آرمین منتظری | هدف اساسی کرهشمالی از اصرار بر ادامه فعالیت هستهای نظامی حفظ رژیم است. کرهشمالی به هیچکسی اعتماد ندارد. از یکسو نگران حمله نظامی آمریکا است، از سوی دیگر به ژاپن به چشم یک دشمن بالقوه مینگرد که در گذشته یکبار کره را اشغال کرده است. به چین و روسیه هم اعتماد ندارد و خصومتی تاریخی با این دو کشور دارد؛ چرا که روسیه یکبار در جریان درگیری کرهشمالی با کرهجنوبی در جانب کرهشمالی ایستاد اما به محض مداخله آمریکا روسیه پا پس کشید و پشت کرهشمالی را خالی کرد. چینیها هم تا زمانی که نیروهای آمریکایی به رود یولا نزدیک نشده بودند، هیچ تمایلی به حمایت از کرهشمالی از خود نشان ندادند. در جریان ایستادگی چین در مقابل آمریکا در آن مقطع زمانی کرهشمالی در این میان قربانی جنگ دو ابرقدرت شد. کرهشمالی به همسایه جنوبیاش نیز به عنوان عامل دست نشانده آمریکا در منطقه مینگرد. به همین دلیل است که کرهشمالی توانایی هستهای نظامی را تنها عامل تضمینکننده امنیتش میداند اما حالا شرایط کمی پیچیدهتر شده است.
کرهجنوبی حمله احتمالی آمریکا به پیونگیانگ را خطری مستقیم برای خود میداند. توانایی کرهشمالی برای حمله همهجانبه توپخانهای به سئول خطری است که کرهجنوبی نمیتواند ریسکش را بپذیرد. از این جهت کرهجنوبی در برابر نظامیکردن شرایط منطقه از سوی آمریکا ایستاد. در آنسو ژاپن همچنان موضعی خصومتآمیز در قبال کرهشمالی دارد. آنسوتر، چین و روسیه تنها وانمود میکنند که قصد دارند میانجیگری کنند اما در واقع تمایل دارند آمریکا در شبهجزیره کره زمینگیر شده و به خود مشغول باشد.
در چنین شرایطی البته کرهشمالی و جنوبی منافع مشترکی هم دارند. آمریکا، ژاپن، چین و روسیه هر کدام به دنبال منافع خود هستند و نگاه هر کدامشان به شبهجزیره کره مشابه نگاه دهها سال پیش است. شبهجزیره کره برای آنها منطقهای است که میتوانند در آن علیه یکدیگر دست به بازیهای خطرناک بزنند و بازی ترس و خشم به راه بیندازند. کرهشمالی همواره چنین دیدگاهی درباره اقدامات این کشورها در منطقه داشته است؛ البته کرهجنوبی تا حدود زیادی از مواهب رابطه با آمریکا برخوردار شده و تضمینهای امنیتی از سوی واشنگتن دریافت کرده است اما ارزش این تضمینها، به محض سخن به میان آمدن از حمله پیشگیرانه آمریکا به کرهشمالی به ناگاه از بین رفت! کرهجنوبی به خوبی میداند که اگر آمریکا دست به اشتباهی علیه کرهشمالی بزند، هزاران توپخانهای که پیونگیانگ در مرزهای خود با کرهجنوبی مستقر کرده میتواند از فاصله کمتر از یکدقیقه سئول را گلوله باران کند.
همین توان توپخانهای کرهشمالی، همسایه جنوبیاش را وادار کرده تا به کرهشمالی به عنوان دشمن اولش نگاه نکند بلکه تلاش کند تا منافع مشترکی با کرهشمالی بیابد. جنگ ویرانگر میان دو کره موجب شده تا هر دو کشور سابقه تاریخی در ذهنشان شکل بگیرد. این جنگ موجب شد تا کرهشمالی به سمت دستیابی به توانایی هستهای برود. کرهجنوبی هم تصمیم گرفت تا در هیچ حملهای علیه کرهشمالی شرکت نکند. درنهایت هر دو کشور منافع مشترکی در ممانعت از درگیرشدن شبهجزیره کره در جنگی دیگر دارند.
مسأله فعلی اما این است که این نگاه مشترک تا کجا میتواند کارساز باشد. هر کدام از دو کشور از دیگری میترسد. کرهشمالی کشوری فقیر و سرکوبگري است. کرهجنوبی ار لحاظ اقتصادی آسیبپذیر است. کرهشمالی اقتصاد و فرهنگ کرهجنوبی را تهدیدی برای تمامیتخواهی نظام خود میبیند و کرهجنوبی نیز نمیخواهد توسط کرهشمالی آسیب ببیند.
مسأله اما اینجا است که هر دو کشور میدانند که منطقی از آن استفاده میکنند لزوما به نتایج مشترکی ختم نخواهد شد. اگر هدف دو کشور این است که طرف سوم را که ممکن است باعث جنگ شود از مذاکرات خارج کنند، در نتیجه هم سئول و هم پیونگیانگ مجبورند به درجهای از اعتماد به یکدیگر برسند تا پایههای همکاری شکل بگیرد. به نظر میرسد کرهشمالی چندان از اين ایده بدش نمیآید. کرهشمالی تمایل بسیار دارد تا کرهجنوبی را از آمریکا و تا حدودی ژاپن جدا کند؛ البته کرهشمالی در دستیابی به این هدف موفق نخواهد بود اما به یاد داشته باشیم در این هدف چین هم با کرهشمالی همراه است.
از دیدگاه کرهجنوبی خارجکردن آمریکا از شبهجزیره کره ریسک بزرگي است. کرهجنوبی معتقد است که برای خارجکردن آمریکا از شبهجزیره کره، کرهشمالی باید درصد ریسک را پایین بیاورد. از سوی دیگر کرهشمالی نیز نمیتواند از ایده حفظ رژیم چشم بپوشد. شاید رهیافت منطقی برای دو کشور این باشد که کرهشمالی پیشنهاد توافقی را مطرح کند که بر اساس آن هر دو کشور بهعنوان دو رژیم مجزا با نظم سیاسی جدا باقی بمانند اما در قبال جامعه بینالمللی رفتار واحدی داشته باشند؛ ولي ترس کرهشمالی از قدرت اقتصادی کرهجنوبی و ترس کرهجنوبی از رفتار غیر قابل پیشبینی کرهشمالی موجب میشود که چنین توافقی عملا دستنیافتنی باشد.
بنابراین تنها یک راه باقی میماند و آن این است که دو کشور از درون اصلاحاتی را در رفتار سیاسی خود ایجاد کنند؛ به این معنا که کرهشمالی از تهدید هستهای کرهجنوبی دست بردارد و کرهجنوبی نیز در روابط خود با آمریکا تغییرات ملموسي صورت دهد اما در هر صورت کرهشمالی معتقد است که میتوان برای این مذاکرات شانسی قایل بود. کرهجنوبی نیز در شرایط فعلی گزینهای غیر از ادامه این مذاکرات پیش رو ندارد؛ نتیجه اما همچنان در هالهای از ابهام است.