| فاطمه ابراهیمی | پژوهشگر اجتماعی|
تا دلتان بخواهد فضای مجازی پر شده از کمپینهای مختلف؛ نه به کپی فیلم و سریال، وارد حریم خصوصی دیگران نشویم، نه به تصادفات جادهای، نه به خشونت خانگی، حمایت از قانون حفاظت از محیطبان و هزاران کمپین یا چالش دیگر که گروههای تلگرامی و صفحههای اینستاگرامی را در برگرفته است. اینها درواقع واکنش کاربران اینترنتی به اتفاقهای پیرامونشان است. قریب به 45میلیون نفر در ایران از اینترنت استفاده میکنند و تنها شبکه تلگرام ٢٠میلیون کاربر ایرانی دارد و آمار می گوید ما در استفاده از شبکه مجازی تلگرام در دنیا پیشتاز هستیم. بعد از گذشت سهسال از طراحی تلگرام، برادران «دوروف» دیگر مطمئن شدهاند که بازارشان را نه در اروپا و آمریکا که باید در ایران جستوجو کنند؛ چراکه آمارهای سرور telegram.me که مربوط به ترافیک کانالهای تلگرام است و از ژوئن سال گذشته فعال شده، نشان میدهد که کاربران ایرانی ٨١درصد از ترافیک کانالها را دراختیار دارند. رقم بسیار بزرگی دراختیار کاربران ایرانی قرار دارد و نمیتوان با بیتفاوتی از کنار آن عبور کرد. در واقع این حجم درصورت مدیریت هوشمندانه میتواند درجهت توسعه فرهنگی و اجتماعی مورد استفاده قرار بگیرد. یکی از ظرفیتهایی که در این مسیر باب شده، کمپینها هستند. نکته مهم در این رابطه این است که کمپینهایی که در کمترین زمان ممکن به میلیونها کاربر ایرانی معرفی میشوند، چقدر میتواند تاثیرگذار و واقعی باشد؟ کمپینها تجلی بیرونی خواستههای ذهنی ما هستند؛ خواستههایی که مجرایی برای پیگیری آنها در دنیای مجازی یافتهایم. به بیان دیگر اتفاقاتی را که میخواهیم در دنیای واقعی ببینیم، در کمپین مطرح میکنیم و به دنبال همراهانی هستیم تا به جمع آرمانیمان بپیوندند و در عینیت بخشیدن به تصویرمان، ما را یاری کنند.
چالشهای مجازی در این عصر را میتوان نوعی تمرین مشارکت اجتماعی، حرکت جمعی و گروهی بر پایه خرد جمعی تلقی کرد. اینها نشاندهنده جامعهای هستند که دیگر به واسطه اینترنت و شبکههای مجازی خیلی سریع از همه چیز مطلع میشوند و نسبت به اتفاقها واکنش نشان میدهند؛ امکان تکنولوژیک این دوره مردم را روی صحنه آورده است. مردمی که با این کنشها نشان میدهند آگاه هستند و حواسشان به همه رویدادها هست چون همه به نوعی شهروند خبرنگارانی محسوب میشوند که اخبار را تولید و منتشر میکنند و هیچ چیز از آنها پنهان نمیماند. تاثیرگذاری و تاثیرپذیری این تحرکات درجامعه امروز غیرقابل انکار است تا جایی که میبینیم در برخی موارد مردم از مسئولان و رسانهها پیشی میگیرند و حتی آنها را به واکنش وامیدارند؛ تجربهای که شاید پیش از این وجود نداشت، اما در این میان هستند موجسوارانی که به دنبال رسیدن به منافع شخصی یا گروهی خود هستند و از همهگیرشدن کمپینها در راستای جهتدهی به افکار عمومی و سوءاستفاده از اعتماد مردم یا ایجاد ترس و ناامنی استفاده میکنند. بنابراین مدیریت این جنبشها بسیار مهم است. این مدیریت و ساماندهی هم باید ازسوی کاربران آگاه شبکههای اجتماعی صورت بگیرد و مردم هوشیار باشند در هر ماجرایی هرحرف یا شایعهای را بدون سند و مدرک قبول نکنند و اجازه ندهند سودجویان به ذهنیت عمومی جامعه سوار شوند. ازطرف دیگر ضرورت دارد مسئولان هم در این زمینه پیشتاز باشند و به جای واکنشهای منفی و محدودکننده، آنها هم سعی کنند درکنار مردم و همراه با آنها به شکلگیری خواستهای عمومی جامعه کمک کنند؛ به فکر بهینه ساختن این فرصت و هدایت آن به سمت اصلاح فرهنگی، اقتصادی و سیاسی باشند تا بتوان از این راه عادات نامناسب فرهنگی را اصلاح کرد و برخی شایعات و موجسواریها را به حاشیه راند.
کمپینهای خودجوش مردمی درجهت ایجاد اصلاحات شکل میگیرند و مسأله مهم هدایت درست فضای مجازی است. درکشورهای توسعهیافته، گروههای مجازی به نسبت زیادی نهادینه شدهاند و درحال تبدیلشدن به یک محفل یا نهاد اجتماعی هستند که قدرت هنجارسازی دارند. درغرب، نهاد فرهنگ، نهاد سیاست، نهاد آموزش و نهاد مذهب درکنار نهاد ارتباط جمعی شکل میگیرند؛ بنابراین ارتباطات مجازی از یک مدیریت منطقی درکنار سایر امور برخوردارند. ما هم با این حجم وسیع استفاده از این قابلیتها باید رفتهرفته به سمت مدیریت صحیح و راهبردی حرکت کنیم. مدیریتی که مبتنی بر نظارت امنیتی و درعین حال همراه مطالبات مشروع اجتماعی جامعه و پاسخگوی جامعه باشد.