نتايج اين مطالعه نشان داد شيوع بيماريها در سالمندان تهران بسيار بالا و بيش از 80درصد است. در پژوهش علي درويشپور كاخكي، استاد دانشكده پرستاري دانشگاه شهيدبهشتي آمده است: يافتههاي مطالعه مفتون و همكاران كه روي جمعيت عمومي شهر تهران و مطالعه ملك افضلي و همكاران كه روي سالمندان منطقه اكباتان شهر تهران صورت گرفته نيز شيوع بالا و بيش از 80درصدي ابتلا به بيماريهاي مزمن در سالمندان را مورد تایيد قرار
داده است.
بنابراين هرچند سالمندي معادل با بيماري نيست اما بخش عمدهاي سالمندان مبتلا به بيماريهايي هستند كه نيازمند توجهات ويژه براي پيشگيري، درمان و بازتواني است.
يافتههاي درویشپور و و همکارانش ژيلا عابدسعيدي و علي دلاور نشان میدهد بيماريهاي قلبي- عروقي، اسكلتي- عضلاني و اختلالات غدد درون ريز بيشترين بيماريهاي شايع سالمندان است.
در این تحقیق آمده است: در مطالعات ملك افضلي و همكاران، مفتون و همكاران، اكبري كامراني و صابريان و همكاران نيز بيماريهاي قلبي- عروقي و اسكلتي عضلاني، شايعترين بيماريهاي سالمندان بوده است. گرچه در مطالعات ملك افضلي و همكاران، مفتون و همكاران و اكبري و كامراني اختلالات روانپزشكي در رتبه سوم شيوع بوده اما در مطالعه حاضر اختلالات غدد درونريز از قبيل بيماري ديابت در رتبه سوم شيوع بوده است.
در مطالعه پيمان و همكاران نيز اختلالات غدد درونريز بعد از بيماريهاي قلبي-عروقي و فشارخون بيشترين بيماريهاي شايع بين سالمندان بوده است. بهنظر ميرسد با افزايش زندگي كمتحرك و شيوع چاقي، بروز و شيوع بيماريهاي متابوليسمي از قبيل ديابت بهطور چشمگيري در سالمندان درحال افزايش است. جايگاه سوم شيوع بيماريهاي متابوليسمي در سالمندان ميتواند بيانگر تغيير الگوي بيماريهاي سالمندان و جايگزيني اختلالات روانشناختي كه از مشكلات شايع دوران سالمندي است، با بيماريهاي شايعتري از قبيل ديابت باشد. بنابراين لازم است با توجه به شيوع بالاي بيماريهاي قلبي-عروقي و اختلالات غدد درونريز سالمندان، برنامههاي جامعتري به منظور بهبود سبك زندگي قبل از دوران سالمندي صورت پذيرد تا بار اين قبيل بيماريها در دوران سالمندي
كاهش يابد.
نتايج این پژوهش نشان میدهد تقريبا همه سالمندان (2/95درصد) شركتكننده در اين مطالعه حداقل يك بار در سال گذشته براي دريافت خدمات درماني و مراقبتي به پزشك مراجعه داشتهاند. نكته قابلتوجه مراجعه بيش از 5بار (5/43درصد) از سالمندان براي دريافت خدمات درماني به پزشك در سال گذشته بوده كه بيانگر درگيري مداوم اين گروه از سالمندان براي دريافت خدمات درماني- مراقبتي است. از طرفي بخش قابلتوجهي از سالمندان (2/44 درصد) حداقل يكبار طي سال گذشته، سابقه بستري در بيمارستان را ذكر كردهاند. يافتههاي مذكور ميتواند بيانگر درگيري مداوم سالمندان با بيماري و بيمارستان، هزينههاي ناشي از بيماريها، ازكارافتادگيها و در نهايت كاهش كيفيت زندگي سالمندان باشد.
همچنین زنان سالمند بهطور معنيداري بيش از مردان سالمند براي دريافت خدمات درماني به پزشك مراجعه كردهاند اما تفاوت معنيداري از نظر ميزان بستري در بيمارستان بين مردان و زنان سالمند وجود نداشته است.
اين بيانگر اين است كه احتمالا زنان بيش از مردان سالمند نسبت به وضعيت سلامت خويش حساس و كمتر احساس سالمبودن میکنند، از اينرو بيشتر براي دريافت خدمات درماني و مراقبتي به پزشك و مراكز درماني مراجعه ميکنند.
زنان بهطور كلي احساس سلامتي و كيفيت زندگي پايينتري نسبت به مردان داشته و تقاضاي بيشتري براي دريافت خدمات درماني دارند. سالمندان متاهل و بيوه بهطور معنيداري بيش از سالمندان مطلقه و مجرد طي سال گذشته به پزشك مراجعه
داشتهاند.
با توجه به اينكه بين سالمندان متاهل و بيوه تفاوت معنيدار آماري با سالمندان مطلقه و مجرد از نظر تعداد دفعات بستري در بيمارستان در سال گذشته وجود نداشته است، مراجعات بيشتر سالمندان متاهل و بيوه به پزشك بيانگر اهميت بيشتر آنها به سلامتي و احساس سالمبودن است. بهنظر ميرسد تجربه تاهل يا متاهلبودن در دوران سالمندي منجر به توجه بيشتر سالمندان و اطرافيان آنان درخصوص سلامتي و مشكلات آن در دوران سالمندي و مراجعات بيشتر آنها به مراكز درمان
ميشود.
بنابراين تاهل در دوران سالمندي ميتواند موجب توجه و حساسيت بيشتر سالمند به وضعيت سلامت شود. سالمنداني كه داراي تحصيلات دانشگاهي بودند، در مقايسه با سالمندان داراي تحصيلات ابتدايي، راهنمايي و دبيرستاني بهطور معنيداري مراجعات كمتري به پزشك و تعداد دفعات بستري كمتري در بيمارستان در يكسال گذشته داشتند. افزايش تحصيلات از طريق انتخاب رفتارها و سبكهاي زندگي بهتر، درآمد بالاتر، شغل بهتر در دوران كاري و كسب دانش و عملكرد صحيح در مورد درمان و مراقبتهاي دوران سالمندي ميتواند باعث كاهش مراجعات درماني و اثربخشي بيشتر درمانها و مراقبتهاي دوران سالمندي شود. بنابراين تحصيلات كه بهطور عمده در دوره قبل از سالمندي صورت ميگيرد، يكي از روشهاي مناسب براي ارتقاي سلامتي، احساس سالمبودن، كاهش مراجعات درماني و مراقبتي در دوران سالمندي است. سالمنداني كه به نحوي با فرزندان و خويشاوندان خود در ارتباط بودند يا با آنها زندگي ميكردند بيش از سالمنداني كه تنها يا صرفا با دوستان خود زندگي ميكردند، مراجعات درماني به پزشك طي يكسال گذشته را ذكر كردند. با توجه به اينكه تفاوت معنيداري بين زندگي با فرزندان و خويشاوندان، با سالمنداني كه تنها يا صرفا با دوستان خود زندگي ميكردند از نظر تعداد دفعات بستري در سال گذشته وجود نداشت، بهنظر ميرسد زندگي يا ارتباط نزديك سالمندان با فرزندان و خويشاوندان، آنها را نسبت به سلامتي و احساس سالمبودنشان حساستر ميسازد. اين باعث ميشود تا سالمندان مراجعات بيشتري به پزشك و مراكز درماني داشته باشند، هرچند منجر به بستري در بيمارستان
نمیشود.
بنابراين شيوع بيماريها و بار مراجعات سالمندان به پزشكان و مراكز درماني براي دريافت خدماتدرماني و مراقبتي، بالا و بيش از حد انتظار است. با توجه به شيوع بيش از حد انتظار بيماريها و مراجعات درماني سالمندان به مراكز درماني و بستري در بيمارستانها بايد برنامههاي جامعتري در نظام سلامت با توجه به عوامل اثرگذار بر سلامتي سالمندان براي پيشگيري از بيماريها، ايجاد الگوهاي مناسب درماني و مراقبتي آنها و انجام اقدامات پيگيري و توانبخشي موثر و كارآمد براي سالمندان بهمنظور پيشگيري از سونامي سالمندان بيمار بر نظام سلامت و جامعه صورت پذيرد. لازم به ذكر است توجه و مشكلگشايي اين بحران با محوريت نظام سلامت و در ارتباط نزديك با ساير بخشها و سازمانهاي ذيربط مقدور خواهد بود.