صدیق حسینزاده روزنامهنگار
وقتی در اواخر بهمن و اوایل اسفند ماه سال گذشته در محافل عمومی سخن از بیماری کرونا به میان میآمد و اینکه در روزهایی نه چندان دور این بیماری به سیستان و بلوچستان هم خواهد رسید، همه با دیده تردید به این موضوع نگاه میکردند و آن را غیرقابل باور میدانستند و در حقیقت اساساً تصور هم نمیکردند روزی بیش از 11 هزار نفر از مردم استان به ویروس کرونا مبتلا شده و چیزی نزدیک به 500 نفر از مبتلایان هم جان خودشان را از دست بدهند.
اگر چه کاملاً نمیتوان به این آمار تکیه کرد، چرا که همانند بسیاری از کشورها امکان بیماریابی اکتیو و فعال وجود ندارد، دوماً بسیاری از مردم محلی به دلیل بافت اجتماعی ابتلای به کرونا را ننگ و عار میدانند و با نگرانی از مقصر دانسته شدن و مورد هجمه قرار گرفتن اطرافیان، بیماری خود را پنهان میکنند، سوماً گروهی هم که خود را نامیرا و رویینتن میدانند، بدون رعایت پروتکلهای بهداشتی در صورت ابتلا از مراجعه به مراکز درمانی خودداری میکنند و متأسفانه برخی در این باورهای غلط آنقدر پیشروی میکنند که بهای آن را به قیمت جان و زندگی خود میدهند.
اما موضوع کرونا در سیستان و بلوچستان تنها آمار و مقایسه تعداد موارد ابتلا یا فوت شده نیست و علاوه بر محرومیت دیرین و پائین بودن شاخصهای توسعه یافتگی این استان در مقایسه با سایر استانها باید به دلمشغولیهای دیگر فعالان حوزه سلامت، همانند محدودیتهای اعتباری، کمبود تخت بیمارستانی، پزشک و پرستار که از دیرباز وجود داشته است هم اشاره کرد.
فقر امکانات و متمرکز بودن امکانات بیمارستانی در مرکز استان از یک طرف و فاصله 700 کیلومتری برخی از شهرستانها تا شهر زاهدان از مشکلات اساسی حوزه بهداشت و درمان به خصوص در جنوب سیستان و بلوچستان است، به طوری که شاخص سرانه تعداد تخت بیمارستانی به ازای هر هزار نفر جمعیت در جنوب استان تنها 0.6 است، این در حالی است که متوسط این شاخص در مرکز استان 2 و در دیگر مناطق کشور ۱.6 اعلام شده است.
برای کاهش این نابرابریها در سلامت، دولت فعالیتهایی را طی چند سال گذشته آغاز کرده است و کلنگزنی دو پروژه بیمارستانی 500 تختخوابی در شهرستانهای ایرانشهر و چابهار هم در همین راستا بوده است، ولی با گذشت سه سال تا به امروز محل تأمین منابع مالی احداث بیمارستان چابهار چندان روشن نیست و با اینکه بیمارستان ۵۰۰ تختخوابی ایرانشهر دارای ردیف در قانون بودجه سالیانه است از ابتدای شروع این پروژه با اعتباری بین ۲۵ تا 35 میلیارد تومان تنها 15 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است و علی رغم اینکه وزارت بهداشت تاریخ اتمام احداث این پروژه را با برآورد ریالی اولیه ۴۰۰ میلیارد تومان برای سال ۱۴۰۱ پیش بینی کرده است اما با توجه به شرایط متغیر اقتصادی، تورم سالیانه، افزایش قیمتها و شرایط مالی که دولت در آن قرار دارد پایان این پروژه در کوتاه مدت و تاریخ تعیین شده بسیار دور از انتظار به
نظر میرسد.
کمبود نیروی پزشک و پرستار از دیگر مشکلات حوزه درمان سیستان و بلوچستان است. متوسط نسبت نیروی پرستار به ازای تعداد تخت بیمارستانی در برخی کشورها بین 3 و 6 نفر است و در کشور ما برای افق 1400 استاندارد 1.5 نیروی پرستار به ازای هر تخت بیمارستانی پذیرفته شده است، منتها این عدد در حال حاضر در برخی از بیمارستانهای استان کمتر از 0.6 است، به گونهای است که 60 درصد ردیفهای استخدامی پرستاری پیش بینی شده در تشکیلات این بیمارستانها هیچ زمان تکمیل نشده است.
البته دولت برای جبران کمبود پزشک مشوقهایی را برای ماندگاری پزشکان متقاضی خدمت در مناطق محروم در نظر گرفته است و در مقاطعی امتیازاتی هم برای جبران نابرابریهای آموزشی این مناطق با اختصاص سهمیه قبولی بومیان در کنکور سراسری قائل شده است، اما گویا این تزریق نیروی انسانی نتوانسته مشکلات مربوط به کمبود نیروی انسانی متخصص در بهداشت و درمان استان را حل کند و خواستهای که همواره از سوی نیروها و مدیران محلی مطرح میشود این است که تنها راه جبران کمبود نیروی انسانی در مناطق توسعه نیافتهای مثل سیستان و بلوچستان تمرکز بیشتر دولت بر تربیت نیروی انسانی بومی و ماندگار است تا برای همیشه بار سنگین این کمبودها و جبران خدمات از دوش مردم و معدود نیروهای شاغل در سیستان و بلوچستان برداشته شود.