شماره ۱۲۹۸ | ۱۳۹۶ سه شنبه ۲۸ آذر
صفحه را ببند
گفت‌وگو با پیمان شیخی، نویسنده کتاب تماشاخونه‌های طهرون
یادی از تماشاخانه‌های تهران قدیم

پژمان دادخواه| پیمان شیخی گوینده و مجری رادیو و تلویزیون است که سال‌ها در حوزه رسانه حضوری منسجم و جدی داشته است؛ وی همچنین علاقه‌ زیادی به حوزه تهران‌شناسی داشته و حاصل این علاقه و دلبستگی انتشار مقالات و مصاحبه‌های زیادی است. کتاب تماشاخونه‌های طهرون اثر جدید پیمان شیخی است که در آن به معرفی تماشاخانه‌های قدیمی تهران در قالب چند مقاله می‌پردازد. برای اطلاعات بیشتر درباره نگارش این اثر با پیمان شیخی به گفت‌وگو نشستیم.
قبل از این‌که به بحث درباره جدیدترین اثر پژوهشی شما در حوزه تئاتر بپردازم، دوست دارم علت علاقه و دلبستگی شما را به تهران قدیم و به‌طور کل مقوله تهران‌شناسی بدانم. این علاقه از کجا ناشی می‌شود؟
73‌سال قبل آقاجان من از تبریز به تهران مهاجرت کردند و خانواده مادری من هم چند‌ سال بعد از آن به تهران مهاجرت کردند. تهران قدیم یادآور خاطرات جوانی آقاجان من است و از آن‌جایی که من آقاجانم را ابرمرد زندگی‌ام می‌دانم، هر جایی در مقوله تهران قدیم و در نقشه تهران قدیم وقتی پا می‌گذارم، به یاد ایشان می‌افتم. به‌خصوص که ایشان از بزرگان بازار کفاش‌های تهران بودند و وقتی من وارد بازار کفاش‌ها می‌شوم، به دنبال جای پای ایشان می‌گردم و حس می‌کنم که شاید یک روزی ایشان همین‌جا گام گذاشته‌اند. گو این‌که کف آن‌جا تغییر کرده و عوض شده، ولی فضای حاکم بر آن‌جا را دوست دارم و یادآور آقاجانم است. از سوی دیگر به نظر من ما یک آیین سپاسگذاری از پدران و اجدادمان داشته‌ایم که متاسفانه زندگی ماشینی باعث شده‌ است فراموشش کنیم. یا خیلی از ما فراموشش کرده‌ایم و بخشی از ما هم گاهی به یادش می‌افتیم و گاهی فراموشش می‌کنیم. من براساس آیین سپاسگذاری که از تهران دارم، به تهران علاقه‌مندم.‌ به خاطر این‌که 73‌سال پذیرای خانواده من بوده و خودم را مدیون این شهر می‌دانم. در شرق تهران زندگی کردم و در یکی از محله‌های اصیل تهران قد کشیدم و بزرگ شدم. این دلیل علاقه‌ام به تهران قدیم است.
چه شد که موضوع تماشاخانه‌های قدیمی تهران را برای تحقیق انتخاب کردید؟
من از‌ سال 1375 تحقیقات مکتوبم را در مورد تهران قدیم و مطالعاتم را در این زمینه شروع کردم. با توجه به این‌که خانواده من سال‌های ‌سال در تهران زندگی کرده‌اند، خاطرات‌شان برای من جذاب‌تر شد و خیلی بیشتر توانست به من کمک کند. سال1383 که وارد سایت ایران تئاتر شدم و همکاری‌ام را با مرکز هنرهای نمایشی از آن ‌سال تابه‌حال آغاز کردم -در پست‌های مختلف انجام شده است- در آن موقع تصمیم گرفتم از مصاحبه‌هایی که در سال‌های گذشته از پیشکسوتان تئاتر و بزرگان هنر کشورمان داشتم، استفاده کنم و کار تحقیقم را روی تماشاخانه‌های قدیمی که جزء لاینفک هنرپیشه‌های پیشکسوت است، آغاز کنم و کارم را از آن موقع شروع کردم.
در این اثر تماشاخانه‌ها از تکیه دولت تا تئاتر شهر معرفی می‌شوند. طبق چه معیاری و براساس چه اولویت‌هایی این تماشاخانه‌ها جهت پژوهش انتخاب شده‌اند؟
هیچ معیاری نبوده است. کتاب اصلی تماشاخونه‌های طهرون -که با عکس و پوستر و بروشور و بریده جراید که اینها همه مربوط به دهه‌های 20 و 30 است و بعضی‌ها به دهه 40 می‌خورد و اطلاعات شخصی من است و در هیچ تماشاخانه‌ای این چیزهایی که می‌گویم وجود ندارد- درحال آماده‌سازی است و چندسال است روی آن دارم کار می‌کنم. تصمیم گرفتم برای این‌که منبع درآمدی هم باشد، هرازگاهی مقاله‌ای در مورد یکی از تماشاخانه‌های قدیم تهران بنویسم و از طریق سایت ایران تئاتر که خودم را متعلق به آن‌جا می‌دانم، منتشر کنم و این کار را انجام دادم. 11تماشاخانه که حدود 15 یا 16مقاله شد، یعنی تماشاخانه سنگلج در سه نوبت و سه مقاله و سه بخش منتشر شد. همه اینها را گردآوری کردم و نشر غنچه استقبال کرد، چون نشر غنچه کتاب نخست من را تحت‌عنوان خاطره‌بازی پیشکسوتان تئاتر منتشر کرده و بازتابش را دیده بود.
معمولا در چنین حوزه‌هایی منابع نوشتاری کمتر موجود است و اطلاعات بیشتر به شیوه میدانی گردآوری می‌شوند تا شیوه کتابخانه‌ای. در مورد روش گردآوری اطلاعات و مسائل پیش‌رو در این پژوهش کمی توضیح دهید.
عموم تحقیقات من بر پایه تحقیقات میدانی بوده ‌است. پای صحبت پیرمردهای قدیمی تهران نشستم. پای صحبت هنرمندان پیشکسوت تئاتر نشستم. پیرمردهایی که می‌گویم بچه تهرون‌های قدیم بودند که تئاتر هم تماشا کردند یا اتمسفر و فضای لاله‌زار را خوب می‌شناختند و خاطرات‌شان را در مورد محله‌شان و هنر آن زمان و فضای حاکم بر آن زمان گفتند. بخش دیگرش هم تحقیقات کتابخانه‌ای بوده که از یک‌سری از مقالات قدیمی و یادداشت‌های روزنامه‌ها و مجلات قدیمی بوده است.کتاب ناصر حبیبیان خیلی توانست به من کمک کند، چون علاوه بر این‌که تحقیقات کتابخانه‌ای خودش را تحت‌عنوان پایان‌نامه ارایه کرده، منابعش را نیز ذکر کرده بود که آدرس خیلی خوبی برای من بود که به این منابع مراجعه و استفاده کنم. جای دارد از ناصر حبیبیان به‌عنوان یک ایرانی که قلبش برای تئاتر و کشورش می‌تپد، تشکر کنم.
با توجه به این‌که در کتاب حاضر، تماشاخانه‌های اندکی معرفی شده‌اند، آیا پژوهش و معرفی سایر تماشاخانه‌ها ادامه‌دار خواهد بود و شاهد چند جلد شدن این اثر خواهیم بود؟
بله. من از‌ سال 1390تا ‌94 از طریق شبکه رادیویی نمایش، برنامه‌ای را تحت‌عنوان تماشاخانه روی آنتن بردم که خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت. 58 تا تماشاخانه قدیمی را من طی آن چهارسال در قالب برنامه 15دقیقه‌ای معرفی کردم که جمعه به جمعه پخش می‌شد و فکر می‌کنم که دوشنبه یا سه‌شنبه هفته بعدش هم آخر شب تکرارش پخش می‌شد. کتاب اصلی تماشاخونه‌های طهرون با عکس و تفصیلات و بریده جراید و پوستر و دست‌خط هنرمندان قدیمی و نمایشنامه‌های قدیمی دست‌نویس، دست‌کم در چهار جلد 500 یا 600 صفحه‌ای که قبلا فکر می‌کردم در دو جلد خلاصه می‌شود، رو به پایان است و فکر می‌کنم ان‌شاءالله در چندماه آینده به پایان می‌رسد.

 


تعداد بازدید :  423