حمیدرضا عظیمی| موسیقی قرار است آرام کند اما حالا، گویا بخشی از آرامش را میگیرد. این گزاره البته مختص اصل موسیقی نیست، اما آنچه قرار است بهعنوان جشنواره موسیقی فجر برگزار شود و طی این سالها هم اجرا شده، چیزی غیر از تکرار نیست. این نظراتی است که کم و بیش دارد تکرار میشود و فضای جامعه موسیقی را فرامیگیرد!
در این میانه، گاهی مقایسه هم پیش میآید. هستند کسانی از اهالی موسیقی که جشنواره فیلم فجر و رخدادهای آن را ملاک قرار میدهند و میگویند به جشنواره فجر نگاه کنید. بیشتر دورهها این اتفاق افتاده که این دوره برگزار میشود و بعد به دلیل تاثیری که ایجاد میکند، فیلمهایی با سبک و سیاقی خاص تولید میشود. جشنواره فیلم فجر با این قیاس گاهی رخدادهای جدید را در خود میبیند. خدا رحمت کند برنامه هفت را! دو دوره پیش وقتی فیلم «ماهی و گربه» در جشنواره به نمایش درآمد و در ویژهبرنامه جشنواره، کارگردانش حاضر شد، افخمی به او گفت: تا قبل از اینکه این فیلم را ببینیم، گمانم این بود که سینما به خانه آخر رسیده و از این پس هر اتفاقی بیفتد در اصل تکرار هر آنچیزی است که قبلا تجربه شده است، اما این به من نشان داد که هنوز هم میتوان تجربیاتی جدید داشت. فیلم ماهی و گربه فیلمی است که در یک «پلان» ساخته شده و اهالی سینما آن را تجربهای نو در ایران تعبیر کردند.
با اینحال، احتمالا همین گروهی که جشنواره موسیقی فجر را با جشنواره فیلم فجر مقایسه میکنند، «تجربه نو» را حلقه مفقوده جشنواره میدانند و برخی هم از اساس میگویند که آنچه در این جشنواره اتفاق میافتد، خیلی هم به جشنواره نمیماند! و آن را میهمانیای میدانند که محل تمرکز اجرای تعدادی کنسرت است!
جشنواره و جایزه همراه منتقدان
آنطور که اهالی موسیقی درباره جشنوارههای رایج موسیقی میگویند، در دنیای موسیقی بهطور معمول جشنوارهها بیشتر حمایتی هستند، به این معنا که هدف از برگزاری جشنوارهها این است که یا ازچهرههای جدیدی که پا به عرصه گذاشتهاند، حمایت شود یا از موسیقی مهجور که در کنسرتهای معمول هوادار ندارد و مجال اجرا پیدا نمیکند، حمایت میکنند. یک نمونه که در این موارد نام برده میشود «یورو ویژن» است. در این میانه، تفاوت خاصی هم بین «جشنواره» و «جایزه» قایل میشوند و میگویند جشنوارهها با همان هدف و تعریفی که گفته شد، برگزار میشود و چند روز تا چند ماه (مثل یورو ویژن) برگزاریشان طول میکشد و «جایزه» هم در اصل مراسمی است (مانند گرمی، آمریکن میوزیک و ..) که برگزیدگان هر سال در بخشهای مختلف موسیقی را مشخص میکند؛ مانند بهترین ویدیوکلیپ، بهترین قطعه پاپ، راک و ...
با این تعریف، جشنواره موسیقی فجر را معلوم نیست باید در کدام تقسیمبندی قرار دهیم. شیوه برگزاری این مراسم موسیقی اینطور است که گروههای موسیقی که البته طی سال هم بهکرات کنسرت داشته و کارهایشان را همه دیدهاند، در جدولی قرار میگیرند و بلیت میفروشند که با کنسرتهای طی سالشان خیلی تفاوتی ندارد و در بازهای یک هفته- 10 روزه به اجرای برنامه میپردازند. برخی بر این اعتقادند که این شیوه در اصل تکرار همان چیزی است که نهتنها طی سال که حتی در سنوات مختلف آن را دیدهایم.
پیروز ارجمند از اهالی موسیقی که سابقه دو دوره ریاست بر جشنواره موسیقی فجر را در کارنامه دارد، درباره برگزاری جشنواره موسیقی فجر تقریبا به همین موضوعات اشاره دارد. او به «شهروند» گفت: جشنواره موسیقی فجر در این سیوچهار دوره که از عمرش میگذرد، از آن اهداف اولیهای که برایش دیده شده بود، فاصله گرفته است. آنچه در آغاز کار جشنواره قرار بود انجام شود، در دید قرار دادن موسیقی انقلاب بود که طی دورههای برگزاری، این اتفاق نیفتاده چه در 20سال ابتدایی برگزاری که جشنواره دنبال یافتن هویت خود بود و چه بعد از آن. درواقع جشنواره فجر در این سالها دچار نوعی دگردیسی شده و حالا هم اینکه بگوییم در طول برگزاری جشنواره اتفاقاتی را شاهد خواهیم بود که به دلیل ظرفیت جشنواره در دید و منظر عموم قرار میگیرد، چنین نیست. درواقع در دولت آقای روحانی به این دلیل که گروههای داخلی در طول سال به وفور برنامه اجرا میکنند و حتی گروههای خارجی هم به ایران میآیند و کنسرت برگزار میکنند، نمیتوان گفت جشنواره ظرفیت جدیدی در اختیار قرار میدهد.
ارجمند افزود: متاسفانه در دو دوره گذشته هم جشنواره به سمت تجاری شدن رفته است و در اصل موضوعات خیلی روتین در آن رخ میدهد، البته با حواشی زیاد طوری که اگر اخبار مربوط به جشنواره در دوسال گذشته را مرور کنید، خواهید دید برخی از موضوعات مالی و موارد غیرشفاف هم درباره جشنواره مطرح شده است و اینها جشنواره موسیقی فجر را به سمت حاشیه برده است.
هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی نیز از منتقدان به این وضع است. او گفته است: با این شیوه اجرا و درحال حاضر، جشنواره موسیقی فجر چه هیجانی دارد؟ اگر هدف اعتلای موسیقی ایرانی است که این کار با فروش بلیت انجام نمیشود. جشنواره موسیقی فجر باید پایگاه جدی برای جذب توریست خارجی ایجاد کند اما تاکنون فکری در اینباره نشده است. از طرفی باید برای بیننده داخلی هم فضای استقبال ایجاد کنند که باز هم برای آن فکری نشده است. به گفته این پژوهشگر موسیقی، صرف اینکه به سفارتخانهها نامه بنویسیم که چنین جشنوارهای درحال برگزاری است و شما هم از آن دیدن کنید کار عجیب و غریبی نیست. جاوید افزود: باید این جشنواره از نظر تبلیغ، طراحی و اجرایی قدرت پیدا کند تا بتواند گروههای خوب داخلی و جوان را جذب و برای حضور آنها در جشنوارههای بینالمللی صحنهای ایجاد کند اما این خصلت در این جشنواره نیست و صرفا یک جشنواره اجرایی و آماری است. باید در جشنواره موسیقی فجر فضای استقبال مردم نیز فراهم شود. او درباره طرح پیشنهاد به جشنواره هم با بیان اینکه به پژوهشگران جفا شده است، گفت: نهتنها من بلکه دوستانم و پژوهشگران دیگر هم در این زمینه طرح دارند، اما چرا باید طرح خودمان را مطرح کنیم؟ ما نیازی نداریم که خودمان را مطرح کنیم. من دیگر خسته شدهام و ترجیح میدهم در فضای دانشگاه تدریس کنم، با هر سختی و بدبختی که شده است، کتابم را چاپ کنم و نان از فضل خداوند و همت بازوی خودم بخورم. جاوید با بیان اینکه باید جشنواره موسیقی فجر درباره اینکه چه کاری انجام میدهد، فکر کند، افزود: چرا باید انتخاب گروهها در جشنواره به جایی برسد که یک عده تکرار و عده دیگری محروم شوند. چه کسانی صحنه را برای معرفی گروهها آماده میکنند؟ آیا معرفی گروهها به صورت علمی- پژوهشی صورت میگیرد یا با روابط دوستانه انجام میشود؟ من واقعا دلم میسوزد. هزینه کلانی هر ساله صرف میشود اما هیچ تأثیری در موسیقی جامعه ندارد و متاسفانه حرکتهای دیگر هم به همین شکل است؛ برای مثال در بخش جنبی به یک اثر چند جایزه میدهند. کجای این موضوع داوری است؟ واقعیت این است که از جاهایی، سفارشهایی میشود.
موسیقی فجر؛ سلیقهساز
اینها بخشی از ماجرای هر ساله است که جشنواره فجر با آن دست به گریبان بوده و هست. جشنوارهای که گفته میشود بیش از هر چیز ایراد دولتی بودن با آن همراه است. پیروز ارجمند در بخش دیگری از گفتوگوی خود با «شهروند» به این موضوع اشاره کرد که در دولت آقای روحانی هزار نفر از اهالی موسیقی و منتقدان این حوزه، اساسنامهای برای جشنواره موسیقی نوشتند و آن را به معاونت هنری که آقای مرادخانی مسئولش بود، ارسال کردند اما متاسفانه آقای مرادخانی به این دلیل که دیدِ محفلی داشت به این اساسنامه توجهی نکرد و درواقع با این کارش به اهالی موسیقی دهنکجی کرد. همین موضوع هم باعث شده در دوسال گذشته اگر نگوییم همه بلکه بخش موثری از اهالی موسیقی این جشنواره را تحریم کردهاند، اما با آمدن آقای حسینی به معاونت هنری، خوشبختانه این وضع تغییر کرده و ایشان با جلساتی که درباره جشنواره فجر با او گذاشتهایم، خیلی علاقهمند است که شیوه جدید را در جشنواره عمل کند و جشنواره به خود اهالی موسیقی واگذار شود و رنگ و بوی دولتی آن کاملا از بین برود. متاسفانه در این سالها خود جشنواره به دلیل فضایی که داشت به جای اینکه باعث همدلی بین اهالی موسیقی شود، خودش به عامل افتراق تبدیل شده بود. آقای حسینی، معاون جدید فرهنگی وزارت ارشاد علاقهمند است جشنواره اساسنامهای داشته باشد و هویت پیدا کند. امسال که گذشت و درواقع بخش مهمی از اهالی موسیقی این جشنواره را تحریم کردهاند، اما از سال آینده بنا بر صحبتهایی که داشتهایم، جشنواره توسط خود اهالی موسیقی برگزار خواهد شد.
تمام این موارد در جای خود، اما به گفته برخی، اتفاقی که در طول سالهای گذشته افتاده این است که جشنواره توانسته نوعی سلیقهسازی کند و استقبال از بخش غیر پاپ، نشان میدهد که جشنواره بر خلاف آنچه در جامعه میگذرد برای موسیقی ملی و سنتی، مخاطب پیدا کرده است.
این موضوع البته منتقد هم دارد، چنانکه پیروز ارجمند میگوید: نباید ملاک این سلیقهسازی مخاطبان جشنواره باشند، به این دلیل که در جشنواره موسیقی فجر، بلیتفروشی عملا انجام نمیشود و بیش از 50درصد بلیتهای جشنواره فجر اهدایی است و بیشتر مخاطبان به این دلیل آمدهاند که دعوت شدهاند و با انتخاب قبلی به جشنواره نمیآیند!