شماره ۱۳۴۰ | ۱۳۹۶ چهارشنبه ۱۸ بهمن
صفحه را ببند
قیصر، تیزی و آژانس شیشه‌ای!

یاسر نوروزی| امشب به نقد یکی از مهمترین آثار جشنواره سی‌و‌ششم خواهیم پرداخت؛ خانم مژگان صابری! چون چند برابر نقد فیلم‌های جشنواره فعلا راجع به رفتار او تحلیل و بررسی نوشته شده. ماجرا چنانچه شنیده‌ یا دیده‌اید، درباره رفتار نامتعارف این بازیگر در نشست خبری فیلم «شعله‌ور» به کارگردانی حمید نعمت‌الله بود؛ از جلو عقب‌کاری مدام روسری بگیر تا ژست‌های مختلف روبه‌روی جماعت خبرنگار. به این ترتیب شد که یک عده فورا گفتند بیماری خاصی دارد و البته تکذیب شد. یک عده گفتند خانم خجولی بوده و دستپاچه شده که دلیل مناسبی نیست؛ چون نه بچه روی گاز بود خواهرم نه مجلس خواستگاری! یک عده گفتند قضاوت نکنید که ما هم قضاوت نمی‌کنیم؛ می‌گوییم چرا این‌طوری می‌کند نه این‌که بگوییم چرا این‌طوری می‌کند! یک عده هم گفتند برای جلب توجه بود که به نظرم دکمه جلب توجه را هم زیاد فشار بدهی، خراب می‌شود کما اینکه شد. خلاصه هر چه بود به نظر می‌رسد موفقیتی برای ایشان باشد چون این‌ همه که از دو روز پیش درباره او صحبت کرده‌اند، درباره ابراهیم حاتمی‌کیا نکرده‌اند. مسأله بعدی درباره سطل زباله است که هنوز مدیریت محترم سینما به این نتیجه نرسیده اختراع مهمی است. برای همین ما فعلا غذاها را می‌ریزیم جلوي گربه‌ها! نکته بعدی هم راجع به فیلم «لاتاری» ساخته محمدحسین مهدویان است که خیلی‌ها شمشیر را از رو با این فیلم بسته‌اند. ماجرای فیلم درباره فریب دختران ایرانی توسط عده‌ای طمعکار است که آنها را با وعده‌های مختلف به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس می‌برند و تطمیع می‌کنند. گزارش‌های اینچنین را در این سال‌ها زیاد خوانده‌ایم و به این ترتیب فیلم آقای مهدویان شد «قیصر 2»! چون پسره که نامزد دختره بود تیزی را برداشت و رفت دوبی. می‌دانید؟ گاهی دلم به حال فیلمسازهایی با سابقه مهدویان می‌سوزد؛ چون طرف آمده فیلم‌هایی درباره دفاع مقدس و اینها ساخته و حالا هر فیلم دیگری بسازد، به ‌هر حال متلک‌هایی در پی دارد. مضراب‌هایی از این نوع که بالاخره بودجه دولتی را گرفتی و فیلم ساختی و جایزه گرفتی و تازه یادت افتاد كه دغدغه‌های اجتماعی هم داری؟ من درباره این جمله‌ای که خیلی‌ این روزها دهان به دهان می‌چرخد نظری ندارم اما از بعضی منتقدان سوال مهمی دارم؛ یکی از نقدهایی که به فیلم وارد شد، ترویج خشونت بود که واقعا جای بحث دارد. درواقع منتقدانی که همیشه با ممیزی آثار سینمایی مخالفت دارند، این روزها دقیقا همان حرف‌هایی را می‌زنند که ممیزان آثار سینمایی! یعنی برچسبی که باعث تحریم و توقیف برخی آثار سینمایی شده حالا ورد زبان منتقدان روشنفکر است؛ ترویج فلان و بهمان. در حالی‌ که یک فیلم سینمایی می‌تواند صرفا نظر سینماگر درباره جامعه پیرامونش باشد. این‌که هی تکرار کنیم این اثر ترویج این را می‌کند یا ترویج آن، درواقع تیشه به ریشه هرگونه سینما و سینماگری است. مثل این است بگوییم چون مولوی در بعضی دفاتر مثنوی، قصه‌هایی با مضامین جنسی را به نظم درآورده، پس ترویج این‌جور رذايل است! یا عبید زاکانی یکی از مروجان فساد در عصر خود بوده است! نه برادر من! اسم این‌جور حرف و حدیث‌ها را هر چیزی بخواهید بگذارید، دست‌کم «نقد» نیست. چون با این منطق هر فیلمسازی که دست روی نقطه‌ای سیاه بگذارد به طرفه‌العینی می‌شود سیاه‌نما! «لاتاری» فیلم خوبی نیست چون الگوی روایی این قصه چهار دهه پیش خلق شد؛ اما فیلم مهمی است چون بعد از چهار دهه دوباره یک فیلمساز از تکرار همان الگو بیم می‌دهد؛ جامعه‌ای که به جهت معضلات مختلف دیگر به قانون گردن نمی‌گذارد و از دست قانون هم کاری برنمی‌آید؛ همان نکته‌ای که حاتمی‌کیا دو دهه پیش در فیلم «آژانس شیشه‌ای» دست روی آن گذاشته بود.

 


تعداد بازدید :  298