نگاهی به مرگ فرناز دولتخواه و آنچه در ارتفاعات دماوند می‌گذرد
 
صعود به چه قیمت؟
 

 

زهرا جعفرزاده روزنامه‌نگار و کوهنورد

پارسال درست همین روزها بود که برای نخستین بار صعودی به قله دماوند داشتیم، همراه با گروه 17 نفره نه ‏چندان حرفه‌ای از جبهه جنوبی. کوهنوردان، جهبه جنوبی دماوند را یکی از آسان‌ترین راه‌های صعود به قله ‏می‌شناسند، اگر شبی را هم در بارگاه سوم بگذرانند و هم هوایی کرده باشند، صعود راحت‌تر هم می‌شود.‌ سال ‏پیش، مسیر قله درست مثل مسیر راهپیمایی بود، گروه‌های کوهنوردی آن‌قدر زیاد بودند که ما ناچار بودیم در ‏بخش‌هایی از مسیر بایستیم تا گروه پرجمیعت بالا بروند و ما ادامه مسیرمان را بگیریم. جمعیت آن‌قدر زیاد ‏بود که حتی روی قله 5610 متری، مکانی برای عکس انداختن نبود، همه فضا برای گروه‌هایی که هر لحظه به ‏آن محدوده کوچک و گرد اضافه می‌شدند، بیشتر می‌شد. از آن بالا آدم‌ها مثل نقطه‌چین‌هایی بودند که قرار ‏بود روی قله به هم برسند. آن‌سال جمعیت زیادی از تن ستبر دماوند بالا رفتند و حضورشان را با ‏عکس‌هایی که بعدها در شبکه‌های مجازی منتشر کردند، به دیگران هم اعلام کردند. حالا جدیدترین اخبار ‏دماوند در پیدا شدن جسد فرناز دولتخواه، در مسیر بازگشت از دماوند خلاصه می‌شود؛ زن جوانی که چهار ‏روز پیش در مسیر یخچال شمال شرقی، پایش سُر خورد و جان داد. چهار روز طول کشید تا جسدش را پیدا ‏کردند. مرگ فرناز دولتخواه بهانه‌ای شد برای یادآوری چند نکته درباره صعود به قله‌های مرتفع:  ‏
‏1-‏ پاییز‌سال گذشته، اداره محیط‌زیست شهرستان آمل اعلام کرد که ورود کوهنوردان به محدوده دماوند از ‏ارتفاع 4500 متر تا قله، تا زمان ساماندهی نحوه حضور افراد به این محدوده ممنوع است. بر همین ‏اساس، امسال فدراسیون کوهنوردی قرار گرفتن در پرترددترین مسیر صعود به دماوند که همان جبهه ‏جنوبی است را محدود و اعلام کرد که این طرح از اول خرداد تا 31 شهریور 98 اجرا می‌شود.

بنابراین ‏افرادی که می‌خواهند از این مسیر بالا بروند، باید در سامانه رزرواسیون فدراسیون کوهنوردی ثبت‌نام ‏کنند و به شرط داشتن مدرک کوهنوردی و سنگ نوردی و پس از  تأیید آن از سوی عوامل قرارگاه پلور، ‏مجوز صعود از جبهه جنوبی را پیدا می‌کنند. سهمیه هر روز هم تنها 100 نفر است. گروه‌های کوهنوردی ‏موظف‌اند، سرپرستی داشته باشند که مدرک مربیگری داشته باشد. این محدودیت هم برای ساماندهی محیط ‏زیست دماوند و هم کاهش میزان تلفات اعمال شد.‏
‏2-‏ به زبان ساده، صعود به دماوند یا قله‌های مرتفع دیگر، مد شده. یعنی چه؟ یعنی با انتشار عکس‌های ‏یادگاری‌ کوهنوردان روی قله‌های مختلف در فضای مجازی به‌ویژه در اینستاگرام، افرادی با توانایی‌های نه ‏چندان بالا و با سابقه ورزشی معمولی کوهنوردی کنند. چرا؟ چون آن بالا عکس‌های جذاب‌تری می‌توان ‏گرفت و چه چیزی جذاب‌تر از یک عکس یادگاری با تابلویی که نشان می‌دهد شما در ارتفاع چند‌هزار ‏متری قرار دارید! حالا این‌که شما چطور توانسته‌اید خودتان را به آن بالا برسانید و همنوردان‌تان چه خون ‏دلی خوردند، بماند. در برج 4 و 5 هر سال، اینستاگرام پر می‌شود از عکس‌های یادگاری با علم کوه و ‏سبلان و دماوند. درست زمانی که فصل دماوندنوردی است. همین هم می‌شود تا افراد سودای صعود در ‏سر بپرورانند و کوله بر دوش، راهی شوند. بدون این‌که به این موضوع فکر کنند آیا من کوهنورد هستم؟ ‏شرایط صعود به قله را دارم؟ همین هم می‌شود تا آماتورها در ارتفاع‌های بالا، حالشان به هم خورد، ‏قلب‌شان بایستد و جان دهند. یا در خوشبینانه‌ترین حالت، جایی‌شان صدمه ببیند و راه رفته را برگردند. ‏
‏3-‏ در هفته وقتی به روزهای تعطیل، روز دیگری اضافه می‌شود، موج جمعیت هم به سمت قله‌ها سرریز ‏می‌شود. نگاهی به صفحه‌های طبیعت‌گردی با آگهی‌های صعود به سبلان و علم‌کوه و دماوند، گواه این ‏ماجراست. غافل از این‌که کوهنوردی طبیعت‌گردی نیست، کوهنوردی تفریح نیست! درنهایت چه اتفاقی ‏می‌افتد؟ افرادی که هزینه‌ای برای شرکت در این گروه داده‌اند، به هر قیمتی که شده می‌خواهند قله را ‏بالا بروند. حتی شده به قیمت از دست رفتن جانشان!‏
‏4-‏ زمانی‌که فدراسیون کوهنوردی یا اداره محیط زیست، ممنوعیت و محدودیت تردد از جبهه جنوبی را ‏اعلام می‌کنند، کوهنوردان آماتور به جای کنسل کردن برنامه، مسیر جبهه‌های دیگر را بالا می‌روند. باز ‏هم چه اتفاقی می‌افتد؟ جبهه‌های شمالی و شمال شرقی به شدت شلوغ می‌شوند. حالا زباله‌ها و ‏فضولات انسانی که از سوی این جمعیت در محیط دماوند رها می‌شود را باید به مشکلات دیگر اضافه ‏کرد. همه اینها در شرایطی است که جبهه شمالی دماوند یکی از سخت‌ترین و جبهه شمال شرقی ‏یکی از طولانی‌ترین مسیرهای دماوند است و کوهنورد آماتوری که پیش از آن صعودی به علم کوه و ‏سبلان داشته، از پسش بر نمی‌آید. ‏
‏5-‏ خبر مرگ فرناز دولتخواه که منتشر می‌شود، همه سایت‌ها پر می‌شود از عکس‌ها و جزییات ماجرای ‏صعود و سقوطش. اما نکته اینجاست که او به دلیل خستگی زیاد و انحراف از مسیر، سُر می‌خورد. ‏همنوردش هم او را رها می‌کند. این به چه معنی است؟ یعنی اولا او آمادگی مسیر طولانی را نداشته و ‏ثانیا خودش و همراهش حتی با ابتدایی‌ترین اصول کوهنوردی و امدادی هم آشنا نبودند. حتی مسیری ‏که او برای پایین آمدن انتخاب کرده، مسیری کاملا اشتباه بوده است. سرپرست گروه کجا بوده؟ چرا ‏آموزش‌ نداده بود؟ چرا عضو گروهش را رها کرده بود تا به تنهایی حرکت کند؟


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/169543/صعود-به-چه-قیمت؟