شماره ۱۳۱۷ | ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲۰ دي
صفحه را ببند
تبعات حقوقی انتشار تصاویر کودکان که منجر به معروف شدن ناپایدار آنها می شود
شهرت موقتی

شهروند حقوقی | کودکان از همان دوران نخست زندگی باید کودکی کنند، کسی نمی‌تواند به دلیل گریه‌کردن، بازی‌کردن یا حتی شیطنت‌های دوران کودکی، آنها را توبیخ و تنبیه کند. هر کودکی حق دارد کودکی کند و در همین راستا هم حق و حقوقی برای خود دارد. هر چند در بسیاری از کشورها حق و حقوق کودکان نادیده گرفته می‌شود، اما باید به این موضوع توجه ویژه‌ای داشت که کودکان نمی‌توانند مانند بزرگسالان از خود دفاع کنند و تا سال‌ها نیاز دارند از سمت خانواده یا دیگر افراد اجتماع مورد حمایت قرار بگیرند. یکی از حقوقی که برای کودکان وجود دارد، تکریم و احترام به آنها و حفظ حریم خصوصی‌شان است. در پیمان‌نامه حقوق کودک نیز این موارد به صراحت ذکر شده و در کشور ما نیز به‌عنوان یکی از متعهدین به این پیمان‌نامه باید رعایت شود.
حالا امروزه فضای مجازی در زندگی همه ما رخنه کرده است و یکی از اصلی‌ترین موارد موجود در فضای مجازی به‌خصوص در ایران کودکان هستند. کودکانی که فیلم‌ها و عکس‌های‌شان در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شود و برخی از آنها بعد از مدتی معروف می‌شوند و پای‌شان به رسانه‌های عمومی و رسانه ملی باز می‌شود. کودکانی که تنها مدتی از آنها حرف‌هایی وجود دارد و عکس و فیلم‌شان پخش می‌شود و بعد از مدت کوتاهی ناپدید می‌شوند و انگار دیگر برای کسی جذابیتی ندارند. مردم هم می‌روند سراغ سوژه بعدی.
حتما همه، آن کودک دبستانی شمالی را به یاد دارید که معلمش در کلاس جغرافی از نحوه جواب‌دادن کودک فیلم گرفته بود و همین فیلم در فضای مجازی پخش شد. البته که این فیلم زمانی پخش شد که آنقدرها فضای مجازی و تلفن‌های همراه هوشمند همه‌گیر نشده بود، اما این فیلم بارها و بارها در فضای مجازی بازپخش شد و سرانجام به ‌جایی ختم شد که آن کودک مجبور به ترک تحصیل شد تا دیگر کسی در مدرسه او را به
سخره نگیرد.
می‌توانیم نمونه جدیدتری هم مثال بزنیم، همین چند وقت پیش کودکی به نام امیرعباس که در فضای مجازی به کچلیک معروف و چندی بعد هم در صداوسیما به برنامه‌های مختلفی دعوت شد و هنوز هم فیلم‌هایش در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شود، اما دیگر خبر جدیدی از او نیست. نمونه‌های زیاد دیگری هم هست. کودکانی که مدتی معروف می‌شوند و بعد دیگر کسی از آنها سراغی نمی‌گیرد. اما مردم در همان مدت و احتمالا تا مدت‌ها بعد در زندگی خصوصی این کودکان سرک می‌کشند و وارد حریم خصوصی آنها می‌شوند و این درواقع نقض حقوق آنهاست.
اما این بار همه چیز فراتر رفته است. این بار از صداوسیما شروع شد و به فضای مجازی رسید. کودکی که برای شیرین‌زبانی نیامده بود، اما هیچ‌چیز آن شبیه به یک کودک 10ساله نبود. شنبه گذشته برنامه حالا خورشید با اجرای رضا رشیدپور میزبان پسربچه 10ساله نابغه‌ای بود. در سوال‌هایی که از حسین عطایی با عنوان نابغه و مخترع که میهمان این برنامه بود برای معرفی پرسیده شد؛ مشخص می‌شود این کودک طراح خودروهای مفهومی است و از 3 سالگی کار طراحی خودرو را شروع کرده و نخستین اختراعش در 8 سالگی بوده است. حالا هم روی نرم‌افزارهای تخصصی طراحی خودرو کار می‌کند. کلاس پنجم ابتدایی است و سه سالی می‌شود که مدرسه را به‌طور غیرحضوری می‌گذراند. بیشتر وقتش را صرف طراحی خودرو و گذراندن کلاس‌های تخصصی مجتمع فنی تهران و جهاد دانشگاهی با دانشجویان می‌کند. در قسمتی دیگر از صحبت‌های این کودک گفته می‌شود از شرکت تسلا موتورز و ولوو پیشنهاد کار داشته است، ولی شرکت‌های خودروسازی ایرانی تابه‌حال هیچ پیشنهادی شغلی به او نداده‌اند. در این برنامه عنوان شد حسین عطایی تاکنون 16اختراع داشته که 6 مورد آن به ثبت رسیده و او تمام این افتخارات را لطف و عنایت خدا و تنها 10‌درصد را به اکتساباتی که تاکنون داشته است، مربوط می‌داند. اما مجری برنامه در قسمتی دیگر هم می‌گوید این کودک مشاور سازمان برنامه و بودجه و مشاور محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت و رئیس سازمان برنامه و بودجه است. البته بعد از پخش این برنامه محمدباقر نوبخت در صفحه اینستاگرامی خود تصویری از این کودک را منتشر و اعلام کرد چندی پیش در مراسمی او را به‌عنوان مشاور افتخاری سازمان برنامه و بودجه استان البرز انتخاب کرده است. پس از پخش برنامه حالا خورشید شایعاتی مبنی بر این‌که ادعاهای این کودک کذب است و تا به حال هیچ اختراعی به نام او در سامانه ثبت اختراعات به ثبت نرسیده، به وجود آمد و این موضوع تا جایی ادامه پیدا کرد که عده‌ای از بیننده‌های برنامه حالا خورشید به شرکت تسلا و ولوو ایمیل زدند تا متوجه شوند آیا این ادعاها درست است یا خیر. عده دیگری هم به این موضوع بسنده نکردند و مانند همیشه نارضایتی خود از ادعاها را با نوشتن فحش و بد و بیراه به برنامه و میهمان و مجری در صفحه اینستاگرامی رضا رشیدپور اعلام کردند.
اما این نخستین باری نیست که در رسانه‌های عمومی و ملی از کودکان و نوجوانان در برنامه‌هایی که مخاطبان بزرگسال دارند، استفاده می‌کنند. کم نیستند کودکانی که در شبکه‌های مجازی یک‌شبه به شهرت رسیدند و بعد رسانه‌های عمومی یا رسانه ملی از آنها در برنامه‌های خود استفاده کرده‌اند. به گفته برخی از کارشناسان حوزه کودک استفاده از کودکان زیر سن قانونی در برنامه‌هایی با مخاطب بزرگسال باعث می‌شود این کودکان در مقطع کوتاهی به شهرت موقتی دست‌ یابند و بعد از مدتی به‌طور کل فراموش شوند. این امر باعث می‌شود کودکان دچار آسیب‌های روحی و روانی متعددی شوند و علاوه بر آن، این شهرت موقتی منجر به کنکاش و جست‌و‌جوی مخاطبان در زندگی خصوصی کودکان می‌شود که از نظر حقوقی تجاوز به حریم شخصی و نادیده گرفتن حق و حقوق کودکان است، زیرا افراد بعد از تماشای چنین برنامه‌هایی ترغیب می‌شوند به دنبال زندگی شخصی کودکی که در برنامه تلویزیونی شرکت کرده، بروند تا از صحت صحبت‌هایی که در برنامه مطرح شده، باخبر شوند و همین موضوع باز هم نقض حریم شخصی کودکان است و تبعات روانی و حقوقی بسیاری دارد.
پیمان‌نامه حقوق کودک یک کنوانسیون بین‌المللی است که حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کودکان را بیان می‌کند. دولت‌هایی که این معاهده را امضا کرده‌اند، موظف به اجرای آن هستند و شکایت‌هایی راجع به آن به کمیته حقوق کودک ملل متحد تسلیم می‌شود.
این کنوانسیون در ۲۰نوامبر ۱۹۸۹ مورد پذیرش مجمع عمومی سازمان ملل متحد قرار گرفت و از دوم سپتامبر ۱۹۹۰ (٣٠روز پس از تودیع بیستمین سند تصویب یا الحاق) لازم‌الاجرا شده‌است. تاکنون ۱۹۳کشور (تمام اعضای ملل متحد به جز ایالات متحده آمریکا) این سند را تصویب کرده یا به آن ملحق شده‌اند. ایالات‌متحده آمریکا تنها عضو سازمان ملل متحد است که به امضای آن تاکنون اکتفا کرده، به این ترتیب مقبول‌ترین سند حقوق بشر در تاریخ است. دولت جمهوری اسلامی ایران در اسفند ١٣٧٢ با «‌قانون اجازه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون حقوق کودک» و با تصویب مجلس شورای اسلامی و تأیید شورای نگهبان رسما این کنوانسیون را پذیرفت؛ مشروط بر آن‌که مفاد آن در هر مورد و هر زمان در تعارض با قوانین داخلی و موازین اسلامی باشد یا قرار گیرد، از طرف دولت جمهوری‌اسلامی ایران لازم‌الرعایه نباشد.
اما کنوانسیون حقوق کودک در‌ سال ١٩٨٩ مورد پذیرش قرار گرفته و بعد از آن تنها برخی پروتکل‌ها به آن اضافه شده است. در بند ۱۶ پیمان‌نامه حقوق کودک که اعضای سازمان ملل آن را پذیرفته‌اند و ایران نیز ازجمله امضاکنندگان آن است، آمده که «کودکان حق برخورداری از حریم خصوصی را دارند. قانون باید از آنها در مقابل هرگونه تهاجمی به روش زندگی‌‌شان، نام نیک‌شان، خانواده‌ها و خانه‌شان حمایت کند». درواقع این بند یادآور شده که باید به خلوت کودکان احترام گذاشت و از مداخله خودسرانه در امور خصوصی آنها اجتناب کرد. کودک نیز طبق همین پیمان‌نامه به فردی گفته می‌شود که زیر ۱۸‌سال داشته باشد. بنابراین باید توجه داشت که استفاده از کودکان زیر 18‌سال در رسانه‌های عمومی باید به گونه‌ای باشد که روی تمام جوانب آن فکر شده و شفاف باشد تا منجر به حمله مخاطبان به حریم خصوص کودکان و نوجوانان نشود.

قانون ثبت اختراع

گفت‌وگو با نابغه‌ای 10 ساله، عنوان یکی از برنامه‌های اخیر «حالا خورشید» بود. برنامه‌ای که حواشی بسیاری داشت و در فضای مجازی سروصدا به پا کرد. کودک نابغه‌ای که به گفته خودش اختراع‌های زیادی داشته، اما در فضای مجازی بسیاری افراد برای‌شان سوال پیش آمده که آیا این اختراعات ثبت شده است یا نه؟ حال هم بسیاری مشغول تحقیق‌کردن هستند تا بتوانند متوجه شوند این اختراعات واقعا به ثبت رسیده است یا خیر؟ به این بهانه خوب است رجوعی کنیم به قوانین ثبت اختراع در کشور که درواقع مربوط به قوانین مالکیت صنعتی و فکری است.
مالکیت فکری دو شاخه اصلی دارد؛ یک شاخه مالکیت صنعتی و شاخه دیگر مالکیت ادبی و هنری و حقوق مرتبط است. حوزه مالکیت صنعتی که می‌خواهد از تراوشات فکری در عرصه صنعت به معنی اعم ظهور پیدا كرده و حمایت کند، متولی آن، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور یعنی قوه قضائیه است. حوزه مالکیت ادبی و هنری و حقوق مرتبط، حوزه‌ای است که به‌عنوان کپی‌رایت مرسوم است؛ البته متولی آن وزارت ارشاد است و قوانین و مقررات ما محدود به قوانین پیش از انقلاب ‌سال‌های ٤٨ و ٥٠ است که متاسفانه این قوانین با توجه به نیاز‌های روز، به‌روز نشده است؛ البته پیشگیری تعریف‌شده که حدود ١٥ سالی است بین دولت، وزارت ارشاد و مجلس می‌گردد، بنابراین در حوزه ادبی و هنری قوانین ما منطبق با استاندارد‌های بین‌المللی نبوده و حمایت ما هم در تولید ملی کامل نیست و در حوزه بین‌المللی عضو هیچ‌کدام از معاهدات بین‌المللی نیستیم. حوزه مالکیت صنعتی متولی آن سازمان ثبت و قوه قضائیه است. پیشینه قوانین ما به ‌سال١٣٠٤ بازمی‌گردد که نخستين قانون و علایم بود. ‌‌سال ١٣٨٦ قانون ثبت اختراعات علایم تجاری و طرح صنعتی، جایگزین قانون قبلی شد. قوانین مالکیت صنعتی ما درحال حاضر حمایت از اختراعات، علایم تجارتی، طرح‌های صنعتی و نشانه‌های جغرافیایی منطبق با استاندارد‌های جهانی است. در حوزه اختراع می‌توان گفت نوآوری‌هایی که قانون جدید نسبت به قانون قبل دارد این است که در قانون قبل نظام ما، نظام اعلامی بود، به صرف ادعاهای مختلف ثبت می‌شد و بررسی ماهیتی از لحاظ معیار‌های جدید‌بودن و گام ابتکاری و کاربرد صنعتی سه شرط اساسی اختراع است كه در گذشته نبود. از‌ سال١٣٨٦ که این قانون با آیین‌نامه ٨٧ تصویب شده، عملا هر اختراعی که تقاضای ثبت می‌شود، از لحاظ آن سه شرط از طریق مراجع همکار پژوهشگاه‌ها، مراکز علمی و دانشگاهی بررسی می‌شود و پس از احراز ماهیتی اختراع از لحاظ همان سه معیار به ثبت می‌رسد و تا ٢٠‌‌سال پس از تاریخ اظهارنامه حمایت دارد، البته همه کشور‌های دنیا وقتی اختراعی را ثبت می‌کنند، در قلمرو سرزمین خودشان آن را حمایت می‌کنند و برای آن‌که بتوانند از اختراعی در قلمرو فراسرزمین حمایت کنند، در گذشته معمولا از کنوانسیونی استفاده می‌کردند که به وسیله آن در کشور‌های هدف، اختراع را در کشور‌های دیگر حمایت می‌کردند. ما خوشبختانه در سال‌های اخیر عضو معاهده پی‌سی‌تی شده‌ایم که این امکان را به کشور‌های عضو داده تا به جای این‌که مخترع در تک‌تک کشور‌های عضو این معاهده، اختراع خودش را ثبت کند، از طریق این معاهده می‌تواند توسط اظهارنامه بین‌المللی در اداره مالکیت معنوی اختراعش را در کشور‌های هدف دنبال کند. در قانون جدید نوآوری دیگري كه وجود دارد، مجوز‌های اجباری است که در قانون سابق نبود و در استاندارد‌های جدید، در قوانین کشور‌ها پیش‌بینی می‌شود کشورهایی که شرایط آنها به نحوی است که نیاز به مجوز اجباری باشد، در حوزه‌هایی که با منافع عمومی کشور درگیر است، دولت می‌تواند مجوز اجباری صادر کند که این هم از نوآوری‌های قانون جدید است. افراد می‌توانند اجازه بهره‌برداری از اختراع را با حفظ مالکیت به ده‌ها نفر بدهند. مخترع ضمن این‌که مالکیت اختراع را برای خودش حفظ می‌کند، به چندین کمپانی اجازه بهره‌برداری می‌دهد و به همان اندازه مبلغ می‌گیرد که این موضوعات از نظر تجاری‌سازی اختراع کمک می‌کند.
اگر اختراعی نقض شود و کسی از آن سوءاستفاده کند، ظرفیت‌های قانونی برای پیگیری این تخلف وجود دارد، درواقع اگر نقض حق اتفاق افتاد، در مواد ٦٠ و ٦١ قانون جدید، ضمانت اجرای حقوقی و کیفری پیش‌بینی شده و اگر کسی این کار را کرد، به موجب ماده ٦١ تعقیب کیفری می‌شود که هم مجازات نقدی و هم حبس تعزیری دارد، ضمن این‌که صاحب حق می‌تواند مطالبه خسارت کند. اینها ابزار‌هایی است که به مخترع این ظرفیت را می‌دهد تا بتواند در حریم امن از اختراع استفاده و آن را تجاری کند تا به مرحله سودآوری برسد.
با این وجود، شاهد سرقت‌های فراوانی هستیم و در این زمینه باید گفت مسأله ارتقاي آگاهی عمومی موضوع بسیار مهمي است؛ هم آگاهی عمومی و هم خصوصی نسبت به اهمیت مالکیت صنعتی و احترام به این نوع مالکیت. همان‌طور که ما برای مالکیت آپارتمان و خودرو و... احترام قایل می‌شویم و به خود اجازه نمی‌دهیم که وارد آپارتمان افراد شویم، باید در مالکیت‌های معنوی و فکری هم این توجه را داشته باشیم که متاسفانه در این ارتباط باید آگاهی ارتقا یابد. مالکیت معنوی خود کالا نیست و از این بعد آسیب‌پذیر است. زمانی که کالایی را می‌خرید، شما مالک مالکیت معنوی این کالا نیستید، بلکه مالک شی هستید و برند و نشانه متعلق به یک کمپانی است. مالکیت معنوی خود شی نیست، بلکه دانش متبلور در شی است. در این مورد بايد جنبه فرهنگی را تقویت کرد تا مردم به این موضوع توجه کنند و به مالکیت معنوی افراد احترام بگذارند. سازمان ثبت در طول ‌‌سال، سمینار و کارگاه آموزشی با حوزه‌های مرتبط برگزار می‌کند. فکر می‌کنم وضع ما از نظر اختراع به نسبت ١٠‌سال گذشته و حتی پیشتر بهتر شده، کما این‌که متعدد می‌بینید که در مجلات و روزنامه‌ها به این موضوع می‌پردازند.
آنچه در قالب اختراع حمایت می‌شود، یعنی اگر تراوش فکری و ذهنی که بتواند آن سه شرط جدیدبودن، کاربرد صنعتی و گام ابتکاری را داشته باشد و عملا در عرصه صنعت بتواند قابل ساخت و استفاده شود؛ اگر آن ایده‌ بتواند با این سه شرط به صنعت وارد شود، به آن اختراع گفته می‌شود، ولی خود ایده صرف قابل حمايت نیست. البته در برخی از کشور‌ها بانک‌هایی ایجاد شده به‌عنوان بانک ایده و افراد ایده خودشان را در اختیار متولی حاضر در آن بانک قرار می‌دهند و آن متولی ایده‌ها را با افراد مطرح می‌کند و به اشتراک می‌گذارد و روی آن سرمایه‌گذاری می‌کند. البته لازم است بدانید ایده‌ای که به نتیجه برسد و وارد صنعت شود، در قالب اختراع حمایت می‌شود. برخی از ایده‌ها، ایده فضایی و صرف هستند و امکان اجرای این ایده امروز وجود ندارد و افراد باید روی آن کار کنند تا تبدیل به اختراع شود. آنچه مسلم است در نظام حقوقی ما ایده‌ای که تبلور و در عرصه صنعت و تجارت به معنای اعم ظهور پیدا کرده و مشکل فنی را برطرف کند، ثبت و حمایت می‌شود. ایده در اکثر کشور‌ها در قالب مالکیت صنعتی و اختراع قابل‌حمایت نیست.

نقض حریم خصوصی کودکان در فضای مجازی و رسانه‌های عمومی

مونیکا نادی، وکیل دادگستری و عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان| کودک به فردی گفته می‌شود که بی‌دفاع و آسیب‌پذیر است و برای آن‌که حداکثر حقوقش رعایت شود، نیاز به حمایت بیشتری از سوی خانواده و دیگر افراد جامعه دارد. در مرحله نخست می‌توان گفت حقوقی برای کودک به رسمیت شناخته شده است که ازجمله آنها می‌توان به حق کودکی‌کردن، بازی‌کردن و برخورداری از حریم خصوصی، حفاظت از حریم خصوصی و حق حرمت و کرامت کودک اشاره کرد. پیمان‌نامه حقوق کودک صراحتا به این حقوق اشاره کرده و از آن‌جایی که پیمان‌نامه حقوق کودک یکی از قوانینی است که ایران به آن پیوسته است، برای ما در حکم سند قطعی لازم‌الاجرا محسوب می‌شود، بنابراین قانون‌گذار داخلی ملزم است قوانین را متناسب با آن تصویب کند. این پیمان‌نامه افراد را ملزم به حفاظت از حریم خصوصی کودکان و حفظ کرامت و حرمت کودکان کرده است. حال شاهد آن هستیم که از کودکان در فضای مجازی و رسانه‌های تصویری برای مخاطب بزرگسال استفاده می‌شود. درخصوص والدینی که از کودکان‌شان استفاده می‌کنند، باید این نکته را متذکر شد که در فرهنگ جامعه ما چون والدین حس مالکیتی نسبت به کودکان‌شان دارند، بسیاری از مواقع تصاویر کودکان‌شان را در فضای مجازی منتشر می‌کنند، درحالی‌که این موضوع ورود به حریم خصوصی این کودکان است و می‌تواند آنها را در معرض آسیب‌هایی قرار دهد. طبق پیمان‌نامه حقوق کودکان تصمیماتی که برای کودکان گرفته می‌شود، باید در مرحله نخست حافظ منافع عالیه کودکان باشد. به نظر نمی‌رسد انتشار گسترده تصاویر کودکان در فضای مجازی این موضوع را تأمین کند. در کشورهایی که این فرهنگ مالکیتی از سوی والدین نسبت به کودکان وجود ندارد، شاهد این هستیم که کمتر تصاویر کودکان در رسانه‌ها پخش می‌شود و شاید این به دلیل پشتوانه فرهنگی است که وجود دارد. از طرفی دیگر، طبق مقررات داخلی کشورمان به نظر می‌رسد این عمل می‌تواند تا حدودی کودک‌آزاری روانی محسوب شود، زیرا درواقع کودک را در معرض آسیب‌های روانی قرار می‌دهد. بدون آن‌که خود کودک در جریان این آسیب‌ها قرار گرفته باشد و بدون آن‌که منافع او در نظر گرفته شود، تصمیمی گرفته شده که حریم خصوصی کودک برای سایر افراد منتشر شده است و این قطعا دربردارنده حقوق عالیه او نیست.
استفاده از کودکان در فضای رسانه‌های عمومی نیز می‌تواند تبعاتی داشته باشد. معمولا وقتی کودکان به‌عنوان یک کودک خاص در برنامه‌ای با مخاطب بزرگسال حضور پیدا می‌کنند، می‌توان از دو حیث به این موضوع نگاه کرد. این کودکان معمولا شبیه یک کودک در آن سن‌و‌سال ظاهر نمی‌شوند. به‌عنوان مثال در مورد برنامه حالا خورشید که کودک نابغه 10ساله‌ای در برنامه تلویزیونی ظاهر شده است. این کودک، کودک بااستعداد و نخبه‌ای است که از توانایی‌هایش استفاده و مسیر پیشرفت را در کمترین زمان ممکن طی کرده است و حضورش و نشان دادن استعدادهایش همچنین انتقاد به عدم‌استفاده از استعدادهای این کودک توسط افراد، نهادها و مسئولانی که می‌توانند این استفاده را بکنند، انتقاد خوبی است و می‌تواند جنبه‌های مثبتی داشته باشد. اما اگر بخواهیم از حیث حقوق کودک به این موضوع نگاه کنیم، درواقع کودکی را می‌بینیم که 10‌سال دارد، اما شبیه کودکان 10ساله لباس نپوشیده است، شبیه 10ساله‌ها رفتار نمی‌کند، گفتار و کردارش بزرگسالانه است و در پاسخ به این سوال که چطور کودکی می‌کنی؟ کودکی خودش را در همان شاخه اختراعات و اکتشافاتش عنوان می‌کند. این موضوع بدون‌شک می‌تواند به‌طور شخصی در مورد آن کودک خاص درست باشد و شاید بتوان گفت به آن ایرادی وارد نیست. از نظر روانشناسی گفته می‌شود که هر کودکی باید مراحل زندگی‌اش را به‌طور کامل و صحیح طی کند و آن کودک هم قطعا مراحل دوران کودکی‌اش را به هرگونه شخصی که برایش مطلوب است، می‌تواند طی کند.
اما پخش چنین برنامه‌ای و با حضور چنین کودکی در یک رسانه عمومی که مخاطبان عمومی هم دارد، می‌تواند تبعات خاصی را در جامعه به همراه داشته باشد. این کودکان با حضور در این برنامه‌ها به یک شهرت موقتی دست پیدا می‌کنند و این شهرت برای آنها تبعاتی به همراه دارد که همان‌طور که الان شاهد آن هستیم، می‌بینیم که افراد به حریم خصوصی این کودک وارد می‌شوند و او را مورد سوال و انتقاد قرار می‌دهند و راجع به صحت و سقم حرف‌هایش تحقیق می‌کنند که این موضوع درواقع کرامت و حریم خصوصی کودک را زیر سوال می‌برد. از یک طرف دیگر بعد قابل انتقاد ماجرا این است که یک کودک را در یک برنامه با مخاطب بزرگسال به منظور فرهنگ‌سازی مثبت در نوع رفتار و عملکرد والدین با کودکان نشان می‌دهیم و در آن‌جا این پیغام را به والدین می‌دهیم که استعداد فرزندان‌تان را شناسایی کنید و در آن راستا برای آنها سرمایه‌گذاری کنید. اما آنچه والدین می‌بینند یک کودک 10ساله‌ای است که شبیه کودک 10ساله نیست و بسیار موفق بوده است. نخستین اتفاقی که در این‌جا برای والدین می‌افتد، مقایسه‌ای است بین کودکان خودشان و این کودک 10ساله و ممکن است به اشتباه کودکی‌کردن و بازی‌کردن را که حقوق اولیه کودکان است، از فرزندان خود سلب کنند، زیرا می‌خواهند کودک‌شان مانند این کودک 10ساله باشد. بدون در نظر گرفتن تفاوت‌ها و این برداشت را دارند که اگر یک بچه 10ساله موفق است، پس فرزندشان باید به این گونه صحبت کند و رفتارش مانند این کودک باشد. این اتفاق برای بچه‌ها می‌افتد که ممکن است والدین کودکی‌کردن را از کودک‌شان سلب کنند، بنابراین تبعات حقوقی و روانشناسی اینچنین برنامه‌هایی از دو حیث است؛ یک موضوع حضور خود کودک در آن برنامه است و دیگری مخاطبانی که این برنامه را نگاه می‌کنند. این مخاطبان می‌توانند با ورود به حریم خصوصی این کودک صدماتی را به او وارد کنند و درواقع پخش چنین برنامه‌هایی به مخاطبان این اجازه را می‌دهد. از سوی دیگر خانواده‌ها و کودکان دیگری که برنامه را می‌بینند ممکن است باعث شوند حقوق دیگر کودکان در جامعه نیز نقض شود. درواقع می‌توان گفت به چنین برنامه‌هایی از هر دوی این جهات به لحاظ رعایت حقوق کودکی انتقاداتی وارد است. می‌توان گفت در تلویزیون نباید تبلیغ کودکی را بکنیم که در سن خودش زندگی نمی‌کند. کودکان باید مسیر زندگی را طی کنند و در این میان باید تمام حق و حقوق آنها رعایت شود، هم از سوی خانواده‌ها و هم از سوی جامعه.

 


تعداد بازدید :  472