شماره ۱۳۱۷ | ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲۰ دي
صفحه را ببند
مردم را دلسرد نکنیم

پریسا پرشاد- فعال حقوق بشر| در اعتراضات اخیر همه مقصر و مسئولیم چه آن گروه تندرویی که سطح اعتراضاتش را به کف خیابان‌ها کشاند و در صفحات مجازی از مردم دعوت کرد تا علیه رئیس‌جمهوری شعار «مرگ بر...» سر بدهند چه آن مدیری که ادعای همسویی با دولت روحانی را داشت اما با کندرَوی کمک نکرد تا وضع جوانان و زنان جامعه تغییر محسوسی داشته باشد، مدیرانی که به جای دفاع از دولت با کندی و سرگرم حاشیه شدن و عدم انتقال چالش‌ها باعث سرخوردگی شدند. حتی احزاب مقصرند، چراکه مطالبات مردمی اگر در چارچوب احزاب شنیده نشود کف خیابان فریاد کشیده می‌شود و روحانی ماند و انبوهی از هجمه‌ها از سوی تندرو‌ها و توده مردم که اتفاقاً برخلاف آنچه تصور می‌شود از قشر ضعیف نیستند و قشر متوسط جامعه را تشکیل می‌دهند.
از‌ سال ۹۲ دولت روحانی سعی کرد جان دوباره‌ای به احزاب و تشکل‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ببخشد و اتفاقا هم در این بحث کارنامه قابل دفاعی دارد. احزاب کهنه‌کار قدیمی بار دیگر با قدرت به عرصه آمدند و جلسات و همایش‌های مختلفی برگزار کردند. تشکل‌های اجتماعی بسیاری پاگرفت و گمان می‌رفت جامعه ایران بار دیگر فضای گفت‌وگو را به دست آورده است. دولت در فراهم‌آوری این فضا تلاش کرد و هزینه آن را هم خود روحانی و هم بخشی از هیأت دولت پرداختند و روحانی شد سیبل بسیاری از تندرو‌ها اما بر مرام خود ایستادگی کرد. درحالی‌که در مقابل، اکثر احزاب با تصور این‌که شاید این «فضا و فرصت» مقطعی باشد و یا به هر دلیل دیگری، به مسیر خودمحوری یا منفعت‌طلبی رفتند و یا برای این‌که گوشه عافیتشان خدشه‌دار نشود ترجیح دادند از کارکرد اصلی خود که‌‌ همان حلقه واسط مردم و دولت است دور شوند و به همین جهت احزاب نتوانستند نقش واقعی خود را در جامعه ایفا کنند.
اگر احزاب دغدغه‌مند داشتیم امروز با فعال کردن کانون‌های جوانان و با تامل سازنده با این قشر سعی در شنیدن حرف‌های آنان داشتند. باید به جای این‌که جوانان مطالباتشان را کف خیابان فریاد بزنند تریبون دستشان می‌دادیم تا در یک جمع صمیمانه بدون این‌که نگاه بالا به پایین به آنها داشته باشیم حرفشان را بزنند. علاوه براین تلاش می‌کردیم مشکلاتشان را حل کنیم نه این‌که با وعده‌های دروغین، کارشکنی‌ها و نادیده گرفتن‌ها، دولتی را که خود به مردم تعرفه کردیم و برایش از همین مردم رأی گرفتیم به واسطه عدم دانش سیاسی و نگاه جامع، ناکارآمد جلوه بدهیم.
بخشی از مردم و جوانانی که مطالبات اقتصادی و آزادی‌های مدنی را فریاد می‌زدند اگر فریادشان پیش از این شنیده می‌شد امروز فرمان از کنترل خارج نمی‌شد تا شاهد تخریب اموال عمومی باشیم که این نتیجه انباشت مطالبات، هیجانات جوانی و زمینه‌ساز سوءاستفاده عده‌ای فرصت‌طلب هم هست. یکی از مقصرین اتفاقات اخیر علاوه بر مخالفین دولت که مردم را به لشکرکشی خیابانی دعوت کردند، احزاب و نمایندگان دولت در استان‌ها و مدیران میان‌اند. عملکرد ضعیف مدیران به اصطلاح همسو با دولت و همچنین مدیران دولت قبل که هنوز در بدنه دولت مانده‌اند از چشم اکثر ما دور نمانده و بالاخره همه این تندروی‌ها و کندروی‌ها زمینه‌ساز یک اعتراض اجتماعی شد که امروز خبر اول رسانه‌های معاند شده است.
اینکه رئیس جمهوری در ارتباط با بودجه کشور و میزان قدرت ریاست‌جمهوری و حدود اختیاراتش درخصوص بودجه به مردم به صورت شفاف توضیح می‌دهد را باید نه فقط مردم بلکه نهادهایی که رئیس جمهوری را برای کسب بودجه تحت فشار گذاشته‌اند بشنوند. نهادهایی که دغدغه‌شان حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران است باید با توجه به شرایط اقتصادی کشور در مورد بودجه و سهم‌خواهی از آن کوتاه بیایند. این اتفاقاتی که در خیابان‌های کشور رقم می‌خورد آبروی نظام است و قدرت ایران در منطقه ناشی از‌‌ همان ثبات داخلی است که امروز به‌خاطر سهم‌خواهی بیشتر از بودجه ۹۷ به چالش کشیده شده.
باید مسئولانه به اتفاقات اخیر در جامعه توجه کرد و برای حفظ نظام دست دولت را برای ارایه خدمات و امکانات، ایجاد ثبات اجتماعی، فرصت‌های شغلی و آزادی‌های مدنی در چارچوب قانون بازگذاشت. اگر دولت روحانی با دستان بسته و بودجه محدود که به او تحمیل شده شکست بخورد، این شکست روحانی نیست. شکست یک جامعه و تک‌تک افرادی است که امیدشان را به زندگی بهتر از دست نداده بودند و پای صندوق رأی آمدند. مردم را نباید دلسرد و ناامید کنیم. آنهایی که در این فضا همچنان علیه دولت روحانی شعار می‌دهند با دلسرد کردن مردم درواقع آب به آسیاب دشمن می‌ریزند.

 


تعداد بازدید :  291