گفت و گو با مدیر منطقه آسیا و اقیانوسیه فدراسیون صلیب سرخ و هلال احمر
 
به هلال ایران افتخار می‌کنیم
 
همکاری بین المللی در نهضت صلیب سرخ یعنی بازی برد- برد
 

تهمینه انصاری روزنامه نگار

محل مصاحبه سازمان امدادونجات بود. زمانی که به آن‌جا رسیدم، مهمانان درحال بازدید از مرکز EOC بودند. گوشه‌ای به انتظار تمام‌شدن بازدیدشان نشستم. مدیر منطقه آسیا و اقیانوسیه فدراسیون صلیب‌سرخ و هلال‌احمر، خاویار کاسیانوس حین توضیحات مسئولان امدادونجات از روند امدادرسانی و تجهیزات این سازمان، در دفتر یادداشت کوچکش مدام چیزهایی می‌نوشت. شگفت‌زده‌شدنش از ریز‌به‌ریز و جزییات امکانات این سازمان برای امدادرسانی و تعامل مثبت این سازمان با سازمان‌های دیگر ازجمله راه‌وشهرسازی را از چشمانش می‌خواندم. چندین بار از جایش بلند شد و به نمایشگر‌های بزرگ درون مرکز EOC نزدیک شد و از امکانات دوربین‌های جاده‌ای سوال کرد. معاونش، مارتین فالر هم از هجمه اطلاعاتی که مسئولان و متخصصان امدادونجات درحال توضیح بودند، به وجد آمده بود. این را در دقایق پایانی دیدارمان که به محوطه وسیع سازمان امدادونجات ختم شد، با دیدن انواع امکانات خودرویی ازجمله خودروهای نجات و خودروی آرگو و دیگر خودروها و تجهیزات ارتباطی سیار فهمیدم. خاویار کاسیانوس در آخر برای مردم ایران پیامی داشت که به خیال آسوده ایرانیان از داشتن جمعیت ملی چون هلال‌احمر اشاره داشت. در ادامه گفت‌وگوی «شهروند» با مدیر منطقه آسیا و اقیانوسیه فدراسیون و در بعضی قسمت‌های مشخص‌شده با معاون ایشان را خواهید خواند.

 نخستین سوال من کمی شخصی است. بیایید گفت‌وگویمان را با شروع شما در صلیب‌سرخ آغاز کنیم. آقای خاویار کاسیانوس شما چگونه عضوی از صلیب‌سرخ شدید؟
داستانی طولانی دارد که من آن را خلاصه می‌کنم. در 13سالگی من یک تصادف داشتم. یک تصادف موتورسیکلت. هیچ‌کس در جاده نتوانست من را درمان کند. به بیمارستان رسیدم، در حالتی که تقریبا مرده بودم. از آن لحظه تصمیم گرفتم اگر بتوانم کسانی را که در حوادث جاده آسیب می‌بینند، نجات دهم. خودم آن را انجام دادم و سعی می‌کنم از آن حمایت کنم. بنابراین در 13سالگی به صلیب‌سرخ ملحق شدم. 17سال داوطلب بودم و بعد به‌عنوان کارمند صلیب‌سرخ اکوادور و سپس در فدراسیون بین‌المللی مشغول شدم.
 در حال‌حاضر در کدام کشور هستید؟
ما در کوالالامپور هستیم. یک اداره منطقه‌ای داریم که در آسیا و اقیانوس قرار دارد و 38کشور تحت‌پوشش آن هستند.
  آقای فالر شما بگویید چگونه وارد دنیای خانواده صلیب‌سرخ شدید؟
داستان صلیب‌سرخ من! ورود من به صلیب‌سرخ درواقع به تحصیلاتم برمی‌گردد. تحصیلات من توسعه همکاری بین‌المللی و جغرافیا بود. این واضح بود که من می‌خواستم به فعالیت بین‌المللی بپردازم و مطمئن نبودم که کدام سازمان را باید انتخاب کنم. سمیناری برگزاری شد و یک مرد در آن‌جا در مورد بازسازی پس از زلزله در ایتالیا سخنرانی کرد. این مرد خود به صلیب‌سرخ ایتالیا رفته و برای صلیب‌سرخ ایتالیا کار کرده بود. من از آن مرد آموختم که صلیب‌سرخ در سطح بین‌المللی فعالیت‌هایی انجام می‌دهد. بنابراین برای نخستین بار برای پیوستن به صلیب‌سرخ به یک دوره کارآموزی رفتم و بعدها از ‌سال 1988 به‌عنوان نماینده صلیب‌سرخ کار کردم. درحال حاضر من در سطح بین‌المللی برای صلیب‌سرخ و فدراسیون بین‌المللی کار می‌کنم.
 آقای خاویار، پس از گذراندن چندین‌ سال در صلیب‌سرخ، مطمئنا خاطرات زیادی دارید، ممکن است داستان یکی از خاطرات جالبتان را برای ما بگویید؟
اوه خدای من! من خاطرات بسیاری دارم. داخلی یا بین‌المللی.
  بین‌المللی.
خب. به‌هرحال جالب‌ترین و دشوارترین آن این بود که زمین‌لرزه‌ای در ‌هائیتی در ‌سال 2010 به وقوع پیوست. در زمان بسیار کم ما مجبور بودیم تصمیم خود را درباره درخواست کمک به این کشور بگیریم. تمام سیستم‌های ارتباطی قطع بودند. با اسکایپ ما موفق شدیم یک دقیقه، یک دقیقه با‌ هائیتی ارتباط بگیریم. در این ارتباط یک دقیقه‌ای با ‌هائیتی، سه سوال مربوط به این حادثه را پرسیدیم. همان که سه سوال خود را پرسیدیم، ارتباط قطع شد. ما پیش از این می‌دانستیم که نیاز اورژانسی در این کشور به وجود آمده، بنابراین تصمیم گرفتیم برای بسیج تیم‌های بین‌المللی دو ساعت پس از وقوع زلزله درخواست اورژانسی بکنیم. این درخواست باعث شد نخستین تیم طی هفت ساعت به‌ هائیتی وارد شوند. نخستین تیم بین‌المللی در هفت‌ساعت به آن‌جا رسید. پایان داستان بسیار ناراحت‌کننده است. شمار افرادی که کشته شدند بیش از200هزار نفر و تعداد افرادی که به‌طور مستقیم تحت‌تأثیر قرار گرفتند بیش از یک‌میلیون نفر بودند. عملیات در ماه نخست برای بیش از 350تیم واکنش ضروری انجام شد. در سه ماه نخست، ما 11بیمارستان را بسیج کردیم. 11بیمارستان اورژانسی برای عملیات در ‌هائیتی ساخته شدند. بنابراین ‌هائیتی برای ما اهمیت سرعت را که در عملیات بسیار مهم است، نشان می‌دهد. از لحاظ مالی، مقیاس فاجعه‌ها، به‌طور کامل ویرانگر بود و مشکل ورود به ‌هائیتی به دلیل بسته‌شدن فرودگاه بود. تمام عملیات در سه ماه نخست و 18‌درصد از عملیات از طریق جمهوری دومینیکن انجام شد. برای ورود اقلام امدادی از کشورهای مختلف، این اقلام باید از راه‌های باریک وارد می‌شدند. قادر به استفاده از فرودگاه یا بندر نبودیم، چرا که این خطوط به‌طور کامل بسته شده بودند، احتمالا این عملیات، یکی از چالش‌برانگیز‌ترین عملیات‌هایی بود که ما در قرن گذشته داشتیم.
 آقای فالر شما چطور؟
ما داستان‌های کوتاه و بلندی در صلیب‌سرخ داریم، اما اجازه بدهید داستان دیگری اضافه کنم که ممکن است برای شما جالب باشد. این داستان، سونامی زلزله در ژاپن بود که اکنون تقریبا 6سال از آن گذشته است. البته صلیب‌سرخ ژاپن مانند هلال‌احمر ایران و جمعیت‌های ملی بسیار سازمان‌یافته است. بنابراین آنها به خوبی این فاجعه بزرگ را مدیریت کردند. این فاجعه خیلی بزرگ بود که آنها از فدراسیون بین‌المللی درخواست حمایت کردند. من مجبور شدم به آن‌جا پرواز کنم و رهبری یک تیم بین‌المللی برای رفتن به مناطق آسیب‌دیده را که در قسمت شمال شرقی ژاپن بودند، به عهده داشتم. سونامی 30متر ارتفاع داشت و هزاران روستا را ویران کرد و حدود 70هزار نفر آواره و 16هزار نفر کشته شدند. بنابراین ما مجبور شدیم به این منطقه رفته و برای کمک به صلیب‌سرخ ژاپن به ارزیابی بپردازیم و ببینیم که چگونه می‌توانیم در سطح بین‌المللی از آنها حمایت کنیم . سپس نیروگاه هسته‌ای در فوکوشیما داییچی منفجر شد، تنها روز قبل از این‌که ما قصد داشتیم به آن‌جا برویم و صبحی که ما شروع به کار کردیم، هشت نفر از افراد بین‌المللی و پنج نفر از همکاران از صلیب‌سرخ ژاپن و دو خودرو بودیم. ما مجبور بودیم تصمیم بگیریم، زیرا سلامتی خود را در معرض خطر قرار داده بودیم اما درنهایت تصمیم گرفتیم این کار را بکنیم؛ چون این فاجعه خیلی بزرگ بود و ما می‌خواستیم همبستگی در نهضت صلیب‌سرخ و هلال‌احمر و همبستگی صلیب‌سرخ ژاپن را نشان دهیم. ما به سمت نیروگاه فوکوشیما داییچی حرکت کردیم و از آن‌جا گذشتیم. وضع اسفناکی بود اما درنهایت ما به عملیات‌های ژاپن کمک کردیم و در سطح بین‌المللی 1.2‌میلیارد دلار آمریکا جمع کردیم که همه ما آن را به‌طور مستقیم به صلیب قرمز ژاپن می‌دادیم و از آن برای عملیات امداد و برای کمک به مردم در تخلیه مراکز و سپس عملیات طولانی‌مدت در بسیاری از مناطق و همچنین مسکن افرادی که مجبور به ترک مناطق به علت انبار مواد هسته‌ای بودند، استفاده می‌کردند. تا امروز صلیب‌سرخ ژاپن از آنها حمایت می‌کند.
  هر دو داستان غم‌انگیزی بودند. آقای خاویار این‌جا من سه ‌نوع همکاری را طبقه‌بندی کرده‌ام که از شما می‌خواهم آنها را به صورت جداگانه برای ما به‌طور خاص در آسیا و اقیانوس آرام توضیح دهید. نخست، همکاری میان جمعیت‌های ملی و جمعیت‌های ملی در آسیا و اقیانوسیه است.
یکی از عناصر کلیدی برای اطمینان از این‌که دانش به سایر جمعیت‌های ملی منتقل می‌شود، از طریق همکاری است، اما همکاری می‌تواند ابعاد مختلفی داشته باشد. یکی از ابعاد می‌تواند ابعاد فنی، همکاری مالی و همکاری براساس دانش یا تخصص باشد. بنابراین اگر ما به همکاری هلال‌احمر ایران با افغانستان یا پاکستان نگاه کنیم، یکی از راه‌های همکاری این است که بر پایه همکاری‌های مالی و فنی است. اما اگر ما به نقش هلال‌احمر ایران در آسیا و اقیانوسیه در شرایطی که ما در مورد جمعیت هلال‌احمر مالزی بحث کردیم، اشاره کنیم، همکاری‌ای است که انتقال دانش را شامل می‌شود. بنابراین این راه دیگری برای توسعه روش‌های همکاری براساس عملکرد و دانش خوب است. در هر کجا که دانش و مهارت فنی وجود دارد، بهتر است از این شرایط استفاده کرد تا از اقدامات استفاده‌شده یا از آنها به جای تکرار، تقلید شود. عنصر دوم همبستگی بین جمعیت‌های ملی است. هرچه جمعیت ملی بیشتر در مورد جمعیت ملی دیگر بداند، همبستگی نه‌تنها در زمان وقوع بلایای طبیعی بلکه در شرایط توسعه نیز افزایش خواهد داشت. با توسعه یا ایجاد زمینه و برنامه برای همکاری، ما اصل مهم خود را از جهانشمول برآورده می‌کنیم و عنصر سوم همکاری میان جمعیت‌های ملی مبتنی بر توسعه مهارت‌هاست. هر چه بیشتر یک جمعیت ملی -بگذارید بگوییم هلال‌احمر ایران- و افراد بیشتر به کشور دیگری می‌روند، دانش جدید، مهارت‌های جدید و غیره را توسعه می‌دهند و این دانش است که جمعیت ملی را قادر می‌کند تا برای عملیات بزرگ آماده شوند، بنابراین روش‌ها از لحاظ نحوه ترویج متفاوت هستند. همکاری سه‌گانه بین سه جمعیت ملی است که از یک موضوع خاص حمایت می‌کند. کارآموزی راه دیگری برای همکاری و پشتیبانی در آسیا و اقیانوسیه است. بنابراین تنوع، بستگی به شرایطی دارد که می‌تواند با جمعیت ملی اجرا شود.
 درباره جمعیت‌های ملی و دولت این همکاری چگونه است؟ شما می‌دانید که هلال‌احمر ایران رابطه خوبی با دولت دارد. در مورد دیگر جمعیت‌های ملی و دولت در آسیا و اقیانوسیه چه می‌گویید؟
بسیاری از جمعیت‌های ملی ارتباط خوبی با دولت دارند. من می‌توانم برای نمونه‌ کشور فیلیپین را بگویم. فیلیپین رابطه خوبی با دولت دارد. بنگلادش و هند ارتباط خوبی با دولت خود دارند. در همکاری میان جمعیت‌های ملی و حکومت مهم افزایش نقش امدادی در صلیب‌سرخ و هلال‌احمر است. این نه‌تنها نوعی همکاری با دولت است، بلکه اطمینان یافتن از این‌که دولت نقش جمعیت‌های ملی صلیب‌سرخ و هلال‌احمر در کشور را به رسمیت می‌شناسد و درنهایت همکاری میان جمعیت ملی و حکومت ایجاد می‌کند و با اطمینان از این‌که این شناخت وجود دارد؛ از جامعه صلیب‌سرخ و هلال‌احمر در کشور یا هر منطقه خاص حمایت می‌کند. مارتین به‌عنوان نمونه کشور ژاپن را گفت. دولت ژاپن از طریق روش‌های مختلف صلیب‌سرخ ژاپن را به رسمیت می‌شناسد که یکی از آنها خدمات بیمارستان است. در مورد موارد اورژانسی، پزشکان و پرستاران مسئول پاسخ اضطراری هستند. این یک مثال است. اگر ما به فیلیپین نگاه کنیم، دولت فیلیپین جمعیت ملی را به‌عنوان یک سازمان اجتماعی که مسئول عملیات نجات است، تشخیص می‌دهد و مسئول توسعه عملیات‌های بازسازی در کشور است. بنابراین طبیعی است که صلیب‌سرخ باید دولت را در درک نقش صلیب سرخ، احترام به نشان صلیب‌سرخ و هلال‌احمر و درک ارزش این نشان کمک کند و به همین دلیل مهم است که به این نشان احترام بگذاریم. دوم، احترام به اصول اساسی است و این‌که چرا این اصول برای دولت خوب هستند. همکاری‌های فنی زیادی در جمعیت هلال‌احمر ایران وجود دارد. همکاری فنی با دولت در فعالیت‌های مختلف که هلال‌احمر به دولت ارایه می‌دهد. بگذارید مثال امروز را بگویم. امروز از مرکز پزشکی همودیالیز بازدید کردیم. این یکی از راه‌هایی است که دولت جمعیت ملی را به رسمیت می‌شناسد. یک جمعیت ملی همچنین خدماتی را برای دولت با قیمت پایین ارایه می‌دهد که در سراسر جهان و نه‌تنها در آسیا و اقیانوسیه و ایران است. هرچه جمعیت ملی با دولت ارتباط خوبی داشته باشد، اما با احترام به استقلال، بی‌طرفی و غیره ما کارهای درست‌تر و بیشتری را انجام خواهیم داد.
 و آخرین مورد، همکاری میان جمعیت‌های ملی و فدراسیون؟
خب. این ماهیت فدراسیون است.
 یعنی آنها مجبورند؟
نه. آنها این کار را به اجبار انجام نمی‌دهند، اما نقش ما این است که زمینه‌های همکاری را تسهیل کنیم. اجازه بدهید به شما مثالی بگویم. یک جمعیت ملی ممکن است تمایل نداشته باشد در مورد خدمات بهداشتی همکاری داشته باشد، اما در مواردی دیگر تمایل به همکاری داشته باشد. با آن جمعیت ملی ما از آنچه به آن تمایل دارد با آن همکاری می‌کنیم. یک جمعیت ملی ممکن است هیچ علاقه‌ای به همکاری برای جوانان نداشته باشد اما علاقه‌مند به همکاری در لجستیک باشد، بنابراین ما از جمعیت ملی در لجستیک حمایت می‌کنیم. در نتیجه همکاری تنها یک راه یا یک جاده نیست.
 یعنی این یک رابطه برد- برد است؟
نه تنها برد-برد، بلکه ما بسیار انعطاف‌پذیر هستیم و این براساس اولویت‌ها و نیازهای جمعیت ملی است. در این نوع همکاری ما می‌گوییم یا بدزدید یا بسازید. یک جمعیت ملی به چیزی نیاز دارد که مربوط به آن است و ما همکاری در آن مورد مربوطه را ارتقا می‌دهیم.
 بنابراین شما می‌گویید رابطه شما تماما مزایا دارد و هیچ معایبی ندارد؟
بله و برد-برد که شما گفتید، کاملا درست است.
 چگونه می‌توان همکاری میان مردم و جمعیت ملی را گسترش داد؟
با یک جامعه؟
 بله.
این سوالی عالی است. هرچه بیشتر ما محلی و نزدیک‌تر به واقعیت‌های محلی و هرچه نزدیک‌تر به مردم برای گوش‌دادن به آنها باشیم. برای اطمینان از این‌که جمعیت نقش مشارکت و تصمیم‌گیری و غیره را انجام می‌دهد، ما درحال ایجاد یک همکاری خوب هستیم. اگر یک جمعیت صلیب‌سرخ دور از نیازها و خیلی دور از واقعیت‌های یک جامعه باشد، مشارکتی نخواهد داشت. بنابراین محلی‌سازی می‌تواند از صلیب‌سرخ پشتیبانی کند و همکاری صلیب‌سرخ و هلال‌احمررا بالاتر خواهد برد.
 شما استانداردهای خاصی برای تشخیص یک جمعیت ملی برای کمک به جمعیت ملی دیگر دارید. این استانداردها چه هستند؟ براساس چه شرایطی شما معتقدید، برای مثال هلال‌احمر ایران می‌تواند به سومالی، کنیا و سایر کشورها کمک کند؟
ما استانداردهای زیادی داریم. استاندارد نخست سیاست‌های ما است، اما بستگی به موضوع دارد. ما می‌توانیم جمعیت هلال‌احمر ایران را به‌عنوان کمکی برای جمعیت هلال‌احمر مالزی داشته باشیم. ما استانداردهای خاصی برای کیفیت، آموزش و روش‌هایمان داریم، اما هلال‌احمر ایران ممکن است شرایط خاصی داشته باشد که دیگر جمعیت‌های ملی ممکن است نداشته باشند یا تجربه‌هایی داشته باشد که دیگر جمعیت‌های ملی نداشته باشند. اجازه بدهید یک نمونه عملی را برای شما مثال بزنم. امروز ما در مورد چادرها بحث کردیم. ما استانداردهایی برای چادرها داریم. هلال‌احمر ایران استانداردهای چادر گروهی را انجام داده است. اگر آن استانداردها را برآورده کند، بلافاصله برای استفاده از این استانداردها به رسمیت شناخته می‌شود و می‌توانند از دیگر جمعیت‌های ملی حمایت کنند. اگر نیازی به استانداردها نداشته باشند، نقش آنها کمک به دیگر جمعیت‌های ملی برای رسیدن به استانداردهاست. تیم پزشکی یک جمعیت ملی نه‌تنها استانداردها را برآورده می‌سازد، بلکه از آن عبور می‌کند که این خیلی خوب است. بنابراین در این مورد آنها می‌توانند از دیگر جمعیت‌های ملی حمایت کنند که استانداردها را ندارند. بنابراین استانداردها فقط برای درک مشترک ما هستند، زمانی که ما در مورد سیاست‌ها و استانداردها صحبت می‌کنیم، سیاست‌ها و استانداردهایی وجود دارند که جمعیت ملی آن را انجام می‌دهد یا از آن عبور می‌کند. اگر یک جمعیت ملی هنوز استانداردهای لازم را نداشته باشد، یک جمعیت ملی همسایه می‌تواند از جمعیت ملی دیگر برای دستیابی به استانداردها حمایت کند، اما این به موضوع بستگی دارد که در حوزه سلامت باشد، درحوزه بانک خون باشد یا در امداد و رفاه باشد.
 چگونه شما بر جمعیت‌های ملی منطقه خود نظارت یا آنها را کنترل می‌کنید؟
سوال خوبی است. ما مولفه‌ای داریم که آن را OCAC (سازمان ارزیابی ظرفیت و صدور گواهینامه) می‌نامیم. در موارد خاص ما OCAC را دنبال می‌کنیم. بنابراین یک جمعیت ملی باید روند لازم برای اخذ گواهینامه را طی کند.
 آیا ایران این روند را برای اخذ گواهینامه طی کرده است؟
 نمی‌دانم، چرا که ما ایران را پوشش نمی‌دهیم.
 پس کدام کشورها این فرآیند را گذرانده‌اند؟
تنها دو کشور در جهان این فرآیند را گذرانده‌اند.
 که این کشورها در آسیا و اقیانوسیه نیستند؟
نه این کشورها در آسیا و اقیانوسیه نیستند. 24 جمعیت ملی از این فرآیند عبور کرده‌اند. هدف ما این است که تا ‌سال 2020، صد درصد از جمعیت‌های ملی این فرآیند را طی کنند. OCAC فرآیندی برای اخذ گواهینامه است که به معنای پیروی از چندین استاندارد است. همچنین ما گواهی محلی برای شعب محلی داریم که آن را BOCA (ارزیابی ظرفیت سازمانی شعب) می‌نامیم. بنابراین ما از جمعیت ملی برای رسیدن به سطح ملی حمایت می‌کنیم تا شعب و دفاتر شعب و محلی را تایید کنیم. صدور گواهینامه یک مولفه بلندمدت است و زمانی که شما این گواهینامه را گرفتید، به معنای پایان داستان نیست، بلکه شما باید روند را ادامه دهید و ایران در مرحله نخست از BOCA قرار دارد.
مارتین فالر: مهمترین موضوع این است که این فرآیند طی شود، نه گواهینامه. صدور گواهینامه مرحله بعدی است. این فرآیند مهم است.
 دو کشوری که موفق به اخذ گواهینامه شدند، کدام کشورها هستند؟
آذربایجان و گرجستان، چراکه آنها کشورهای نمونه بوده‌اند.
 به غیر از بلایای طبیعی و فجایعی که صلیب‌سرخ و هلال‌احمر برای حل آنها وارد شده، آیا شما تعریفی از آسیب اجتماعی دارید و صلیب‌سرخ و هلال‌احمر به این موضوع مهم ورود کرده است؟
باز هم بستگی دارد. نخستین مولفه برای ما در عملیات‌ها این است که آسیب نرسانیم. ما مطمئن هستیم که هرگونه فعالیتی که در سطح محلی انجام می‌دهیم، باعث هیچ آسیبی نمی‌شود. این هیچ مشکلی میان جمعیت‌ها و درون خود جمعیت‌ها ایجاد نخواهد کرد. این امر عنصری کلیدی برای تمام عملیات‌های ما است. عملیات‌های ما صدمه نمی‌زنند و ارزیابی منظم ما را به همراه خواهند داشت و ما خدماتمان را ارایه می‌دهیم تا از عدم‌آسیب اطمینان حاصل کنیم. دومین مورد کاهش آسیب‌هاست. کاهش آسیب یک برنامه مربوط به دارو و مصرف‌کنندگان موادمخدر است. کاهش آسیب با مشکل مصرف موادمخدر مواجه شده و تلاش می‌کند مصرف‌کنندگان این نوع از مواد را کاهش دهد و از افراد دیگری که ممکن است وارد آن شوند، جلوگیری می‌کند.
 تنها یک سوال باقی مانده. ممکن است مقایسه‌ای از جمعیت هلال‌احمر ایران و صلیب‌سرخ یکی از کشورهای آسیا و اقیانوسیه به‌عنوان مثال چین داشته باشید؟
هر دو جمعیت ملی دارای شعب محلی قوی، ظرفیت و یک پایگاه داوطلبان عظیم هستند و از لحاظ شرایط اضطراری، هر دو توانایی بسیار خوبی دارند و درحال حاضر مرکز عملیات اضطراری را دیده‌ایم و این مرکز بسیار خوب است.
مارتین فالر: هر دو جمعیت خوب هستند. مقایسه بسیار دشوار است اما هر دو در محیط خود بسیار خوب هستند. در صلیب‌سرخ و هلال‌احمر شما باید به فرهنگ، تاریخ و محیط‌زیست جمعیت ملی نگاه کنید. البته این دو کشور، کشورهای مختلف با فرهنگ متفاوتند، اما هر دو به دنبال استانداردهای فدراسیون هستند و کار آنها در تیم‌های نجات و امدادرسانی، داوطلبان، جوانان و سلامت مطابق استانداردها و سیاست‌های فدراسیون است. این مورد مشترکی است که هر دو دارند، اما زمینه‌های مورد نیاز هر یک از آنها، ساختار، دولت و منطقه آب‌وهوایی متفاوت هستند. هر دو جمعیت ملی درحال رسیدن به جمعیت‌های ملی قوی هستند و به‌عنوان کمکی برای دولت مفید خواهند بود و در کشور خودشان به نحو شایسته‌ای به آنچه که باید دست یافته‌اند و ارزش زیادی برای کشور خود به ارمغان آورده‌اند.
 نکته باقی‌مانده‌ای دارید؟
نکته مهم این است که بگوییم جمعیت هلال‌احمر ایران؛ یک جمعیت ملی الهام‌بخش است. نه‌تنها قوی و با رهبری خوب، بلکه یک جمعیت ملی با ذهنی فراخ برای اثرگذاری است و این بسیار خوب است. برای شهروندان ایرانی، می‌توانم بگویم که شما کاملا مطمئن باشید که جمعیت ملی‌ای دارید که ما هر روز به دلیل فعالیت‌هایش به آن افتخار می‌کنیم. افتخاری که ما به‌عنوان یک فدراسیون داریم، ما را بسیار خوشحال می‌کند. آنها کار خود را به‌خوبی انجام می‌دهند.

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/110072/به-هلال-ایران-افتخار-می‌کنیم