محمود محرابی
روزی استاد معرفت در مدرسه مشغول درسگفتن بود. یکی از شاگردان پرسید: «استاد! در این دیار پاکدامنترین مردمان همین اهالی مدرسه هستند! اینطور نیست!؟ به هر حال ما اهالی مدرسه شبانه روز مشغول فراگیری علوم معرفتیم و بقیه به زندگی عادی مشغولند!» استاد رو به بقیه شاگردان کرد و از آنها در این خصوص سوال کرد. تقریبا همه آنها به جز یک نفر گفتند که بلی ما پاکترین و کمگناهترین مردمان این شهریم! استاد تبسمی کرد و گفت: «چقدر جالب! قبل از اینکه کلاس شروع شود، پشت در مدرسه دیدم شخصی مشغول انجام گناهی زشت است و بیپروا به چنین کاری مشغول است.» تا این جمله از زبان استاد بیرون آمد، تقریبا تمام شاگردان به جز همان یک نفر به سمت درِ مدرسه هجوم آوردند تا ببینند قضیه چیست. چند دقیقه بعد همه شاگردان سرخورده و شرمزده سر جای خود نشستند و در سکوت به استاد خیره شدند. یکی از شاگردان با تبسم گفت: «استاد! هیچکس پشت دیوار مدرسه نبود!» استاد با تأسف سری تکان داد و گفت: «همه شما به جز این یک نفر برای دیدن صحنه گناه کلاس را ترک کردید و حریصانه نگاههای خود را به این سو و آنسو دوختید تا صحنه وقاحتی را شاهد باشید. اما این یک نفر همچنان سر کلاس ماند و شرمزده نگاهش را به زمین دوخت و هیچ نکرد. اکنون شما برای من بگویید چه کسی گناهکارتر است! او که برای دیدن زشتیها حریص و بیپرواست و یا آنکه شرم و حیا در وجودش قویتر از نیروی کنجکاوی در دیدن زشتیهاست؟» دیدن زشتیهای دیگران کار دشواری نیست. کافی است نگاه پرقضاوت خود را بر رفتار دیگران متمرکز کنیم تا با انبوهی از کجیها و ناراستیها روبهرو شویم. در این صورت خود را در مقام مفسر رفتار دیگران قرار میدهیم و فرد فرد انسانها را زیر ذرهبین قضاوت خود تکه تکه میکنیم. بسیاری از مردم به کار تجزیه و تحلیل رفتار دیگران مشغولند. این دلمشغولی بخشی از زندگی آنها شده است. شاید سادهترین کار دنیا قضاوت دیگران باشد. بهراحتی میتوان حکم صادر کرد. بهراحتی میتوان برداشت شخصی خود را بهعنوان اصلی خدشهناپذیر بر رفتار دیگران چسباند؛ اما نکتهای که عموما از نظرها پنهان میماند، همان زشتی قضاوتکردن دیگران است. آیا ما در جایگاهی هستیم که بتوانیم بر رفتار انسان تفسیرهایی را انجام دهیم که بسیاری از این تفاسیر به نگاه شخصی ما آلوده است. اگر رفتارهای درست و نادرست دوستان و همسایگان و اطرافیان خود را ارزشگذاری میکنیم، آیا خودمان از این نوع رفتارها به دور هستیم؟ آیا در وجود خود به این نکته رسیدهایم که عاری از هر گونه نقص در بروز رفتارهای نامناسب هستیم؟ بیشک جواب مثبتدادن به این سوالها شهامت زیادی را میطلبد. در دنیای امروزی ما که اخبار و حوادث بهسرعت منتقل میشوند، تفاسیر شخصی نیز به همان اندازه گسترش مییابند. اگر تنها ذرهای به این نکته بیندیشیم که همه ما در وجود خود واجد نقصها و عیبهایی هستیم که گاه و بیگاه خود را نمایان میسازند، آنگاه نسبت به قضاوت رفتار دیگران احتیاط بیشتری خواهیم کرد.