مهدی رفعتیپناه- پژوهشگر و دکترای تاریخ| آغاز واکاوی و بررسی پیدایش اندیشه حفاظت از محیطزیست در جهان، با یک پرسش میتواند همراه شود؛ زمینهها، علتها و عاملهای تاریخی توجه جهانی به حفاظت از محیطزیست بر چه پایههایی استوار بوده است؟ برای پاسخ به این پرسش، به انقلاب صنعتی و پیامدهای پیشرفت بشر بر پیوند او با طبیعت باید نگاهی اندازیم. عاملهای گوناگونی در نتیجه پیدایش انقلاب صنعتی و پیشرفت بشر، آسیبرسانی به طبیعت را در پی آورد. اما این وضع تازه، همزمان با آسیبرسانیها و دستاندازیها، توجه انسان به محیطزیست خود و شکلگیری جنبشها و گفتمانهای محیطزیست را به همراه داشت. افزایش جمعیت، شاید مهمترین علت نیاز انسان به افزایش میزان بهرهبرداری از طبیعت بوده است. جامعه و تمدن انسانی بهویژه از سده 18 میلادی درپی پیشرفتهای پزشکی و در نتیجه کاهش مرگومیر، بیشتر با این پدیده روبهرو شد. جمعیت کشورها از آن روزگار ناگهان افزایش یافت، به گونهای که منحنی رشد جمعیت انسان از آن دوره تاکنون همواره سیر افزایشی گرفت. نگاهی به آمارهای موجود جمعیتنگاری کشورهای گوناگون بهویژه در اروپا، این دگرگونی مهم را بهتر مینمایاند. جمعیت کشورهای اروپایی بدینترتیب از نخستین سالهای سده قرن 19 تا نخستین سالهای سده 20 میلادی، تا نزدیک سه برابر افزایش داشت. انقلاب صنعتی در تمدن بشری، گذشته از آنکه افزایش جمعیت را در پی آورد، همچنین کار و پیشه جامعههای اروپای را از الگوی زندگی کشاورزی به زندگی صنعتی دگرگون کرد. جمعیت شهری به رشد روی گذاشت و مهاجرت از روستاها به شهرها شتاب بسیار یافت. آمارها نشان میدهند میزان جمعیت روستاها در دو واپسین سده 19 و نخستین دههای سده 20 میلادی کاهش داشت و جمعیت شهری، همزمان افزایش یافت.
میزان بهرهبرداری از منابع معدنی و طبیعی نیز در پی این دگرگونیها روزبهروز بیشتر شد. مثلا بهرهبرداری از منابع زغالسنگ بهعنوان منبعی از انرژی که عاملی مهم در رواج تمدن صنعتی به شمار میرفت، بسیار به افزایش روی گذاشت. تولید زغالسنگ فرانسه در سال 1815 میلادی کمتر از 900هزار تن بود، اما این میزان در سال 1830م به 2میلیون تن رسید. تولید زغالسنگ بلژیک نیز تا سال 1830 به میزانی بیش از 3 برابر فرانسه رسیده بود. میزان تولید زغالسنگ در بریتانیا در میانه سالهای 1815 تا 1930 میلادی از 15میلیون تن به 30میلیونتن افزایش یافت. تولید و استخراج این ماده معدنی در آلمان در میانه سالهای 1871 تا 1913 میلادی نزدیک به هفتبرابر و تولید زغال قهوهای (لیگنیت) 10برابر شد. تولید زغالسنگ سراسر جهان سال 1800 میلادی بیش از 15میلیون تن بود، اما سال 1860 میلادی به 132میلیون تن، سال 1900 میلادی به 701میلیون تن و سپس سال 1950 میلادی به 1454میلیون تن افزایش یافت. نیاز بشر به تولید انرژی بیشتر برای گرداندن کارخانهها و ماشینآلات اختراعی، باز تلاش بشر برای استثمار بیشتر مواد طبیعی و طبیعت را درپی آورد. بهرهبرداری از مواد طبیعی برای تولید انرژی از سال1860 تا 1950 میلادی، میزان فشار واردشده به طبیعت را مینمایاند. 132میلیون تن زغالسنگ در جهان سال1860 میلادی بهرهبرداری شد، اما این میزان سال1950 میلادی به 1454میلیون تن رسید.
سهم خودروها در آلودگیهای محیطزیستی نیز در کنار این دگرگونیها و عاملها چشمپوشیدنی نیست. اختراع و تولید وسیلههای نقلیه موتوری و خودرو، از مهمترین عاملهای آلودگی هوا به شمار میآید که درخواست بهرهگیری از منابعی چون نفت را در پی آورد. عصر ساخت خودرو از سال1901 میلادی آغاز شد که مرسدس آلمانی بهعنوان الگوی یک خودرو سواری ساخته شد. تولید سالانه خودرو در بریتانیا، آلمان و فرانسه تا سال1913 میلادی، از 25هزار به نزدیک 50هزار دستگاه رسید. ایالاتمتحده آمریکا در همین زمان در تولید خودرو از اروپا پیشی گرفت، چنان که کارخانه فورد در سال 1913 میلادی به تنهایی نزدیک 200هزار دستگاه مدل تی (T) تولید کرد که تا آن زمان 3/1میلیون خودرو در ایالاتمتحده تولید و ثبت شده بود. آمار تولید خودرو در فرانسه به سال 1905 میلادی، 14هزار دستگاه در سال بود. این میزان سال 1913 میلادی به 45هزار دستگاه افزایش یافت. میزان تولید خودرو در آمریکا بر پایه پارهای آمارها، سال 1920 به حدود 3/2میلیون دستگاه رسیده بود. افزایش تولید خودرو در آمریکا و دیگر کشورهای تولیدکننده همچنان با رشدی فزاینده پیوستگی داشت. میزان تولید خودرو در آمریکا سال1923 از مرز 7/3میلیون دستگاه گذشت. 43کارخانه تولید خودرو سال 1926 میلادی در آمریکا فعالیت داشتند که موجب شد تولید در همین سال به مرز 4میلیون دستگاه برسد. افزایش تولید خودرو با افزایش شمار این دستاورد وسوسهکننده تمدن صنعتی در خیابانها برابر بود که این دگرگونی، مصرف بیشتر سوختهای فسیلی و آلودگی هوا را درپی میآورد. بیش از 20میلیون خودرو سال1927 میلادی در خیابانهای آمریکا رفتوآمد میکردند، درحالیکه تنها 300 دستگاه خودرو سال1895 میلادی در آمریکا وجود داشت. 11سال بعد 5/4میلیون دستگاه خودرو در بازارهای داخلی آمریکا فروخته شد. تولید خودرو در آمریکا یکسال بعد در 1929 میلادی به 3/5دستگاه رسید. آمار تولید 2/9میلیون خودرو در آمریکا در سال1955 میلادی، رشد شگفتانگیز تولید این وسیله صنعتی اما آلاینده محیطزیست را مینمایاند. وضعیت، در دیگر کشورهای تولیدکننده خودرو نیز همینگونه بود و بسته به اوضاع اقتصادی، در نوسان اما همواره رو به افزایش بود. این دگرگونیهای بزرگ صنعتی، بهرهگیری روزافزون از منابع طبیعی همچون نفت و برخی دیگر از سوختهای فسیلی را درپی داشت و بستر اصلی آلودگی هوای زمین را فراهم آورد. جنگلزدایی نیز دیگر پدیده نابودگر و آسیبرسان محیطزیست در سدههای اخیر تمدن بشری در جهان به شمار میآید. جنگلهای جهان اکنون نزدیک 3400میلیون هکتار، یعنی 27درصد سطح زمین را دربرمیگیرند. جنگلزدایی در جنوب به دلیل کشاورزی یا صنعتیسازی ابتدایی، نزدیک به 14میلیون هکتار در سال است. پارهای برآوردهای تاریخی نشان میدهد نزدیک به 450میلیون هکتار از منطقههای جنگلی از سال 1960 میلادی بدینسو از میان رفتهاند. یکسوم پوشش جنگلی در آسیا نابود شده است، درحالیکه در آفریقا و آمریکای لاتین نزدیک 18درصد جنگلها در همین بازه زمانی از میان رفتهاند. همچنین بر پایه برآوردها تنها 800میلیون هکتار از 1400میلیون هکتار جنگلهای مرطوب گرمسیری برجای مانده است. بر پایه برآورد سازمان منابع جهانی (WIR) نزدیک 53درصد جنگلهای گرمسیری در مقایسه با 4هزارسال پیش مانده است. جنگلهای بارانی تا سال 1950 میلادی نزدیک 15درصد سطح زمین را پوشانده بودند که در کمتر از 50سال بیش از نیمی آنها در پی آتشسوزی و بهرهبرداری انسان از میان رفتند. نزدیک 200هزار هکتار از جنگلهای بارانی هر روز بهگونهای باورنکردنی در اثر آتشسوزی نابود میشوند و اگر این روند با همین نرخ ادامه داشته باشند، کارشناسان برآورده کردهاند تا سال 2020 میلادی نزدیک 80 تا 90درصد اکوسیستمهای جنگلهای بارانی نابود خواهند شد. این دگرگونیها، آسیبها و تخریبهای بنیادین طبیعت و سرمایههای آن، رفتهرفته پیدایش جنبش محیطزیستی را در روزگار پس از جنگ دوم جهانی، در کنار جنبشهای اجتماعی به همراه آورد و راه را برای توجه بیشتر دولتها به سیاستگذاریهای محیطزیستی گشود.
جامعه جهانی چه تلاشها و فعالیتهایی برای حفاظت از محیطزیست انجام داده است؟ گذشته از آنچه بهعنوان گفتمان محیطزیست یا جنبشهای محیطزیستی یاد میشود و درون خود ادبیات محیطزیستی و سازمانهای محیطزیستی مردمنهاد را نیز دارد، از برنامه محیطزیست سازمان ملل متحد (UNEP) میتوان نام برد. برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) و یونسکو نیز به پارهای کنشهای محیطزیستی و افزایش سطح سلامت بشر و محیطزیست آن پرداختهاند. همچنین سازمان جهانی خواروبار و کشاورزی (FAO) نیز در این گستره فعال بوده است. کنفرانسی در این میان پس از جنگ دوم جهانی به سال 1972 میلادی در استکهلم برگزار شد که فصلی نو در مسیر تلاشهای جهانی برای حفاظت از محیطزیست پدید آورد. برگزاری چنین کنفرانسهایی تا امروز نیز پیوستگی یافته است. برگزاری چنین کنفرانسهایی، همچنین انعقاد کنوانسیونهای محیطزیستی البته هرچند سودمند بودهاند، اما تا زمانی که کشورها، دولتها و مردمان سراسر جهان به این نتیجه نرسند که محیطزیست در خطر جدی جای دارد و نخستین آسیب این خطر به انسان و تمدن بشری میرسد، چنین کوششهایی تنها بر کاغذ میماند. برون آمدن آمریکا از تعهدنامه پاریس، نمونهای روشن در این زمینه به شمار میآید.