ائمه جمعه دافعه دارند نه جاذبه
خبرآنلاین نوشت: عضو جامعه روحانیت مبارز میگوید: از جمعیت 10 میلیونی که ساکن تهران هستند، تنها 20هزار نفر به مصلي میآیند. در این حالت آیا فرقی هم میکند که نردهای بین مردم و امامجمعه وجود داشته باشد یا نه؟ آیتالله آلهاشم با اقدامی که در جهت برداشتن نرده بین خود و مردمی که برای اقامه نمازجمعه به مصلای شهر تبریز میآمدند، انجام داد، هنوز هم مورد تمجید چهرههای سیاسی و مذهبی قرار دارد. در این میان اما نظر عضو جامعه روحانیت مبارز تا حدودی متفاوتتر از سایرین است. حجتالاسلام سیدرضا اکرمی البته اقدام آیتالله آلهاشم را کاری زیبا و انسانی دانست اما توصیه کرد که به اصل نمازجمعه هم پرداخته شود. عضو جامعه روحانیت مبارز در بیان دغدغههای خود در مورد نمازجمعه گفت: ما 80میلیون جمعیت در کشور داریم. آنهایی که الان در نمازجمعههای ما شرکت میکنند متناسب با جمعیت 80 میلیونی ایران نیستند. شما همین تهران را در نظر بگیرید. در این شهر نمازجمعه به یک نماز جماعت بزرگ تبدیل شده و هیچ مناسبتی با 10میلیون نفری که ساکن تهران هستند، ندارد. تنها 20هزار نفر به مصلي میآیند. در این حالت آیا فرقی هم میکند که آن نرده بین مردم و امامجمعه وجود داشته باشد یا نه؟! اکرمی با تأکید دوباره بر اینکه این کار آقای آلهاشم کار مقبول و خوبی است، در خصوص استقبال کم مردم از نمازجمعه یادآور شد: ائمه جمعه ما عوض جاذبه، دافعه دارند. مباحثی که آنها مطرح میکنند مباحث متناسب با نیاز جامعه امروز ما نیست. هیأت امنای هر نماز جمعهای باید از میان افرادی از متن مردم باشند تا با توصیههای آنان خطیبان جمعه موضوعات خوبی از تریبون نماز جمعه مطرح کنند. عضو جامعه روحانیت مبارز عنوان کرد: شما نگاه کنید بالای دو هزار مسجد در شهر داریم اما چند نفر از ائمههای جماعت ما در نمازجمعه حضور دارند.
نجفی مجبور شد به جای اصلاحطلبان از
نیروهای اصولگرا در شهرداری استفاده کند
نامهنیوز نوشت: 19 مرداد 96 شورای شهری که همه کرسیهای آن در اختیار اصلاحطلبان قرار گرفته بود، محمدعلی نجفی را به عنوان شهردار انتخاب کرد و نهایتا 9 شهریور ماه با حکم وزیر کشور نجفی رسما بر صندلی شهرداری تهران تکیه زد. تنها چند روز از شهردارشدن آقای اصلاحطلب نگذشته بود که انتصابهای عجیب و غریب او سیل انتقادات اصلاحطلبان را برانگیخت؛ برخی حتی این گمانه را مطرح میکردند که شاید در پس پرده زد و بندهایی صورت گرفته باشد. با اوج گرفتن انتقادات اصلاحطلبانه، محمدعلی نجفی گزارشی از تخلفات محمدباقر قالیباف در دوران تصدیاش بر شهرداری تهران ارایه کرد، یک افشاگری جنجالی که باز هم نجفی را در سیبل انتقاد قرار داد؛ چراکه برخی این افشاگری را فرار رو به جلوی او خواندند و برخی هم مانند رحمانی فضلی آن را سیاهنمایی دانستند. داریوش قنبری که بهتازگی معاون پارلمانی محمدعلی نجفی شده، در پاسخ به این سوال که انتقادات زیادی از آن زمان درباره انتصابات شهرداری مطرح شد آیا زد و بندی در پس پرده وجود داشت؟ ماجرا چه بود، گفت: در ارتباط با انتصابها باید گفت شهرداری سالهاست که در اختیار اصلاحطلبها نبوده و این در حالی است که طیف مقابل اصلاحات 14سال سکان این نهاد را در دست داشت و طبیعتا این طیف پستهای مدیریتی را برای سالهای طولانی در اختیار داشتند و همین امر موجب شد اصلاحطلبان نتوانند کادر مدیریتی توانمندی داشته باشند. از این رو آقای نجفی چارهای نداشت که از نیروهایی که قبلا در شهرداری تجربه داشتند، استفاده کند. قطعا بخشی از این نیروها نقش ترانزیتی و انتقالی دارند؛ به گونهای که بتوان یک انتقال تجربه به نسل جوانتر صورت بگیرد که این نسل جوان قطعا مورد استفاده قرار بگیرند.
روایا تی از روزگار مهدی بازرگان
ایلنا نوشت: عباس سلیمی نمین در «همایش بازرگان و انقلاب اسلامی» که به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از سوی انجمن اندیشه و قلم در مسجد الرحمن برگزار شد با بیان اینکه مهدی بازرگان در پاریس اعلان موضع نکرد و در ایران وقتی اعلام موضع کرد گفت به این دلیل که مردم رهبری امام (ره) را پذیرفتند ما این رهبری را پذیرفتیم، گفت: بازرگان بحث مفصلی با امام در پاریس داشت و به قدرت مردم هیچ اعتقادی نداشت. به امام میگفت شما نمیتوانید بساط استبداد را جمع کنید ولو اینکه بتوانید، با سلطه بیگانه نمیتوانید مبارزه کنید. این پژوهشگر تاریخ معاصر ادامه داد: بازرگان چطور میتواند یک روزه نگاهش را عوض کند؟ صداقت سیاسی دکتر سنجابی را در این زمینه بیشتر از بازرگان میدانم. ایشان در بیانیه سه مادهای نفی استبداد و سلطه غرب میکند. در ایران نهضت آزادی اعلام میکند ما هم نفی سلطه غرب را اعلام میکنیم اما خوب است عملکردهای پیدا و پنهان برخی دوستان نهضت آزادی را مورد مطالعه قرار دهیم و ببینیم آیا بر رأی مردم استوار ماندند یا خیر. اگر اعتقاد به مردم داشتند چرا باید رهبری امام را میپذیرفتند؟ مردم راهبردی را مطرح کرده بودند که باید سلطه و استبداد بساطش جمع میشد و این نگاه مورد پذیرش مردم بود اما نگاه جبهه ملی و گروههایی که برای تغییر، راهبردی داشتند مشابه این نگاه نبود. همچنین محمد توسلی فعال سیاسی و دبیرکل نهضت آزادی دراین میزگرد با بیان اینکه دولت مهندس بازرگان را با چالش هایش باید در نظر گرفت گفت: چالشی که باید به آن اشاره کرد دیداری است که مهندس بازرگان در پاریس با رهبر انقلاب داشت، رسم بود که همه به نوعی با امام در پاریس بیعت می کردند، مهندس بازرگان ساعت ها مذاکره کرد و قرار بود نامه ای به مانند بیعت بنویسند اما ایشان گفت باید با یارانم در ایران صحبت کنم که همین موضوع یک چالشی ایجاد کرد. چالش دیگر مهندس بازرگان بعد از خرداد ۶۰ هم مورد توجه است. در مجلس کریدوری بود که در آن مرگ بر بازرگان گفته شده بود اما به رغم تمام هزینه ها و بازداشت ها، ایستادند و به رسالت خود ادامه دادند.
در این مراسم همچنین فرزند مهدی بازرگان عنوان کرد: در پی استعفای مهندس بازرگان امام چند تن از روحانیون شورای انقلاب مثل شهید بهشتی و مرحوم رفسنجانی و موسویاردبیلی را خواستند تا بازرگان را از استعفا منصرف کنند، در طول راه در رادیو و تلویزیون اعلام شد که بازرگان استعفا كرده و پذیرفته شده است.
ابوالفضل بازرگان در همایش بازرگان و انقلاب اسلامی گفت: مهندس بازرگان یک دیندار واقعی بود و با توجه به سابقه مدیريتی و اداری و تجربههای موفق و مورد پذیرشبودن جناحهای مختلف سیاسی و قشرهای ملی و مذهبی و حتی اعضای احزاب چپ تنها گزینه مناسب و موجود برای نخستوزیری بود.
وی ادامه داد: در آن شرایط اگر نگوییم بازرگان تنها گزینه بود، میتوانیم بگوییم بهترین گزینه بود، عدهای میگفتند انتخاب مهندس بازرگان اشتباه بود اما رهبری میگفتند در آن شرایط درست بوده است.
بازرگان خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه انقلاب اسلامی ایران طی دورهای کوتاه به پیروزی رسید و فرصت پرورش نیروها نبود وقتی دولت بر سر کار آمد با مشکلاتی روبهرو شد که پیش از آن پیشبینی نکرده بود. همچنین دستگاههای دولتی و کارخانهها دچار مشکل شده بودند و چرخهای صنعت نچرخیده بود. با تمام مشکلاتی که وجود داشت و بعدا ایجاد شد دولت توانست چهار ماموریتش را تا قبل از استعفا انجام دهد.
وی با اشاره به مشکلات موجود در زمان دولت بازرگان گفت: ایشان در دانشگاه تهران گفتند كه اهل تندروی نیستم. ضمنا وظیفه من انتقال قدرت از نظام قبل به جدید، اداره کشور، برگزاری رفراندوم، رفع خرابیها و انتخاب مجلس موسسان تهیه پیشنویس قانون است و انقلابیگریها را باید رهبر اداره کند، اما تا روز آخر ایراد میگرفتند که چرا دولت انقلابی عمل نمیکند.
وی گفت: سوال دیگر این است که چرا مهندس بازرگان بهرغم عدم تمایلشان به عهدهدار شدن اداره کشور در شرایط انقلابی و بینظمی نخستوزیری دولت موقت را پذیرفت؟ ایشان با توجه به شرایط آن زمان این پذیرش را یک نوع واجب عینی میدانست.