رسول بهروش روزنامهنگار
اين روزها بحث آسيبشناسي زبان فارسي داغ شده و به اين بهانه شايد بد نباشد نيمنگاهي به رسميترين نهاد متولي حفظ اين زبان بيندازيم. فرهنگستان زبان و ادب فارسي جايي است كه عموما با بودجه ميلياردي و واژهگزينيهاي عجيبوغريبش شناخته ميشود و از اين نظر سوژه محبوب شبكههاي اجتماعي است. ديگر نيازي به گفتن نيست وقتي آقايان پيشنهاد ميكنند به جاي كلمه اسكي از «برفسري» و به جاي ژيمناستيك از «چمورزي» استفاده شود، در اين مورد با چه وضعيت وخيمي مواجه هستيم. حتي تصور اينكه شخص حداد عادل به عنوان رئيس فرهنگستان در يك جمع صميمي به جاي اسكيت از عبارت «چرخسري» استفاده كند، بسيار دور از ذهن است؛ چه برسد به اينكه مردم عادي در شهرها و روستاها به سراغ مغازههاي فروش لوازم ورزشي بروند و مثلا يك دستگاه «چرخسر» براي فرزندشان سفارش بدهند! اين بحثها البته مكررا انجام شده و مقصود مطلب پيش رو چيز ديگري است.
به شما توصيه ميكنيم اگر فرصت كرديد سري به وبسايت رسمي فرهنگستان زبان و ادب فارسي بزنيد و صفحه «درباره فرهنگستان» را ببينيد. شگفتانگيز است كه نگهبانان زبان فارسي كه بر خلاف عامه مردم براي اين كار دستمزد دريافت ميكنند، در يك متن 319 كلمهاي حداقل از صد كلمه عربي غيرضروري استفاده كردهاند. طبيعتا واژگان بيجانشين يا اسامي خاص مثل اسلام، مجلس شوراي اسلامي يا رئيسجمهوري را در اين محاسبه در نظر نگرفتهايم؛ بلكه صرفا مقصودمان كلماتي است كه به آسانی قابل جايگزيني هستند و معادلهايي به مراتب راحتتر از چمورزي و برفسري دارند. براي نمونه در متن معرفي فرهنگستان از كلماتي مثل رفع تشتت، اركان، مذكور، محققان، مشترك، بدو، تحت، وجهه، حيثيت، تجهيز، تقويت و... استفاده شده كه يا اساسا نيازي به بهرهبردن از آنها نبوده و يا جايگزينهاي ساده، رايج و بسيار شيك داشتهاند؛ به عنوان مثال به جای کلمه بسیار سنگین تشتت میشد از واژههایی همچون پراکندگی یا پریشانی استفاده کرد که از معادلهای ابداعی فرهنگستان بسیار ظریفتر و کاربردیتر هستند.
وقتی حتی نهاد مسئول پاسداشت زبان فارسی حوصله ندارد دیباچه سایتش را حتیالمقدور نزدیک به استانداردهای همین زبان تنظیم کند، تکلیف بقیه روشن است؛ مثلا گزارشگران فوتبال را ببینید. الان که مد شده خیلی از مردم مسابقات اروپایی را از شبکه ماهوارهای تاجیکستان نگاه میکنند، تازه میفهمیم مردم همزبان در آن کشور چقدر در حفظ فارسی از ما کوشاتر هستند.
گزارشگر تاجیک به جای کرنر از کلمه «کنجی» و به جای تیم از «دسته» استفاده میکند، آن وقت ما کلا در ادبیات فوتبالیمان دو کلمه شیک فارسی مثل میزبان و رختکن داریم که سرهنگ علیفر همانها را هم خراب میکند؛ به یکی میگوید صاحبخانه و دیگری را به لباسکنی تغییر داده است!
گزارشگر جوان و خوبی هم داریم که لابد به قصد تعیین امضا برای خودش یک تکیهکلام عجیب پیدا کرده و مدام میگوید: «هیجان به نقطه ماکسیمم رسید.» در دوره مدیریت محمدجعفر صافی بر شبکه سه (نخستین مدیر شبکه و کاشف عادل فردوسیپور) یک نفر مسئول تمرکز مستمر بر مسابقات فوتبال بود تا گزارشگران به سمت غلطگویی و بیگانهگویی نروند. امروز اما کسی در سازمان نیست که حتی جواد خیابانی را قبل از گزارش از خواب بیدار کند یا به او بگوید سرمربی الاهلی عربستان قبل از بازی با پرسپولیس اخراج شده، حفظ زبان فارسی پیشکش!