از جمله كمكهاى خداوند بر ضد دروغگويان فراموشى است.امام صادق (ع)
یار شوخ
کجا شد ساربانش، تا دلم را تنگ دربندد
چو روز کوچ او باشد به پیش آهنگ دربندد
گر او در پنج فرسنگی کند منزل چنان سازم
کز آب چشم خود سیلی به ده فرسنگ دربندد
دلم آونگ آن زلفست و جان خسته میخواهد
که خود را نیز هم روزی بدان آونگ دربندد
همین بس خون بهای من که روز کشتنم دستش
نگار ساعد خود را به خونم رنگ در بندد
رخش ماه دو هفته است و دل ریشم ز بهر او
سر هر هفتهای خود را به هفت اورنگ دربندد
ز سحر چشم مست آن پری ایمن کجا باشم
که خواب دیده مردم به صد نیرنگ دربندد
اگر بالای او با من کنار صلح بگشاید
چو لعل او خبر یابد میان جنگ دربندد
وگر پیش لب لعلش حدیث بوسهای گویم
سر زلفش برآشوبد، دهان تنگ دربندد
به دست خویش بگشودم بلای بسته را، آری
چنین باشد که بر شخصی دل فرهنگ دربندد
گر او را صد گنه باشد، چو بر یادش دهم حالی
ز چستی هر گناهی را به عذر لنگ دربندد
ز چنگ زلفش ار ناگه فغانی برکشم چون دف
به چین زلف دام او مرا چون چنگ دربندد
ز سنگ آستانش چون لبم بوسیدنی خواهد
رقیب او ز بیسنگی به رویم سنگ دربندد
بسان اوحدی بر خود در بیداد بگشاید
کسی کو دل بر وی یار شوخ شنگ دربندد
اوحدی مراغهای