اهالی شرق اصفهان سال‌هاست با بیماری پوستی دست‌وپنجه نرم می‌کنند
 
زخم کهنه سالک بر سیمای ورزنه
 
با فرا رسیدن فصل بهار نگرانی درباره شیوع دوباره بیماری سالک در ورزنه افزایش یافته است
 

 [لیلا مقیمی] اردیبهشت، جهنم ورزنه‌ای‌هاست. 105 کیلومتر مانده به اصفهان، در آخرین سکونتگاه کنار زاینده‌رود، شانه‌به‌شانه «گاوخونی»، 17‌هزار آدم در دل کویر خشک و عبوس سر نهاده‌اند که دومین ماه بهار برایشان تداعی یک کابوس است؛ کابوسی سهمگین و تمام ناشدنی! کویرنشین‌های ورزنه سال‌هاست که هر کدام‌شان راوی و همنشین یک جنگند؛ جنگی تن‌به‌تن و تمام‌عیار: «جنگ سالک با زیبایی». پشت دیوار و پنجره رو به هوا بسته هر خانه، نام و نشانی از سالک رد انداخته. زخم ناسور نیش حشره موذی روی رخسار و اندام زن‌ها و مردها جا خوش کرده. آه و حسرت به حرف‌های دخترانِ کویر تنیده و آرزویِ بر دل‌شان مانده؛ زیبایی؛ مثل رعنای بیست‌ویک ساله با چشم‌هایی رنگی؛ شبیه کندوی عسل. لاغر است و قد بلند. با پوستی سبزه و آفتاب سوخته که حکایت از سال‌ها زندگی در قلب کویر دارد. نگاهش آمیخته به شرم و حیاست. دل‌دل می‌کند و لبه چادر سفیدش را با اکراه کنار می‌زند. جای زخم روی گونه سمت راست خودش را نشان می‌دهد؛ زخمی به قد و قواره یک سکه پنج تومانی؛ سیاه و کبره بسته. کهنه و مشمئزکننده. یادگاری نامبارک از اردیبهشت 97. تنها دو ماه مانده به عروسی رعنا: «برای خرید عروسی به اصفهان رفته بودیم. غروب که برگشتیم خریدها را توی حیاط می‌چیدیم که سالک گونه‌ام را نیش زد.» ترس ریخت توی دل رعنایی که تا چند روز دیگر قرار بود لباس سفید عروسی به تن کند و بشود زیباترین دختر ورزنه: «بعد از نیش پشه، همسایه‌ها و دوست و آشنا هر چه شنیده بودند و می‌دانستند برای درمان سالک پیشنهاد دادند؛ از داروهای گیاهی تا کمپرس آب یخ و... . آنها می‌گفتند با این کارها جای زخم باقی نمی‌ماند و نیازی نیست به درمانگاه بروم. می‌گفتند داروهای سالک عوارض دارد.» زخم رعنا خوب نشد، هر روز جای بیشتری باز کرد و عمیق‌تر شد. چیزی به موعد عروسی نمانده بود و تازه عروس دل‌نگران و خون به دل بود: «رفتم درمانگاه. درمان را شروع کردند. اما می‌گفتند دیر آمدی و باید همان موقعی که متوجه جای نیش پشه شدی، مراجعه می‌کردی.»
 داغ زیبایی از همان موقع ماند بر دل رعنا: «جرات نگاه کردن در آینه را ندارم. عروسی‌ام به خاطر این زخم عقب افتاد. شب عروسی آرایشگر خیلی سعی کرد زخم را بپوشاند، ولی باز هم جای آن پیدا بود و دلم نمی‌خواست تور صورتم را کنار بزنم.» 97 فقط برای رعنا ناخوشایند نبود. اردیبهشت تا پاییز، سالک بسیاری از ورزنه‌ای‌ها را در امان نگذاشت و زیبایی آنها را نشانه گرفت. 97، ‌سال سالک بود و پیک این بیماری در اصفهان به‌عنوان یکی از استان‌های سالک‌خیز کشور که هشت شهرستانش با این بیماری مواجه هستند؛ شهرستان‌هایی آلوده شامل اردستان، نطنز، برخوار، شاهین‌شهر و میمه، اصفهان (مناطق روستایی جنوب و جنوب‌شرق)، نایین، کاشان و آران و بیدگل با جمعیت حدود 700‌هزار نفر.
همین موضوع هم باعث مستعدشدن بیش از یک‌سوم استان اصفهان به آن و  شناسایی 200 کانون سالک در اصفهان شده است که تنها 50 کانون آن در شرق استان واقع شده‌اند و شهر ورزنه را به یکی از بحرانی‌ترین کانون‌های سالک در استان تبدیل کرده‌اند؛ به‌طوری که متولیان حوزه بهداشت در این‌باره بارها هشدار دادند: «امسال این بیماری در دو نقطه سالك‌خیز استان اصفهان یعنی ورزنه در شرق شهرستان اصفهان و خالدآباد در شهرستان نطنز با افزایش جهشی مواجه شد و نگرانی‌هایی را برای مردم منطقه و مسئولان به وجود آورد.» در آن‌ سال از میان آمار 2‌هزار و 800 نفری که به این بیماری مبتلا شدند، 893 نفر  متعلق به بخش «بن رود» بودند که ورزنه مرکز آن است، 50‌درصد آنها كودكان و دانش‌آموزان و 50‌درصد دیگر بزرگسالان. حسن یوسفی، پزشکی که در درمانگاه ورزنه کار می‌کند، در گفت‌وگو با «شهروند» این آمار را 60‌درصد از آمار بیماری سالک سال 97 در‌ استان می‌داند که ورزنه‌ای‌ها را با مشکل کمبود شدید دارو مواجه کرد؛ داروهایی که هنوز برخی از ورزنه‌ای‌ها از عوارض آن بیم دارند و بر این باورند که مصرف آنها خطرناک است. باوری رایج میان آنها که ریشه و اساس آن به‌ سال93 برمی‌گردد که به دلایل متعددی همچون تحریم‌های اقتصادی آمپول «گلوکانتین» ساخت کشور فرانسه وارد کشور نشد و وزارت بهداشت داروی مشابه دیگری به‌ نام آمپول «مگلوسان» را که ساخت هندوستان و تحت لیسانس کشور بلژیک است، وارد بازار کرد.
 «مگلوسان» اما با عوارض جانبی همچون درد شدید محل تزریق، سفت شدن محل تزریق، ضعف و بی‌حالی شدید بیمار و به درازا انجامیدن روند بهبود بیمار همراه بود و باعث شد تا همان ‌سال وزارت بهداشت استفاده از این دارو را ممنوع کند. «جواد رمضان‌پور»، کار‌شناس مسئول بیماری سالک دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در این‌باره به «ایلنا» گفت:   «وزارت بهداشت براساس شکایاتی که از دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور دریافت کرد، آزمایشاتی را روی شماره سریال‌های آمپول‌های واردشده انجام داد که شماری از آنها تأیید و تعدادی دیگر تأیید نشدند، لذا دستور جمع‌آوری آنها صادر شد.» او این نوید را داد که «با استفاده از درمان‌های سنتی توانستیم مشابه داروی «ژل ماسک گلوکانتین» را بسازیم و این دارو را از حالت تزریقی به صورت پماد درآوریم که این اقدام با مشارکت دانشگاه اصفهان و معاونت بهداشت داروسازی علوم پزشکی اصفهان انجام شده است.»

دانش آموزان؛ بیشترین قربانیان سالک
 97‌ سال سختی برای ورزنه‌ای‌ها بود و نبود دارو نیز آنها را در تنگنا قرار داد. ناصر قطبی، عضو شورای شهر ورزنه در گفت‌وگو با «شهروند» این موضوع را تأیید می‌کند و می‌گوید:« کمبود دارو به‌حدی بود که یک آمپول را برای درمان دو یا سه نفر استفاده  و آمپول‌های تاریخ گذشته را از استان‌هایی مثل سیستان و بلوچستان جمع‌آوری می‌کردند و به ورزنه می‌آوردند. آن‌ سال آن‌قدر آمار زیاد بود که شاید حدود 600 نفر از  مبتلایان به سالک را دانش‌آموزان تشکیل می‌دادند و بعدازظهرها پس از مدرسه راهی درمانگاه می‌شدند.»

 قتل زیبایی در ورزنه
 کمبود دارو و پیک سالک در شرق اصفهان اعضای شورای شهر را دست به قلم کرد تا نامه‌ای تحت عنوان «قتل زیبایی در ورزنه» خطاب به وزارت بهداشت بنویسند و از این وزارتخانه طلب کمک کنند: «پس از این نامه، معاون وزیر بهداشت به بازدید ورزنه و مرکز درمانی‌اش آمد و با دیدن وضع بد آن تا حدودی مشکل دارو را حل کرد.» ‌سال 98  آمار سالک در اصفهان نسبت به‌سال 97 کاهش اندکی یافت و تعداد مبتلایان به 2‌هزار و 400 نفر رسید و در ورزنه نیز ردپای پشه ناقل کمتر از سال‌های قبل دیده شد، اما این موضوع باعث رفع نگرانی‌ها و دلهره‌های ورزنه‌ای‌ها نشده و آنها همچنان از شیوع دوباره سالک در شهر خشک و بی‌حاصل‌شان نگران هستند. این نگرانی‌ها در حرف‌های «امرالله» که راهنمای گردشگران خارجی است که بهار و تابستان به ورزنه سفر می‌کنند به خوبی مشهود است.
پاچه شلوار نخی‌اش را که بالا می‌کشد روی مچ‌های نحیف پایش، جای سه زخم نمایان می‌شود. 46‌سال دارد و تا پنج‌سال پیش کشاورز بوده. خشکسالی و زمین‌های بی‌حاصل و قنات‌های کور و بخیل،  او را در این شغل نگه نداشته و باعث شده کشاورزی را رها کند و با اندک زبان انگلیسی که بلد است به راهنمایی گردشگران بپردازد. تمایل چندانی به صحبت درباره سالک ندارد. از دو گردشگر اسپانیایی که به دیدن «سیاه کوه» و «گاوخونی» آمده‌اند، فاصله می‌گیرد و با ایما و اشاره می‌گوید که آنها نباید چیزی دراین‌باره بدانند: «چون می‌ترسند و در شهر نمی‌مانند و کار و کاسبی‌مان کساد می‌شود.» «امرالله» لهجه‌ای شبیه به یزدی‌ها دارد، می‌گوید: «سالک جای سالم روی صورت و بدن پسر دوازده‌ساله‌اش نگذاشته و باعث شده تا دیگر اجازه ندهیم در فصل سالک از خانه بیرون برود. بیشترین زمان حضور سالک‌ها از غروب تا طلوع آفتاب است و در این زمان، بیشتر مردم به‌رغم گرما لباس‌های آستین بلند می‌پوشند تا از گزند سالک در امان باشند. در و پنجره‌ها همیشه بسته است. افراد کمتر بیرون می‌روند.» «امرالله»، مثل خیلی از ورزنه‌ای‌های دیگر دلیل اصلی شیوع سالک در ورزنه را بی‌آبی، خشکی گاوخونی، رطوبت و لایروبی نکردن رودخانه، ساماندهی نکردن فاضلاب و پسماندهای آن می‌داند و معتقد است این مسائل باعث شیوع سالک در ورزنه شده است.
در نتایج تحقیقی با عنوان «بررسی رابطه شیوع بیماری سالک با عناصر اقلیمی در شرق شهرستان اصفهان» نوشته «عباسعلی آروین» و «غلامعلی مظفری» آمده است: «ارتباط معکوس بین شمار مبتلایان به سالک با رطوبت نسبی و ارتباط مستقیم آن با دما و ساعات آفتابی نشان می‌دهد، همان‌قدر که کاهش دما می‌تواند نقش موثری در کاهش ابتلا به سالک داشته باشد به همان میزان افزایش رطوبت نسبی هوا هم می‌تواند در کاهش ابتلا به این مرض موثر باشد. بدین مفهوم که با افزایش دما و ساعات آفتابی، شمار مبتلایان به سالک افزایش و با افزایش رطوبت نسبی، تعداد مبتلایان به سالک کاهش می‌یابد. ارتباط مثبت معنادار تعداد مبتلایان به سالک با ساعات آفتابی و دمای هوا و ارتباط معکوس معنادار آن با رطوبت نسبی نشان می‌دهد می‌توان با اتخاذ تدابیر لازم برای تعدیل میکروکلیمای محیط (کاهش دما و افزایش رطوبت نسبی) به همراه رعایت بهداشت محیط، شمار مبتلایان به این بیماری را تا حد قابل توجهی کاهش داد. افزایش رطوبت زمین و ماندابی شدن آن، محیط مناسبی را برای رشد و تولید مثل پشه انتقال دهنده این بیماری فراهم می‌کند، اما افزایش رطوبت نسبی جو می‌تواند به کاهش دمای محیطی بینجامد، زیرا بخشی از دمای هوا به مصرف گرمای پنهان بخار آب می‌رسد و در کاهش گرمای محسوس نقش مؤثری دارد. همچنین بیشترین میزان شیوع سالک جلدی در مناطقی با پایین‌ترین میزان پوشش گیاهی بوده است. همچنین حرکت آب دربستر زاینده‌رود خود می‌تواند نقش مؤثری در افزایش تبخیر و تعرق و افزایش رطوبت نسبی و نیز تعدیل دمای محیط داشته باشد و از سویی دیگر با جلوگیری از ماندابی شدن و ایجاد گندابرو، آشیان اکولوژیک پشه انتقال سالک را برهم زده، از تولید مثل و تکثیر آن جلوگیری می‌کند. لذا لازم است همواره آب کافی در بستر زاینده رود جریان یابد.»

تاغزارها؛ بلای جان ورزنه‌ای‌ها
 کارشناسان و متولیان حوزه بهداشت، مهم‌ترین عامل شیوع سالک در ورزنه را وجود تاغزارها و فاصله اندک آنها با مناطق مسکونی می‌دانند که مخزنی برای حضور موش‌ها به شمار می‌آید. عباس فدایی، مسئول بیماری‌های واگیردار مراکز بهداشت استان اصفهان سالک را بیماری مختص به چند ماه می‌داند و معتقد است:  «گزش‌ها از اردیبهشت شروع و نخستین موارد ابتلا به آن از مرداد مشاهده می‌شود و در شهریور افزایش قابل توجهی پیدا می‌کند و در مهر و آبان به حداکثر خود می‌رسد و موارد ابتلا از زمستان تا مرداد‌سال بعد ناچیز می‌شود.» او در گفت‌و‌گو با «شهروند» بیان می‌کند: «تاغزارها به مکانی برای تولید مثل و تکثر موش‌های صحرایی که تشدید‌کننده سالک هستند تبدیل شده است. بنابراین افزایش فاصله مخزن و ناقل از یک سو و ناقل و انسان از طرف دیگر می‌تواند منجر به کاهش سالک در این شهر کویری شود؛ چرا که پشه‌های خاکی پس از مکیدن خون از موش صحرایی می‌توانند تا یک کیلومتر پرواز کنند. بنابراین تا شعاع 500 متری باید از آخرین خانه در مناطق شهری و روستایی دور باشد.»
 به گفته فدایی، بروز زخمی شبیه به جوش می‌تواند نشانه‌ای از بیماری سالک باشد. در صورتی که پس از دو هفته این زخم خوب نشد افراد باید به درمانگاه‌ها مراجعه کنند: «متاسفانه افرادی که به بیماری مبتلا می‌شوند در همان مراحل اولیه به درمانگاه مراجعه نمی‌کنند و درمان‌های محلی و مراجعه به عطاری‌ها را ترجیح می‌دهند؛ درحالی‌که این موضوع باعث کند شدن روند درمان می‌شود. درواقع  مبتلایان به سالک یا باید ۱۴روز متوالی آمپول تزریق کنند  یا چنانچه قرار است آمپول‌ها در محل زخم زده شود باید ۸ هفته متوالی آمپول بزنند، اما اگر زود اقدام کنند درمان آسان‌تر است و جای زخم باقی نمی‌ماند. سالک هیچ‌گاه ریشه کن نمی‌شود، اما مردم باید لباس‌های آستین بلند بپوشند و پنجره‌های خود را بسته نگه دارند.»


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/183468/زخم-کهنه-سالک-بر-سیمای-ورزنه-