مریم شکرانی- شهروند| خانههای ساخته و نیمساخته کمکم در مسیر دشت عباس، فکه و عینخوش ظاهر میشوند. جایی در نزدیکیهای مرز ایران و عراق... آنقدر نزدیک که نقطه صفر مرزی خطابش میکنند. همین دشتهای ماسهای ایلام که اردیبهشتماه خنک و خواستنی است تا سال 61 در اشغال عراقیها بود و عملیات فتحالمبین آزادش کرده است. بعد از آن فکه و دشت عباس دیگر فکه و دشت عباس سالهای پیش از جنگ نشد. خیلیها از خانه رفته بودند. خانهای که حالا با مین و مهمات منفجرنشده، ترسناک شده بود. جایی نزدیکی فکه، تپهای را نشان میدهند که هنوز اجساد 100 نفر از شهدای گمنام جنگ را در آغوش گرفته و به مرحله تفحص نرسیده است. این روزها اما، زندگی کمکم به مرزهای جنگزده ایلام برمیگردد حالا با پاکسا زی فکه، عین خوش و دشت عباس از مین و مهمات جنگی روستاها یکییکی در چشمانداز ماسهای این مناطق ظاهر میشود. روستاهایی که این روزها با کشاورزی علمی و اقتصادی برای خیلیها جذاب شده است و البته استارت برگشت را جانبازان و رزمندههایی زدهاند که در این منطقه برای پسگرفتن خاک ایران جنگیدهاند.
در دهه 70 طرحی موسوم به «پروژه 550هزار هکتاری دشت ایلام و خوزستان» در خوزستان کلید خورد. قرار بود با منابع مالی صندوق توسعه ملی بخشی از زمینهای کشاورزی که در جنگ ایران و عراق نابود شده بود، احیا شوند و جمعیت دوباره به مرزهای جنگزده برگردد. در ایلام این پروژه خیلی دیرتر کلید خورد و در عمل اواخر سال 93 بود که احیای 50هزار هکتار از زمینهای ایلام شروع شد. حالا از 50هزار هکتاری که از پروژه 550هزار هکتاری دشت ایلام و خوزستان، سهمیه ایلام شده است، 46هزار هکتار احیا شده و قرار است تا پایان تیرماه امسال پرونده این پروژه در ایلام بسته شود.
با این وجود، اهالی روستای حسن قندی به «شهروند» میگویند روستاییان دو- سه سالی میشود که مهاجرت به منطقه را آغاز کردهاند و با به پایان رسیدن طرح، روند مهاجرتها شتاب گرفته است. ماجرا از این قرار است که تجهیزات مدرن آبیاری به دشتهای فکه، عینخوش و دشت عباس کشیده شده و زمینهای کشاورزی این منطقه با کمترین میزان مصرف آب، بیشترین محصول را میدهند و همین مسأله موجب شده در این اوضاع خشکسالی و بحران آب، زمینهای کشاورزی فکه، دشت عباس و عینخوش برای کشاورزان جذاب شود.
مصرف آب یکدهم، برداشت دو برابر
جایی حوالی روستای حسن قندی، زمینهایی که خشک و بیآب بهنظر میرسند، زیر کشت طالبی رفتهاند. به ردیفهای منظم بوتههای طالبی که نزدیک میشوی، رگههای باریکی از لولههای سیاهرنگ را میبینی که به دقت زیر نایلون پوشانده شده است. محمد چنانی، کشاورز جوانی که مالک مزرعه طالبی است به «شهروند» میگوید: مصرف آب در این مزرعه به حدود یکدهم رسیده است.
او توضیح میدهد: قبلا برای آبیاری هر هکتار از این مزرعه نیاز بود تا دو روز غرق آب شود، اما با تجهیزات علمی آبیاری که در این مزرعه استفاده شده است، هر هکتار تنها به 4 ساعت آبیاری نیاز دارد و درواقع راندمان آبیاری تا 90درصد بهبود دارد.
شیوه آبیاری که او استفاده میکند، «آبیاری تیپ» است و تنها به میزان مورد نیاز گیاه و با کمترین هدررفت، آب را به گیاه میرساند. چنانی برایم توضیح میدهد نایلونهای کشیدهشده روی لولههای باریک، به آن خاطر است که از تبخیر آب جلوگیری کند و تعریق زیر نایلونها دوباره صرف آبیاری گیاه میشود.
خودش میگوید با شیوه سنتی و غیرعلمی از هر هکتار مزرعهاش تنها 40 تن طالبی برداشت میکرد، اما با روش علمی ضمن اینکه هزینههایش پایین آمده است، 80 تا 90 تن طالبی در هر هکتار برداشت میکند. طالبیهایی که به گفته خودش کیفیت و وزن بالایی دارد و صادر میشود.
دانش، کشاورزی را برایمان اقتصادی کرده است
عظیمی، کشاورز دیگری است که یک مزرعه 100 هکتاری را با اعضای خانوادهاش اداره میکند. او به «شهروند» میگوید: بنا شده است اینجا بیشتر گندم، کلزا و ذرت کشت شود. او هم به «شهروند» توضیح میدهد: شیوه جدید آبیاری هزینه سوخت کشاورزان را هم کاهش داده است، زیرا آنها تا قبل از این ناچار بودند برای به کار انداختن موتورهایی که آب را از چاهها میکشند، هزینه سنگینی برای سوخت بدهند.
عظیمی میگوید برای یک زمین 40 هکتاری، 25هزار لیتر سوخت مورد نیاز بود که بخشی را از طریق تعاونیهای دولتی و با سوبسید تحویل میگرفتند. قیمت هر لیتر سوخت یارانه با احتساب هزینه حملونقل چیزی حدود 350تومان برای کشاورزان تمام میشد و مجبور بودند مابقی سوخت را به صورت آزاد و تا لیتری 500 تا 600 تومان خریداری کنند.
حالا مصرف سوخت کشاورزان از 25هزار لیتر برای یک مزرعه 40هکتاری به کمتر از یکپنجم و تنها به 4هزار لیتر رسیده است.
آنها میگویند هزینه آبیاری، سوخت و حتی نهادههایی مانند کود و سمپاشی علفهای هرز بشدت کاهش داشته و البته برداشتشان تا دو برابر رسیده است. آنها کشاورزی علمی در فکه، دشت عباس و عینخوش را اقتصادی میدانند و از برگشت به روستاهای جنگزده راضی به نظر میرسند.
سرمایهگذاری جانبازان در نقطه صفر مرزی
فکه اما پیش از جنگ مزرعه نداشته است. عبدالرضا فلاح رستگار، مشاور پروژه 550هزار هکتاری دشت ایلام و خوزستان به «شهروند» میگوید: سطح قابلتوجهی از زمینهای کشاورزی ایلام در این پروژه زیر کشت علمی رفته و پیشبینی میشود با بستهشدن پرونده احیای 50هزار هکتار از دشتهای ایلام نهتنها کشاورزی در این منطقه اقتصادی شود که ایلام به یکی از قطبهای کشاورزی ایران تبدیل شود.
علیرضا چوبین هم که جانباز 50درصد جنگ ایران و عراق است در نزدیکی همین منطقه سیلوی مدرنی با ظرفیت 25هزار تن برای ذخیرهسازی گندم ساخته است. او سیلو را ظرف 3 ماه افتتاح کرده است و خودش به شوخی میگوید اگر دولتیها میخواستند این سیلو را با همین تکنولوژی بسازند، بیشتر از یکسال زمان صرف میکردند! و ادامه میدهد: کاری که به دست دولتیها بیفتد، سرانجام درست و درمانی ندارد.
سیلویی که او ساخته، سیلوی بتنی است و تا 12سال قدرت نگهداری گندم دارد. سیلوهای قدیمیتر به روش فلزی ساخته میشدند و حداکثر مدتی که میتوانستند گندم را نگهداری کنند، سهسال بود. چوبین برای سیلویش نزدیک به 3میلیارد تومان هزینه کرده است. یکی از همراهان میگوید اگر جای او بود با این وضع وخیم کار و تولید هرگز سرمایهاش را در نقطه صفر مرزی مصرف نمیکرد و پولش را بیدردسر در بانک میگذاشت و سودش را میگرفت. منطقهای که حتی برای سربازیرفتن ناخوشایند به نظر میرسد و جواب میشنود: مسأله این است که او عاشق ایران است!
مکالمه همراهان که تمام میشود، گفتوگوی علیرضا چوبین را واضحتر میشنوم که به تیم خبرنگاران میگوید: بیشتر کسانی که برای احیای روستاهای جنگزده برگشتهاند، جانبازان و رزمندگان جنگ هستند. آنهایی که برای پسگرفتن این منطقه از دست دشمن جنگیدند و خون ریختند... در راه برگشت به دشتهای ماسهای و خنک فکه و دشت عباس نگاه میکنم که حالا چیزی بیشتر از 30سال زمینگیری پس از جنگ، دوباره زندگی را آغاز میکنند.