شهروند| مسافر کانادا که خاله 63سالهاش را هدف حمله اسیدی قرار داده بود، پس از گذشت 16ماه از این حادثه بر اثر سکته قلبی جان باخت.
ساعت ١٥ روز پنجم اردیبهشتماه سال گذشته این حادثه رخ داد. در آن ساعت، ماموران کلانتری ١٤٥ ونک درحال گشتزنی در اطراف خیابان برزیل شرقی بودند. از آنجایی که چند روز قبل، در آن خیابان حادثهای رخ داده بود، ماموران کلانتری مرتب آن اطراف پرسه میزدند تا بتوانند امنیت را به آن منطقه برگردانند. درست در همان ساعتهای گشتزنی خبر رسید حادثه اسیدپاشی در یکی از خانههای خیابان برزیل رخ داده و زن اسیدپاش درحال فرار است. ماموران به سرعت خود را به محل حادثه که آپارتمانی دوطبقه بود، رساندند. ماموران موتورسوار وقتی جلوی در خانه رسیدند با زنی مواجه شدند که درحال بیرون رفتن از خانه بود. ماموران پلیس با دیدن این زن از او درباره حادثه اسیدپاشی سوال کردند.
این زن نیز با اظهار بیاطلاعی از خانه بیرون آمد. کارآگاهان به طبقه دوم آپارتمان رفتند و آنجا با زن میانسالی مواجه شدند که صورتش سوخته بود. ماموران دریافتند که اسیدپاشی بین دو زن صورت گرفته است که نسبت خویشاوندی با یکدیگر دارند.
قربانی فریاد میزد که متهم درحال فرار است و باید او را دستگیر کنید. همان لحظه ماموران متوجه شدند که اسیدپاش، همان زنی بوده که جلوی در با او روبهرو شدند، بنابراین بلافاصله از آپارتمان بیرون رفتند و متوجه شدند که زن اسیدپاش نتوانسته با خودرو خود فرار کند. او قصد داشت با پای پیاده متواری شود که درنهایت در دام ماموران گرفتار شد. در همان تحقیقات نخست مشخص شد که اسیدپاشی توسط این زن ٤٢ساله انجام شده که طی آن اقدام به پاشیدن اسید روی خاله ٦٣ساله خود کرده است. در بررسی میدانی از محل ارتکاب جنایت و با کشف بلیت هواپیما و روادید کشور کانادا مشخص شد که متهم قصد مسافرت به کشور کانادا را داشته که پیش از آن اقدام به اسیدپاشی روی خاله خود کرده است. این درحالی بود که از بیمارستان سوختگی مطهری نیز خبر رسید صورت، دستوپای قربانی٢٠درصد سوختگی دارد. متهم در بازجوییها به ماموران گفت: «من پزشک هستم و همراه خانواده و خالهام در یک ساختمان زندگی میکردیم. میان من و خالهام اختلافهایی وجود داشت. با توجه به اینکه خانوادهام به سفر رفته بودند، تصمیم گرفتم دست به اسیدپاشی بزنم. چند روز پیش از ناصرخسرو 5هزار تومان اسید خریدم و در یک ظرف ماست ریختم. بعدازظهر روز حادثه به سمت خانه خالهام در طبقه دوم رفتم. به محض بازکردن در، روی صورتش اسید ریختم. لباسهایم را عوض کردم و مقداری پول و بلیت سفرم به کانادا را برداشتم. سوار خودرو شدم تا به فرودگاه بروم که پیش از فرار دستگیر شدم.» این درحالی بودکه او اظهارات متناقض و مبهمی را درباره انگیزهاش از این اسیدپاشی مطرح کرد. در ادامه او با سپردن وثیقه 500میلیون تومانی توانست از زندان آزاد شود تا پس از تکمیل پروندهاش، محاکمه شود. تا اینکه صبح دیروز خبر رسید این اسیدپاش بر اثر سکته قلبی جان خود را از دست داده است.