دکتر علیاصغر پیوندی رئیس جمعیت هلالاحمر
چند روز پیش سیویکم خرداد بود؛ سالگرد زلزله مصیبتبار منجیل و رودبار. برای من که در آن زلزله بزرگ پزشک داوطلب سادهای در منطقه بودم، تبوتاب جامجهانی، یادآوری آن روزها را تلختر میکند. اکنون که در خانههایمان نشستهایم و به سادگی در هیجان جامجهانی با دیگران شریک میشویم، چندان ساده نیست زخمهای مردمی را درک کنیم که هنوز هم پس از گذشت نزدیک به سه دهه تازه است.
جای زلزله کرمانشاه اما هنوز توی تن ما درد میکند. از ساعت 21:48 روز 21 آبان 1396 زمان زیادی نمیگذرد. نیازهای اولیه رفع شده و خانهها هم در حال ساخت است اما دردهای درونی زلزلهزدگان چیزی نیست که به سادگی از بین برود. هفته پیش در خبرها خواندم که آنها هم مثل همه مردم ایران این روزها به صورت خانوادگی و جمعی پای فوتبال مینشینند و در تبوتاب جامجهانی غرق میشوند. آنها همنوا با همه ایرانیان دنیا برای موفقیت تیمملی دعا میکنند اما یک گام جلوتر دردهایشان را هم با پیروزی فوتبالیستهای ایرانی به فراموشی میسپارند. سی سال پیش اگر جامجهانی محفلی برای همدردی با جامعه ایرانی بود حالا جامجهانی میتواند مرهمی برای دردهای نهفته باشد و این جادوی فوتبال است که همه را با خود همراه میکند.
امروز که در فینال گروه دوم رقابتهای جامجهانی باید پرتغال را ببریم تا صعود کنیم، مدام به زلزلهزدگانی فکر میکنم که پای گیرندهها نشستهاند و دل توی دلشان نیست که یوزپلنگان ایرانی زودتر از خط پایان رد میشوند یا مردان پرتغالی. و میدانم که معجزه فوتبال برای زخمهای جامعه ایرانی چقدر شفابخش است. دعا میکنم، نه صرفا برای موفقیت فوتبالیستهایمان که بیشتر برای تسکین آلام و فراموشی رنجها.