عزتالله الوندی نویسند کودک و نوجوان
اولین بار که میخواستم با بچهای غریبه دوست بشوم، کلاس چهارم ابتدایی بودم. دنبال بهانهای برای همصحبتی میگشتم اما تنها چیزی که داشتم، یک توپ دولایه پلاستیکی بود؛ همان برای یک دوستی کفایت میکرد. «پرویز بهرامی» دقیقاً تا همان روزی که از آن شهر به یک شهر دیگر رفتیم، دوست صمیمیام بود. اما چند سال بعد دوستی دیرپایی برایم اتفاق افتاد که تا امروز ادامه دارد. آن روز «امیر بختیاریان» از پشت عینکش در حیاط مدرسه دنبال من میگشت تا کتاب عروض و قافیه را به من هدیه دهد. همان اتفاق، آغاز دوستیای دیرپا شد. خوب میدانم و اطمینان دارم بچههایی که در جام باشگاههای کتابخوانی با هم دوست میشوند، دوستیشان تا ابد ادامه خواهد داشت؛ برای اینکه کتاب عمیقتر از خیلی چیزهای دیگر است؛ حتی عمیقتر از اقیانوسها. امروز خیلی خوشحالام که در جام باشگاههای کتابخوانی کودک و نوجوان سهم کوچکی داشتم اما بیشتر و پیشتر، از آن خوشحالم که بچههای عضو جام باشگاههای کتابخوانی کودک و نوجوان، در حلقههای کتابخوانیشان به چشمههایی دست پیدا کردهاند که هیچوقت خشک نمیشوند؛ کشفهایی شگفتانگیز که هرگز در محیطی خشک و بیبار و به تنهایی برایشان اتفاق نمیافتد. باشگاه کتابخوانی به بچهها اعتماد به نفسِ در جمع سخن گفتن میدهد. آنها را برای سهیم شدن در تصمیمگیریها ماهر و کارکشته میکند. باشگاه به آنها میآموزد کار جمعی، مؤثرتر و نتیجهاش، زودیابتر است. برای خودِ من، تشکیل جام باشگاهها بهانهای بود برای دیدار با مخاطبان، برای یافتن سرنخهایی از خلاقیت و روشهایی برای ارتباط برقرار کردن با کودکان و نوجوانان از راه کتاب و کتابخوانی. در شهرهای مختلف و نیز روستاها، شور و اشتیاق بچهها برای من شگفتانگیز بود. میتوانم بگویم تشکیل باشگاههای کتابخوانی در شهرها و روستاها، آغازگر حرکتی فرهنگی است که اهالی شهرها و روستاها را نسبت به مساله فرهنگ، کتابخوانی، پاسداری از هویت بومی، پاسداشت خردهفرهنگها و... حساس و عزمشان را برای یافتن راههای خلاق و مسیرهای کوتاهتر جزم میکند.