شماره ۸۸۲ | ۱۳۹۵ سه شنبه ۸ تير
صفحه را ببند
عدو شود سبب خیر

مهدی بهلولی آموزگار

«عدو شود سبب خیر» یک معنایش می‌تواند این باشد که در زندگی شر مطلق نداریم؛ سیاه و سفید نداریم. یعنی چه‌بسا کسی که با تو دشمن است، بخواهد به تو ضربه بزند و به راستی ضربه هم بزند اما کارش پیامد مثبتی هم داشته باشد و سودی هم به تو برساند. حافظ هم البته شعرهای زیادی در همین مایه‌ها دارد. مثلا: «غمناک نباید بود از طعن حسود ‌ای دل/ شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد.» اما یک نکته مهم در زندگی ما انسان‌ها این است که شوربختانه تا برخی چیز‌ها را از نزدیک تجربه نکنیم و به اصطلاح «به سرمان نیاید» اهمیت راستین سخنان حکیمانه را درک نمی‌کنیم. فرض کنید عده‌ای بیایند گرد هم جمع شوند و با اعتمادی که به همدیگر دارند، شرکتی تأسیس کنند و شروع کنند به کاری اقتصادی، اما آهسته‌آهسته برخی با سوءاستفاده از اعتماد عضو‌ها و همچنین زبان‌بازی و زرنگ‌بازی و باندبازی سکان مدیریت شرکت را به دست بگیرند و دیگر حاضر به‌‌ رها کردن آن نباشند و کاری را که بلد نیستند به دیگرانی که بلد و آشناترند نسپارند و حتی با لاپوشانی و سندسازی از این هم جلوگیری کنند که عضوهای شرکت از واقعیت آنچه گذشته و می‌گذرد آگاه شوند و در زمانی که شرکت حتی زیانده شده برای خودشان پاداش‌های پایان‌ سال هم بردارند. خب در این حالت، عاملی همچون رکود اقتصادی یا رخدادی دیگر - که به خودی‌خود پدیده‌های خوشایندی نیستند - بسا که باعث شوند گوشه‌هایی از وضع نابسامان شرکت و مدیریت بی‌در و پیکر آن رو شود و برخی از تصمیم‌گیران شرکت ناگزیر به کناره‌گیری شوند. در اینجاست که می‌توان گفت: «عدو شود سبب خیر» و این رخدادی است که هم‌اکنون در برخی از شرکت‌های اقتصادی جامعه‌مان تجربه می‌کنیم. هدف دفاع از عملکرد دولت‌های دهم و یازدهم و رکود اقتصادی این سال‌های کشور نیست، اما این رکود و وضع بد اقتصادی چنین «دستاورد»‌هایی هم داشته است. شری آمده و از شری دیگر پرده برداشته و بسا که آن را دور سازد.
باری، به گفته مهندس مهدی بازرگان هرکدام از ما یک شاه کوچک در وجودمان داریم. ریاست‌طلبی هم که با وجود ما انسان‌ها پیوند سفت و سختی دارد. اینها را که کنار هم بگذاریم خیلی دور از انتظار هم نیست که وقتی هر کدام از ما به جایگاهی برسیم، دست به خیلی کار‌ها بزنیم که همواره در رأس بمانیم. از عوام‌فریبی و اطلاعات نادرست به دیگران دادن بگیر تا دروغ بستن و تهمت زدن و بازی با آبروی منتقدان. نگارنده عضو یکی از شرکت تعاونی‌ بسیار بزرگ استان تهران است. در سال‌های گذشته چندین ‌سال پیاپی در مجمع‌های عمومی آن شرکت کردم. در خیلی از این مجمع‌ها، تراز مالی سالانه شرکت تأیید نمی‌شد و به نوعی اعلام می‌شد که شرکت زیانده است و وضع بدی دارد، اما باز‌‌ همان هیأت‌مدیره و بازرسان شرکت نامزد می‌شدند و «رأی» هم می‌آوردند! سه، چهار سال پیش در یکی از مجمع‌ها، یک شرکت حسابرسی مستقل آمد و اعلام کرد که تراز مالی‌ سال گذشته درست نبوده و با حساب‌سازی و کلک مثبت شده است، البته آن شرکت حسابرسی با فشار بازرس شرکت توانسته بود ورود پیدا کند. آن بازرس باشرف هم آمد در مجمع اعلام کرد که در شرکت حساب و کتاب درست و حسابی نیست و دیگر هم نامزد نشد و رفت. من هم پس از چند‌ سال پیاپی که در مجمع عمومی شرکت کردم ناامید از هرگونه تغییر مثبتی، کار‌‌ را رها کردم و با این‌که هنوز هم عضو آن هستم، دیگر در مجمع عمومی آن شرکت نمی‌کنم. چند روز پیش شنیدم رکود اقتصادی این روز‌ها، کمی به شفاف‌سازی آن شرکت کمک کرده است. با خود گفتم: «عدو شود سبب خیر.»

 


تعداد بازدید :  219