فروغ فکری| علی را هفته گذشته در چاله پیدا کردند. موتورش به تکههای آسفالت خرابشده جاده بامدژ گیر کرده و جانش همانجا تمام شده بود. جاده از سیل فروردین ماه تا حالا روز خوش به خود ندیده است و نصیب ویرانیاش برای اهالی 20روستای بخش شوش که باید از آن بگذرند و هشتهزار نفر از اهالی بخش مرکزی اهواز هم گیر کردن میان تپههای کنده شده از آسفالت بوده است.
دوازدهم فروردین امسال بود که 13روستای منطقه بامدژ در بخش مركزی اهواز به دلیل طغیان رودخانه دز دچار آبگرفتگی شدند. سیلبند شهر «الهایی» كه در حاشیه رودخانه كرخه قرار داشت، شكست و بعد هم اهالی دست به کار شدند تا با خاكریزی در منطقه مقابل آب بایستند. اهالی «غزاویه» هم جانشان را مقابل سیل گذاشتند و با ساختن سد انسانی، تصویری عجیب از مقابله با آبهای خروشان ساختند. هنوز تصویر آن روزها از ذهن مردمان بامدژ نرفته است. آنها هنوز به روزهای قبل از سیل برنگشتهاند. از همان زمان اصلیترین جاده بامدژ که اهالی روستاها را به اهواز میرساند در هم شکسته است و علی، مرد سیساله کشاورز که حالا هفت روز از فوتش میگذرد تنها کشته جاده نیست. مهدی فاضلی، دهیار بامدژ نگران دیگر اهالی روستاست میگوید به غیراز علی تاکنون دو کشته دیگر هم داشتهاند و تعداد زیادی مصدوم: «اهالی کشاورزند و همیشه در راه برای رسیدن به زمینهایشان. این جاده آنقدر اوضاع بدی دارد که نمیتوانید باور کنید. گذشتن از آن کار سختی است. روزهایش سخت است چه برسد به شبها.»
او میگوید شنیده اعتباراتی به منطقه رسیده، اما هیچکدام خرج ترمیم جاده نشده است. وضع روستاها هم همچنان تعریفی ندارد. روستاهای حموله، سیدمجید، سیدظاهر، سید نعن، سید یدیم، بامدژ، سید سلمان و حریه، وضعشان مشابه است«میدانید سیل فصل نمیشناسد. همین الان یک باران بگیرد هیچ سیلبندی نداریم که مهارش کند. چرا هیچکس به فکر علاج قبل از واقعه نیست و همیشه میگذارند وقتی اتفاقی افتاد بعد کاسه چه کنم دست میگیرند؟» دهیار روستای بامدژ میگوید هرچه زودتر باید فکری به حال سیلبندهای خراب شده کنند. سیلبندهایی که پس از سیل فروردین به حال خود رها شدهاند.
همان زمان که سیل راهش را به خوزستان باز کرد و وضع قرمز اعلام شد، خرابی سیلبندها توجه همه را به خود جلب کرد و همین هم دلیلی بود که عبدالخالق محمديان، معاون عمران روستايی بنياد مسكن خوزستان هشتم فروردین به «ایرنا» بگوید: «از زمان اعلام وضعيت سيل در استان خوزستان بنياد مسكن تمام امكانات و تجهيزات خود را به روستاهاي در معرض خطر شهرهاي اهواز، دزفول، شوشتر، شوش و اروندكنار اعزام كرده و منطقهای که تلاشهاي جدي در آن صورت گرفته، منطقه بامدژ است؛ به همين دليل ساخت سيلبند جديدي با فاصله 10 متري از روستاي بامدژ شروع شده است.» از آن زمان تاکنون هشت ماه میگذرد. بارانهای پاییزه کمتر از بارانهای بهاری نیستند و سیلبندها هم از آن زمان تاکنون به حال خود رها شدهاند؛ این را دهیار روستای بامدژ میگوید «اگر جاده را درست نکنند در فصل سرما وضع حتما بدتر از گذشته خواهد شد. ما بارها به بخشهای مختلف اعلام کردهایم.»
لوله جای پل را نمیگیرد
سیوهشت روز بعد از سیل چند لوله قطور آوردند، رویش خاک ریختند و همان هم شد پل جدید. پل زیودار را هم سیل فروردین برد تا اهالی روستاهای اطراف برای رفتن به خرمآباد روزگارشان تیره شود. روزهای اول بعد از سیل، سیم بکسل وصل کردند و مسیرشان گذشتن از رودخانه کشکان شد. برای اهالی بنلار زندگی از همان روزها سخت شد و سخت ماند.نورمحمد میگوید روستای بنلار تا پل 10 کیلومتر فاصله دارد، با 14 روستا در اطراف و پنجهزار نفر سکنه. «همه باید از روی این لولهها که با خاک پر شده، بگذرند. میدانید چقدر خطرناک است؟ آن هم وقتی رودخانهای وحشی از زیر پایتان بگذرد.» برای آقای صادقی که محصول باغهای انجیر سیاهش را تازه چیده و هر روز برای رسیدن به باغش باید از روی پل بگذرد، این مشکل هر روزه است. جادههای روستایی خراب شدهاند و رودخانه مونه هم وحشیتر از گذشته از لابهلای جنگلهای بلوط میگذرد و راهش را به روستا باز میکند: «هروقت مونه وحشی میشود ریشههای بلوط را از جا کنده و با خودش به سمت روستا میآورد. پل قبلی شش متر بود که کنده شد و حالا به پلی ده متری نیاز است.»باران بیست میلیمتری پل قبلی را برد و در بازسازیها باز هم لوله جای پل را گرفت: «اینجا لوله جواب نمیدهد. پل قدیمی که گمانم صد سالی از عمرش میگذرد، هنوز پابرجاست اما پلهای جدید منطقه همه خراب شدند.» منظور نورمحمد از پل قدیمی پل کاکارضاست. پلی صد ساله که توانست جسم سختش را از میان آبهای خروشان نجات دهد و مأمن روستاییان شود و پل جدید کاکارضا که دو سال پیش ساخته شد، نتوانست. آنقدر مصالح بیخاصیت به جان پل ریخته بودند که نتوانست مقابل سیل بایستد. برای همین هم اهالی میگویند از کارهای موقتی خستهاند. از پلهای موقتی و مصالح ناتوان که بلای جان منطقه شده است. نمونهاش رضا ساکی، روزنامهنگار اهل لرستان است که معتقد است در جایی که رودخانههایش دایم طغیان میکنند و رود با شیب 45 درجه به سمت خوزستان در حرکت است نمیتوان کار موقتی انجام داد: «همه چیز در لرستان موقتی است. بخشی از جاده قدیمی پلدختر به خرمآباد را خاکریزی میکنند و بعد باران میبارد و خاکها را میشوید. این وضع نمیتواند ادامه یابد. ما به سبک خاصی از پلسازی در منطقه نیاز داریم و این سبک حتی تا اواسط دهه 70 هم وجود داشته است. بعضی از پلهایی که در دهه 60 و توسط جهاد کشاورزی ساخته شدهاند، تکان نخوردند اما وضع پلهای جدید همینی است که میبینید.» باران روزهای اخیر بار دیگر به مردمان منطقه یادآوری کرد که نمیتوان از این وضع به راحتی گذشت. راه ارتباطی روستاهای کلات زیودار، بنلار، طاق عباسعلی و زیرانبار مسدود شده و همچنان مسدود است. وضعیت اهالی معمولان و روستاهای اطرافش هم بهتر نیست. جادهها و پلهای فراوانی که روستاییان را به شهر میرساند، خراب شده و بعد هم ترمیمی اتفاق نیفتاده است. پیمان شمسی، دانشجوست و ساکن در معمولان، میگوید بعد از ساختن آزادراه خرمآباد به اندیمشک در سال 88 از جاده قدیم کمتر استفاده شد اما راهی از آنجا به بزرگراه برای روستاییان ایجاد نکردند. این جاده 100هزار نفر ساکن اطرافش دارد که حول محور جاده و رودخانه زندگی میکنند. جاده بعد از سیل پنجم فروردین تخریب شد و با سیل 12 فروردین تقریبا از بین رفت. «نه جاده قدیم را بازسازی میکنند و نه راههای دسترسی به آزادراه درست میشود. مسیر خرمآباد تا پل زال 150 کیلومتر است که حالا چندین ساعت طول میکشد تا اهالی بخواهند به خرمآباد برسند.»شمسی دانشجوست و رفتوآمدش بالاست. او میگوید پیش از اینکه آزادراه ساخته شود جاده قدیمی که به مردم را به خرمآباد میرساند به جاده مرگ معروف بود و حالا با وضع فعلی مرگ در این جاده قطعی است: «تلفات زیادی در این مدت داشتهایم. در همین هفتههای اخیر سه مورد سقوط از جاده داشتیم. بعد از سیل علایم راهداری کَنده شدند و دیگر هم راهداری آنها را نصب نکرد؛ همین هم عاملی شده که میزان تلفات و فشار بر جادههایمان بالا رود.» او هم که همه سالهای عمرش را در معمولان گذرانده، میداند بهار و پاییز فرقی ندارند؛ رودها خروشانند و جسم پلها و جادهها ناتوان از مهارشان. تجربه او در سالهای مختلف میگوید که بارشهای پاییزی منطقه حتی خطرناکتر از بارشهای بهاری است: «همین بارش پاییزی پل مونه را از بین برد و هشتصد خانوار ارتباطشان با شهر قطع شد.»
شمسی میگوید کشکان رودی دایمی از سرشاخه کرخه است که بیش از 10 رود دایمی به آن میریزند. «مادیان رود رودی دایمی است که به کشکان میریزد و خرمرود هم رودی است که همیشه در حال طغیان است. با این وضع چطور میتوانیم امیدوار باشیم که پاییز و زمستان امسال به سلامت تمام شود؟»
هشت ماه بلاتکلیفی
سیلاب فروردین ماه لرستان به 6هزار و 700 واحد مسکونی شهری و روستایی، هزار و 200 واحد صنفی و تجاری، هزار و 3میلیارد تومان به بخش کشاورزی و 500میلیارد تومان به زیرساختهای شهری خسارت زد و سبب قطع تمام راههای ارتباطی شهرستان پلدختر شد. حالا پس از گذشت هشت ماه از سیل، لایروبی رودخانه کشکان هنوز انجام نشده و بازسازی واحدهای مسکونی و دیوارههای ساحلی شهرهای پلدختر و معمولان و روستاهای بابازید و چممهر بهکندی انجام میشود. این اتفاق در حالی است که پس از سیل معاون عمرانی وزیر کشور از تخریب ۵۰درصدی ۱۱۵ کیلومتر از راههای لرستان بر اثر سیلاب خبر داده بود.وضعیت خوزستان هم همینطور بود و آمارهای ارایهشده پس از سیل میگوید جادههای ۱۲۰ روستا در خوزستان تخریب شدهاند. خبر را اواخر فروردین ماه امسال خیرالله خادمی، مدیرعامل شرکت ساخت و توسعه زیربناهای حملونقل کشور، اعلام کرده و گفته بود: «30 محور روستایی در خوزستان به دلیل سیل تخریب شده و زیر آب رفته و مسدود است که موجب شده است مسیر ارتباطی ۱۲۰ روستا قطع شود و ترددی وجود نداشته باشد.»
بعد از سیل فروردین باز هم آبهای خروشان راهشان را به خوزستان و لرستان باز کردند. جادهها را در خود بلعیدند، آدمهای بسیاری کشته شدند و هنوز هم بوی بهبودی از اوضاع نمیآید. این در حالی است که ابتدای امسال وزیر راهوشهرسازی از تأسیس معاونت راههای روستایی و فرعی در سازمان راهداری و حملونقل جادهای خبر داد؛ اتفاقی که میتوانست بحران را از دل جادههای سیلزده بیرون بکشد.