| ميرمهرداد ميرسنجري | | استاديار دانشگاه و پژوهشگر فرهنگي و ژئوپلتيك|
سه مناسبت تاريخي جهاني ايراني در دوازده روز اخير كمتر مورد توجه رسانههاي ايراني قرار گرفتهاند. نخست ١٩ مرداد بهعنوان روز جهاني شير، نماد قدرت و شجاعت است كه شوربختانه كمترين حساسيت رسانهاي را جلب نكرده است.
شير بهعنوان نماد تاريخي چندهزار ساله ايراني است كه دهها سند ديرين تاريخي، ازجمله مهر ٢٣٦٨ ساله موزه آرميتاژ، مويد ريشه كهن تعلق تاريخي آن به ميهنمان ايران است.
شير از ديدگاه فرهنگ ملي و حتي مذهبي، بخشي انكارناپذير از هويت ايراني را شامل ميشود، جانداري قدرتمند كه بهدليل نابودي زيستگاه و شرايط اكولوژيك آن بيش از يك سده از ايران رخت بربسته و امروز ياد آن هم از ذهن بسياري از ايرانيان زدوده شده است.
درباره مناسبت دوم، ٢١مرداد و روز جهاني درياي كاسپی( Caspian Sea )هم شوربختانه كمترين پوشش رسانهاي را در داخل كشور شاهد بوديم.
دريايي كه در دنيا با نام Caspian Sea و در كشورهاي عربي با نام بحرالقزوين و حتي در كشور همتبار ما، تاجيكستان به نام درياي كاسپي شناخته ميشود، چرا بايد بهطور رسمي تنها توسط ايران و جمهوري باكو با نام قوم متجاوز ضد ايراني خزر به كار رود؟
درباره درياي كاسپي، توجه به چند اصل راهبردي، بسيار ضروري است:
الف- براساس قوانین حقوقی بینالملل و اصل «جانشيني دولتها»، بعداز فروپاشی شوروی، دولتهای جدید، شامل ١٥جمهوري جداشده از اتحاد جماهير شوروي و ازجمله 4 كشور داراي ساحل در درياي كاسپي، وارث نظام حقوقی موجود هستند و بنابراین دو قرارداد موجود ١٩٢١ و ١٩٤٠ تعهدات مشابه و غيرقابل اجتناب را برای دولتهای جدید جانشين به وجود میآورند.
ب- براساس اسناد حقوقي موجود، طبق معاهدات ١٩٢١ و ١٩٤٠، دريا به صورت مساوي ميان دو كشور ايران و اتحاد جماهير شوروي تقسيم شده، بدین معنا که ایران و شوروی در تمام عرصه دریا، از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب، به جز ١٢مایل خط ساحلی که محدوده ماهیگیری اختصاصی هر یک از دو کشور است از حق کشتیرانی و بهرهبرداری مساوی بر خوردارند یعنی همه منابع بستر و زیر بستر دریا به دو کشور تعلق دارد چه نفت و گاز، چه آبزیان.
بنابراین حق بهرهبرداري مشاع دو كشور، در قراردادهای رسمي ١٩٢١ و ١٩٤٠گنجانده شده ولو ایران در طول این سالها نخواسته یا نتوانسته باشد از این حقوق مسلم خود استفاده کند و البته عدماستفاده ایران از این حقوق در گذشته نمیتواند توجیهی برای عدم وجود این حقوق برای ایران تلقی شود.
ج- بايد به جاي تدوين رژيم حقوقي جديد، در موارد مسكوت قراردادهاي موجود ١٩٢١ و ١٩٤٠، ازجمله وضعيت حقوق محيطزيستي، بندهاي حقوقي مربوط را با توافقي جمعي در رژيم حقوقي موجود بگنجانند و آن را تكميل كنند.
و اما مناسبت سوم، پانصدو سومين سالگرد جنگ تاريخي چالدران است كه گرچه نتيجهاي نافرجام براي سپاه نابرابر ايران در برابر عثماني داشت، اما برگي زرين از رشادت و فداكاري فرزندان ايران زمين به راهبري شاه اسماعيل بزرگ صفوي را در تاريخ ايران به ثبت رساند؛ جنگي تاريخي كه فداكاري شيرزنان ايراني در آن كمتر مورد توجه انديشمندان و تحليلگران سياسي- فرهنگي و تاريخي ايران قرار گرفته است.
کاترینو زنو در توصيف جنگ چالدران مینویسد: «بانوان ایرانی همراه شوهرانشان مسلح به جنگ میروند و شریک سرنوشت ایشان میشوند و مانند مردان میجنگند.»
در کتاب «تاریخ امپراطوری عثمانی» آمده: «در میان کشتگان اجساد زنان ایرانی پیدا شد که در لباس مردان به میدان جنگ آمده بودند تا در سرنوشت شوهران خود شریک و در افتخار نبرد سهیم باشند. سلیم بر جرأت و دلیری و میهنپرستی ایشان آفرین گفت و فرمان داد با تشریفات نظامی آنان را به خاک سپارند.»
شاه اسماعيل صفوي در طول عمر كوتاه ٣٧ساله و پادشاهي ٢٣سال خود، بهرغم شكست در جنگ چالدران، پس از ۸ و نیم سده از تازش تازيان كه هیچ خاندان ایرانی بر ایران بهصورت مستقل حکمرانی نداشت و ایران توسط خلفای عرب، و خانهاي ترک و مغول اداره میشد، توانست دگر بار ايران بزرگ و مستقل و يكپارچه را به مرزهاي ساسانيان برساند.