بخشی از توسعه اجتماعی ایران در دو سده اخیر به شکلگیری و گسترش جریانی نو در گستره نیکوکاری و امور خیریه وابسته است که در تداوم جریان دیرینه خیرخواهی در این سرزمین کهن شرق باستان پدید آمد. انجام كارهاي نيكوكارانه و عامالمنفعه در شرايطي در ايران صورت ميگرفت كه حتي پيش از ورود دين مبين اسلام به اين سرزمين در پرتو اديان باستاني اين سرزمین، كمك به تهيدستان و اعمال خيرخواهانه با اهميت تلقي میشد و مورد تشويق قرار داشت. پس از ورود اسلام به ايران، امور خيريه ابعادی منسجمتر و گستردهتر يافت. كارهاي عامالمنفعه با یاریجستن از آيات قرآن و احاديث و روايات ائمه اطهار عليهمالسلام درباره اثرات وضعي و پاداش اخروي آن ادامه یافت. این رویکرد بيشتر در قالب موقوفات انجام گرفت. روند حركت اين امور به شكلي كه نهايتا به قرار گرفتن در چارچوب مقررات منتهي شد، قانونمندشدن در دوره قاجار را رقم زد. جدايي موقوفات از موسسات خيريه به مفهوم امروزي آن كه الزاما با موقوفات همعرض نيست، نكتهای ديگر بود كه در دو قالب موسسات خيريه مقطعي و موسسات خيريه پايدار تجلی یافت. موسسات خيريه مقطعي در زماني معين و براي كاري مشخص تشكيل ميشد، به اينگونه كه گروهی از مردم گرد هم میآمدند تا با همكاري هم مدرسه بسازند، پلي را بنا كنند يا به ساختن آبانبار مشغول شوند. زماني هم كه اين امور پايان مييافت، اين جمع خيرانديش پراكنده ميشدند. اين نوع امور خيريه را ميتوان بيشتر در قالبهاي سنتي جستوجو کرد. موسسات خيريه پايدار که در نوع جدید فعالیتهای خیریه قابلیت مشاهده و نمود یافتند، اساسنامه، برنامه كار و هدف، هيأت امنا و ضوابط ویژه آن كار را داشتند. اين موسسات كه داراي انتظامات جديدي بودند، از دگرگونیهای پس از انقلاب مشروطيت و تاسيس مجلس شوراي ملي تأثير پذيرفتند. ضوابطي كه پس از تنظيم قوانين و تصويب آن در مجلس شورا به مرحله اجرا درميآمدند، تا پيش از آن سابقه نداشت.