روزنامه شهروند کد خبر: 158946 تاریخ خبر: ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۵ فروردين در حاشیه انتشار یک مقایسه بین زندانی‌ها و دانش‌‌آموزها اشک‌های ریخته عرق‌های نریخته چند روز پیش، یک مقایسه جالب در فضای مجازی دست به دست شد؛ نمودارهایی که نشان می داد دولت سالانه برای دانش آموزان ۲میلیون و هفتصد هزار تومان خرج می کند و این درحالی است که هزینه نگهداری هر زندانی برای بودجه مملکت چیزی نزدیک به ۵۴ میلیون تومان است. این اطلاعات مدعی بود که هر ۲۰ دانش آموز به اندازه یک زندانی خرج روی دست مملکت می گذارد؛ مقایسه ای تأمل برانگیز و قابل بحث. ملاحظه: این داده نما اگرچه در ریشه آن، بر اساس یک دلسوزی و هشدار تهیه شده ارزشمند است ولی براساس اطلاعاتی ناقص یا نه چندان قابل اعتماد شکل گرفته است؛ از سویی بودجه سال ۹۵ وزارت آموزش و پرورش تقسیم بر تعداد دانش آموزان مدارس دولتی شده و از سویی حرف های مدیرکل زندان های استان ایلام (روزی ۱۵۰ هزار تومان برای نگهداری هر زندانی هزینه می شود) مبنای محاسبه قرار گرفته که اعلامی رسمی و قابل اعتماد نیست و شاید انگیزه های دیگری (از جمله کسب بودجه بیشتر) مدنظر بوده. تعداد زندانیان بیان نشده و توضیحی درباره این هزینه داده نشده است. خلاصه، این محاسبه در کل از راه یکسانی به دست نیامده و نتایج و فاصله میلیونی اش، بشدت قابل نقد و تشکیک است. اما اگر از این سختگیری ابتدایی عبور کنیم، می شود با یک حساب سرانگشتی، به این نتیجه رسید که <<سرانه>> هزینه برای زندانیان (بر اساس آخرین اعلام قوه قضائیه در سال ۹۵، نزدیک به ۲۱۷ هزار نفر) و بودجه ای که برای سازمان زندان ها اختصاص می یابد. این رقم بیشتر از پرجمعیت ترین وزارتخانه کشور و دانش آموزان مدارس دولتی و غیردولتی (یعنی بیش از سیزده میلیون نفر) است. هرچند این فاصله شاید نجومی نباشد ولی همچنان قابل تأمل است. نکته: اما بیایید این تفاوت را هر قدر که باشد و به هر میزان که تصور می کنیم، مبنای یک تأمل قرار دهیم؛ و این گزاره پذیرفته شده که اگر برای دانش آموزان و دستگاه تعلیم و تربیت بیشتر هزینه کنیم، شاید روزگاری برسد که هزینه کمتری برای زندان و زندانیان نوشته شود. اما فارغ از ایده آل ها، همین گزاره را می شود به همه مکافات های این روزهایمان بسط داد. اگر سال ها قبل، از سود سرشار ساخت وساز در حاشیه رودها و مسیل ها چشم پوشی می شد، امروز سیل بی سابقه این همه مصیبت و ویرانی به جا نمی گذاشت و رقم های تاسف انگیز از میزان خسارت به کشور بیان نمی شد. اگر هزینه دقیق تر و بیشتری برای پل ها و سیل بندها می شد، امروز این قدر نگران شهرهای در مسیر سیل نبودیم و لازم نبود این همه انرژی و نگرانی صرف شود. اصلا اگر در ساخت خودروها و کیفیت فنی و ایمنی آنها سختگیری می کردیم، شاهد این همه تلفات جاده ای و مصدومان به جا مانده از نوروز نبودیم. اگر، اگر و بسیار اگر را می شود ردیف کرد که کوتاهی های امروزه، ویرانی های بزرگتر و اسف بارتری برای فردا می سازد و دریغ از این که به سادگی و سهل انگارانه فردا را خرج امروز می کنیم. نمی دانم کدام چهره، فرمانده یا بزرگی این جمله را گفته که عجیب حکایت این روزهای ماست: <<اشکی که به هنگام شکست می ریزیم، همان عرقی است که به هنگام تلاش برای پیروزی نریختیم...>>