رسيدگي مدني؛ ويژگی جامعه مدني
 

 

عباس عبدی

بيماری و فوت هنرمند برجسته كشور، آقای عباس كيارستمي يك ضعف مهم جامعه مدنی ما را بيش از پيش آشكار كرد و نشان داد که همه مشكلات و نارسايي‌ها فقط در نحوه رفتار و ساختارهاي رسمي حكومتي خلاصه نمي‌شود، بلكه حوزه‌هاي ديگر جامعه، حتي فرهيخته‌ترين آنها نيز هنگام مواجهه با مشكلات، قادر نيستند شيوه درستي را براي حل اختلاف تجربه كنند. وقتي كه دو گروه مهم اجتماعی كه از هر نظر در سطوح بالاي جامعه هستند و حتي قرابت‌هاي نگرشي و ارزشي قابل توجهي نيز دارند، در اين جريان رودرروي يكديگر قرار گرفته و معرفي مي‌شوند و به جاي حل مدنی مسأله و برداشتن يك گام به پيش، عليه يكديگر سخن مي‌گويند و مطلب مي‌نويسند و كليت قشر و گروه مقابل را مورد سوال قرار مي‌دهند، از ساير اقشار و گروه‌ها چه توقع و انتظاری بايد داشت؟ برخي از صاحب‌نظران مهم‌ترين ويژگي يك جامعه مطلوب را در كارآمدي شيوه‌هاي حل اختلاف آن مي‌دانند، زيرا در جامعه متمدن برخلاف جوامع غیرمتمدن، اختلافات و حتي تضاد منافع بسيار زيادتر است، ولي در جامعه مدرن اين اختلافات از طريق شيوه‌هاي مدني و با كم‌ترين هزينه و بدون خشونت حل مي‌شود، در حالي كه در جامعه سنتي غیرمتمدن هميشه اين خطر وجود دارد كه اختلافات نه براساس شيوه مدني که براساس زور حل شود و در نتيجه خشونت (اعم از كلامي يا جسمي يا...) جايگزين حل مسالمت‌آمیز اختلاف شود.
مسأله اين است كه خطاي پزشكي در همه‌جا هست و هيچ‌كس هم نبايد آن را انكار كند. نه‌تنها خطاي پزشكي كه در هر حرفه ديگري هم خطا وجود دارد. اتفاقا در پيشرفته‌ترين نظام‌هاي پزشكي دنيا نيز برخي مواقع بدترين و مبتذل‌ترين نوع خطاها ديده مي‌شود. ولي هيچ‌گاه اين خطاها منجر به سلب اعتماد از جامعه پزشكي نمي‌شود، زيرا سازوكار رسيدگي به آنها به‌گونه‌اي است كه هزينه خطا بر خطاكاران تحميل مي‌شود و جامعه نيز ميان خطاكار با پزشك متعهد و درستكار تمايز قايل مي‌شود. جامعه و بيمار مطمئن است اگر خطايي در درمان او صورت گيرد، مورد حمايت واقع خواهد شد و پزشك نيز مي‌داند اگر مرتكب قصور يا تقصير ‌شود بايد هزينه آن را بپردازد و بيمه پزشكان نيز با رفتار آنان متناسب است، مثل بيمه رانندگان. رانندگاني كه بيشتر مرتكب تخلف يا تصادف شوند، بيمه آنها چندبرابر مي‌شود و حتي ممكن است كار به جايي برسد كه عطاي رانندگي را به لقاي آن ببخشند. در چنين ساختاري پزشكان درستكار و نظام پزشكي آن جامعه بيش از هر گروه ديگري بر رفتار پزشكان عضو نظارت مي‌كنند و به قول معروف هنگام نظارت، مو را از ماست مي‌كشند، زيرا برخورد با پزشك خطاكار به‌نوعي بازسازي اعتماد نسبت به پزشكان درستكار و حرفه‌اي است و اگر پزشك خطاكار مشمول چشم‌پوشي شود، ضرر مادی و معنوی آن بيش از همه و در درجه نخست به چشم پزشكان درستكار مي‌رود. اين قاعده براي همه صنوف و حرفه‌ها برقرار است، ازجمله براي همكاران روزنامه‌نگار. بزرگترين ضربه‌اي كه روزنامه‌نگاران خورده‌اند از بي‌اخلاقي و بي‌تعهدي به اصول حرفه‌اي از جانب برخي از شاغلان در اين صنف است. روزنامه‌نگاران متعهد بيش از هر كس ديگري از این وضعيت بی‌نظارتی صنفی متضرر مي‌شوند، زيرا فعاليت‌هاي حرفه‌اي آنها با انگ دروغ و... مواجه می‌شود و اثرگذاري خود را از دست مي‌دهد و خطاهاي برخي از روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران به پاي همه آنها نوشته مي‌شود، چرا؟ چون متعهدان این صنف در عمل خود را از روزنامه‌نگاران خطاكار جدا نمي‌كنند و از خطاهاي حرفه‌اي آنان چشم‌پوشي مي‌كنند.
بنابراين مسأله بسيار مهم در حرفه پزشكي، فشار و درخواست پزشكان متعهد و درستكار به سازمان نظام پزشكي براي رسيدگي دقيق و منصفانه به همه تخلفات پزشكي است. اگر ادعاها عليه پزشكان مشمول مرور زمان يا دچار رفيق (همكار) بازي شود، بزرگترين فاجعه براي جامعه پزشكي رخ خواهد داد. ولي به همان اندازه كه باید توجه خود را به مسئوليت‌پذيري پزشكان معطوف كنيم، بايد نسبت به رفتار ساير گروه‌ها نيز حساس بود. مسأله‌اي كه براي آقاي كيارستمي رخ داد، صرفا يك مسأله مربوط به يك شخص است (مستقل از اينكه جزييات آن چه باشد) و هيچ ربطي به حرفه هنري آن مرحوم ندارد كه مجموعه‌اي با عنوان هنرمند يا سينماگر خود را در صفوف یک صنف و در مقابل يك صنف ديگر كه پزشكان هستند قرار دهند. براي حل مسأله بايد آن را مشكل ميان دو شخص (بيمار و پزشك) دانست. البته ما تقابل‌هاي صنفي هم داريم، ولي در اين مورد خاص بسياري از پزشكان نيز مي‌توانند در كنار خانواده آن مرحوم قرار گيرند، در حالي كه پزشك هستند، چون مسأله در کلیت خود صنفي و حرفه‌اي نيست. تقابل این دو صنف يا دو قشر بسيار مهم، به ضرر هر دو و در اين مورد خاص بيشتر به ضرر هنرمندان است. انگشت گذاشتن بر برخي ويژگي‌هاي صنفي مثل اخذ دستمزد بالا، براي محكوم كردن يك صنف خطرناك است، چون از اين نوع ويژگي‌ها را مي‌توان براي هر صنفي برشمرد. الان بهترين فرصت است كه افراد صاحب ‌نفوذ و كلام هر دو صنف وارد ميدان شوند و اجازه ندهند اين نوع تقابل‌هاي انحرافي صورت گيرد. بنده به‌دلیل ارتباطاتم اطلاع دارم افراد بسیاری از هر دو صنف از وضع پیش‌آمده ناخرسند هستند ولی فضای موجود یا ملاحظات دیگر مانع از حضور عمومی آنان در این ماجرا می‌شود. مسأله دعواي دو صنف نيست، مسأله عدالت و تحقق آن در يك مورد خاص است. رسيدگي منصفانه و بي‌طرفانه و ضمنا سريع و شفاف و ملتزم بودن به نتايج آن نشان خواهد ‌داد كه تا چه حد توسعه‌يافته و مدنی هستيم. اگر قرار باشد از ميان اقشار گوناگون جامعه پنج قشر بالا و توسعه‌يافته را نام ببريم، قطعا پزشكان و هنرمندان در ميان آنها هستند. ولي اگر قرار باشد به‌دليل يك رخداد، رابطه آنان تا اين حد شكرآب شود و به جاي يك رسيدگي مدني، لعن و نفرين و اتهام‌زني كلي عليه قشر مقابل رواج يابد، در اين صورت از ديگران چه انتظاري وجود دارد؟ اين اتفاق را مي‌توان به فرصتي تبديل كرد كه سطح اعتماد ميان جامعه پزشكي و مردم را ارتقا داد، مشروط بر اينكه مدني و توسعه‌يافته رفتار كنيم و اگر غيرمدني رفتار كنيم اين اتفاق تبديل به تهديدي جديد براي تخريب روابط ميان اقشار اجتماعی خواهد شد.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/69379/رسيدگي-مدني؛-ويژگی-جامعه-مدني