شماره ۱۳۴۳ | ۱۳۹۶ دوشنبه ۲۳ بهمن
صفحه را ببند
شب چهارم
عجب گل‌نزنیه این بازیکن!

یاسر نوروزی| این روزها با شوخ‌طبعی درباره جشنواره نوشتم و فیلم‌هایی که امسال انتخاب شدند و در پردیس ملت به نمایش درآمدند. با این حال، با بعضی فیلم‌ها نمی‌شود شوخی کرد که «مغزهای کوچک زنگ‌زده» به کارگردانی هومن سیدی یکی از آنهاست. راستش اصلا از آن آثاری است که دکتر برای طبع نازک بنده و خیلی‌ها قطعا قدغن می‌کند، اما چه می‌شود کرد؟ به نظر بهترین اثر جشنواره که تا به حال دیده‌ام همین فیلم باشد. همه چیز در خدمت یک فیلمنامه کم‌نقص است و کمتر پلانی پیدا می‌کنید که بی‌جهت وارد فیلم شده باشد. ماجرا در محله خاک‌سفید تهران می‌گذرد، پیش از پاکسازی و چه غوغایی برپاست! خرید و فروش مواد مخدر، زندگی نکبت‌بار مردم محله، کودک‌آزاری، بچه‌های بی‌سرپرست، خشونت محض و عریان و هر آن چیزی که باعث می‌شود احتمالا بعدها بنویسند این فیلم به افراد زیر 18‌سال توصیه نمی‌شود. بنده البته به لحاظ شخصی تمایلی به تماشای چنین آثاری ندارم چون احوالات آدم را کاملا به هم می‌ریزد، اما وقتی فضاسازی، بازیگری، پرداخت کاراکترها و مهمتر از همه قصه با کمترین اشکالات جلو می‌رود، ناخودآگاه ترغیب می‌شوید به این‌که در سالن بمانید و تا پایان، تمام مصایب این محله را تحمل کنید. بنابراین به نظر می‌رسد غیراز نریشن‌های ابتدایی و انتهایی فیلم که با تعریض‌های اجتماعی- سیاسی شعاری جلو می‌رود، همه چیز سر جای خود قرار دارد. آن‌قدر که شاید بهترین فیلم جشنواره امسال باشد که تا به حال دیده‌ام، برای همین هیچ جای فیلم راه به شوخی نمی‌کند؛ دقیقا برخلاف فیلم بعدی یعنی «عرق سرد». «عرق سرد» به کارگردانی سهیل بیرقی، ماجرای فوتبالیست زنی را پیش می‌کشد که شوهرش اجازه خروج از کشور به او نمی‌دهد و به همین دلیل، بازی فینال را از دست می‌دهد. منتها خانم کوثری! وقتی بین آن‌همه فوتبالیست ورزیده می‌دوید، تنها چیزی که باورمان نمی‌شد این است که با یک کاراکتر فوتبالیست طرف باشیم. به‌هرحال می‌دانم شما هم مثل هر بازیگر دیگری دوست دارید تجارب مختلف در این زمینه داشته باشید، اما به‌هرحال هر پیراهنی را به هر قد و قامتی ندوخته‌اند. مثل این است که محمد نوری برود نقش دونده دوی استقامت را بازی کند یا این‌که به بنده پیشنهاد بدهند در مسابقه مردان آهنین شرکت کنم! به همین دلیل بازی باران کوثری در این نقش گاهی تبدیل به مضحکه می‌شود. برخلاف بازی امیر جدیدی در نقش مجری صداوسیما که انتخاب بسیار درستی بوده و امیر جدیدی هم به‌خوبی از پس آن برآمده است. ضمن این‌که کاراکتر فوتبالیست در این فیلم طوری عمل می‌کند که انگار از ما تماشاچی‌ها هم متنفر است! درست است که شوهرش اجازه نداده به فینال برسد، ولی خب به‌هرحال اینها 8‌سال با هم زندگی کرده‌اند. درواقع زنه در آن سال‌ها توب خورده و خرج کرده و پا به توب شده و حالا ناگهان همه چیز به هم ریخته! درواقع عقل سلیم این‌جور قصه‌سازی‌ها را یک ‌مقداری پس می‌زند. هرچند که دغدغه کارگردان برای ساخت چنین فیلمی قابل احترام است چراکه پرده از مشکلات بخش زیادی از جامعه زنان برمی‌دارد. نمایش ریاکاری در صداوسیما هم با این‌که اظهر من الشمس است اما باز هم به دلمان چسبید؛ هرچند روزنه امیدی برای اصلاح آن نباشد.


تعداد بازدید :  271