فعاليتهاي توسعهاي که در ذيل به نمونههايي از آن اشارهميشود، مبتنيبر منابع و داراييهاي وقفشده انجام شده است:
1- نهادهاي آموزشي نظير مدارس ابتدایي، دبيرستانها و همچنين تأسيس دانشکدهها و مراکز آموزش عالي (بهطور نمونه در بنگلادش بيش از 8هزار موسسه آموزشي بر پايه وقف ساختهشده است.)
2- خانههاي مراقبت از و ايتام که محل نگهداري کودکان بيسرپرست و افراد فاقد سرپناه است و امکانات زندگي و تحصيل رايگان براي آنها فراهم ميشود.
3- تقريبا اکثريت مساجد در بنگلادش بهعنوان مراکز فرهنگي و اجتماعي خدمات عامالمنفعه را به مسلمانان عرضه ميکنند و حدود 120هزار مسجد از طريق منابع وقف تأسيس شده است و فعاليتهاي آموزشي در اين مساجد به صورت رايگان ارایه ميشود؛ بهعلاوه در مناطق روستايي بنگلادش، مساجد و مکتبخانههاي آموزش تعاليم اسلامي بر پايه موقوفات اداره ميشوند.
4- کلينيکها و مراکز بهداشتي و درماني ازجمله فعاليتهاي خيريه مبتنيبر منابع موقوفات هستند. بنياد همدردي مبتنيبر طب گياهي در کراچي که الگوي موفق استفاده از ظرفيت کمکهاي مردمي و موقوفات است، همچنين اين کلينيک از حمايتهاي مالي دانشگاه کراچي و موسسات خيريه و امدادي پاکستان، هندوستان و بنگلادش برخوردار است و خدمات پزشکي را در اختيار اقشار آسيبپذير قرار ميدهد.
5- فروشگاه و مراکز تجاري وقفشده که منبع درآمدزايي و تأمين منابع مالي براي پروژههاي عامالمنفعه و خيريه هستند.
6- ساير منابع و داراييها نظير املاک مسکوني، کشاورزي و سهام شرکتها و کارخانجات.
افزون بر اينها وقف ميتواند بهطور موثرتر برنامههاي فقرزدايي را به روشهاي جديد و جامع تحقق بخشد. در گذشته کاربرد موقوفات در ساخت و تجهيز عبادتگاهها، تأسيس و نگهداري مراکز آموزشي و حوزههاي بهداشت و درمان، تدارک غذا براي نيازمندان رايج بوده است، اما هماکنون کاربردهاي وقف علاوهبر موارد پيشگفته حوزههاي تأمين آب آشاميدني براي حوزه روستايي يا شهري، محافظت از يک شهر، پرداخت ماليات همسايگان، عرضه مواد غذايي براي کودکان و.... را دربرميگيرد. در سالهاي اخير وقف وجوه نقد در بسياري از جوامع اسلامي رايج شده است و بعضي از سرمايهداران مسلمان، وجوه نقد مشخصي را بهعنوان وام در اختيار متقاضيان وام قرار ميدهند و بازگشت وامها را صرف خدمات اجتماعي براي اقشار آسيبپذير ميکنند.
در جمهوري اسلامي ايران ظرفيتهاي کارآفريني اجتماعي مبتنيبر اعتقادات و باورهاي اسلامي و ملي مردم وجود دارد. تبلور اراده خيرين مدرسهساز براي ساخت صدهاهزار کلاس درس و وقف آن براي فعاليتهاي آموزشي يکي از اين ظرفيتهاست. بنابر آمار رسمي مجمع خيرين مدرسهساز کشور، نيکوکاران و افراد خير با مشارکت گسترده خود در امر مقدس مدرسهسازي، بار سنگيني را از دوش دولت و وزارت آموزشوپرورش برداشتهاند و تاکنون 33درصد از مدارس کشور توسط خيرين مدرسهساز کشور احداث شده است.
احداث، بهرهبرداري و مديريت بيمارستانها و درمانگاههاي خيريه توسط خيرين و وقف آن براي بيماران نيازمند و مستحق و ارایه خدمات پزشکي رايگان يا با کمترين تعرفه پزشکي در مقايسه با بیمارستانهاي خصوصي، نمونه ديگري از فرهنگ نيکوکاري و احيای سنت حسنه وقف در ميان مسلمانان ايران زمين است. بهطور نمونه بيمارستان فوقتخصصي رضوي مشهد نمادي برجسته از تبلور اراده انسانهاي نيکوکار و الهام گرفته از آموزههاي مکتب اسلام در حمايت از منزلت و کرامت بشري در زيباترين و ملموسترين نوع آن از طريق وقف است، آري ميتوان با ترويج فرهنگ احسان و نيکوکاري و احيای سنت حسنه وقف، بخشي از نيازهاي آموزشي، بهداشتي و رفاهي اقشار آسيبپذير جامعه را برآورده کرد و آهنگ رشد و توسعه انساني کشور را شتاب بخشيد. نکته قابلتوجه در زمينه کاربرد وقف در توسعه انساني آن است که وقف به تنهايي و بدون توجه به مشارکت بخشهاي تجاري و دولتي تأثير قابلملاحظهاي نميتواند بر توسعه انساني داشتهباشد. بخش عمدهاي از موقوفات و داراييهاي وقفشده از سوي سرمايهداران حقيقي و حقوقي بخش خصوصي و خانوادههاي پردرآمد به فعاليتهاي عامالمنفعه و خيريه اختصاص مييابد و سودآوري بخش خصوصي در مقياس گسترده و افزايش سهم درآمد خانوارها به موازات پايبندي به باورهاي مذهبي ميتواند سهم مشارکتهاي داوطلبانه از قبيل وقف و کمکهاي خيريه را افزايش دهد. بهعلاوه دولت ميتواند با معافيتهاي مالياتي بر موقوفات، اعطای تسهيلات و ساير سياستهاي تشويقي، زمينه مشارکت مردم را در چرخه عمران و توسعه کشور فراهم کند و با تسهيل قوانين و مقررات وقف و واگذاري مديريت موقوفات در قالب سازمانها و نهادهاي خيريه از ظرفيتهاي مشارکت خيرين و گروههاي داوطلب براي توسعه و رفاه همگاني استفاده کند. اين مثلث سهبعدي دولت، بخش خصوصي مبتنيبر سرمايهداري اسلامي و بخش خيريه و داوطلبانه اثرات جهاني، معنوي و اقتصادي زيادي را براي توسعه انساني در جوامع اسلامي بههمراه دارد. در مدل چند بعدي توسعه، وقف بهعنوان يکي از فعاليت خيرخواهانه اسلامي آراسته با ويژگيهاي تقوا و پارسايي، نوعدوستي و عدالت اجتماعي زيرساخت مناسبي را براي ارتقاي نوآوري، پويايي کارآفريني اجتماعي و توسعه انساني فراهمميکند.