شماره ۱۳۴۵ | ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲۵ بهمن
صفحه را ببند
سرمقاله
كوچك‌هاي مهم

از بس درگير مسائل بزرگ و مهم هستيم كه در بسياري از موارد از كنار مسائل به‌ظاهر كوچك مي‌گذريم و توجه چنداني به آنها نمي‌كنيم؛ ولي واقعيت جز اين است. مسائل مهم كشور محصول بي‌توجهي به همين مسائل كوچك است و همين قطرات باران است كه مي‌بارد و اگر جذب زمين نشود، به يك‌باره تبديل به سيل مي‌شود و هر چيز كه سر راهش است را تخريب و ويران مي‌كند. جامعه سالم به جامعه‌اي مي‌گوييم كه هيچ مشكلي را كوچك نپندارد و به نحوي به آن بنگرد كه گويي آن مشكل كوچك ظرفيت تبديل‌شدن به مهمترين مشكلات را دارد يا آن مشكل كوچك بازتابي است از يك مسأله بزرگتر كه بايد آن را حل كرد.
چند روز پيش خبري درج شد كه يك زن و شوهر در دعوا براي جاي زباله با همسايه خود مضروب شده‌اند كه مرد كشته‌شده و زن نيز در بيمارستان بستري شده و بشدت صدمه ديده است. از كنار اين خبر نمي‌توان ساده گذشت. يك زن و شوهر مجروح و كشته‌ شده‌اند، يك نفر كه طبعا سرپرست يك خانوار است نيز قاتل و زنداني شده است. چندين خانواده نيز درگير اين ماجرا مي‌شوند و سال‌ها طول مي‌كشد تا اين پرونده به سرانجام برسد و تازه هنگامي كه به سرانجام مي‌رسد، لزوما مشكلي از طرفين حل نمي‌شود كه بدتر هم مي‌شود. حالا صدها و هزاران مورد از این نمونه‌ها را کنار هم بگذاریم تا ببینیم چه سیلی راه خواهد افتاد؟ يكي از مسئولان قضائي اعلام كرد كه تعداد قابل ‌توجهي از نزاع‌هاي منجر به قتل نيز بر اثر اختلاف نسبت به جاي پارك خودرو است. از اين نوع منازعات منجر به جرح و صدمه شديد بدني و نيز قتل كه در موضوعات به‌ظاهر بسيار پيش پا افتاده رخ مي‌دهد، زياد است؛ چرا در جوامع ديگر و به‌طور مشخص جوامع توسعه‌يافته اين موارد كمتر مشاهده مي‌شود؟ چرا در جامعه ما كسي نسبت به اين رفتارها و عوامل ايجادكننده آن معترض نيست و كوششي براي اصلاح آنها انجام نمي‌دهد؟ ريشه اين بحران در كجاست؟
يك عامل مهم در بروز اين منازعاتِ زيانبار مشكلات رفتاري نزد عاملان آن است؛ به عبارت ديگر ما ياد نگرفته‌ايم كه چگونه بر خشم و عصبانيت خود غلبه كنيم. ما نمي‌دانيم كه خشم چه هزينه‌هاي سنگيني دارد. ما از شيوه‌هاي غيرشخصي حل اختلاف غافل هستيم، با نقش و اثر گفت‌وگو و تفاهم در حل مشكلات آشنا نيستيم، بيش از حد در رفتار خود ريسك مي‌كنيم و متوجه عواقب رفتارهاي مبتني بر عصبانيت و خشم نيستيم. چرا؟ يك علت آن وضعيت اجتماعي است كه در ادامه به آن پرداخته مي‌شود؛ ولي علت ديگر فقدان آموزش و تربيت افراد و جوانان است. نظام آموزشي ما سراسر از حفظيات و معلوماتي است كه ندانستن آن هيچ مشكلي را حل نمي‌كند. اينكه سعدي در قرن ششم مي‌زيسته يا نهم و يا اينكه به ‌طور مشخص در چه سالي به دنيا آمده يا فوت كرده در برابر فهم آموزه‌هاي اخلاقي گلستان هيچ ارزشي ندارد. حتي بود و نبود فردي به نام يا شهرت سعدي هم در مقايسه با اين آموزه‌ها و ضرورت انتقال آن به جوان اهميت چنداني ندارد؛ ولي نظام آموزشي ما به جاي تربيت يك جوان تراز نوين براي جامعه پيچيده امروز، مي‌كوشد كه اطلاعات و معلومات بي‌فايده يا كم‌فايده را به خورد آنان بدهد. رسانه‌هاي رسمي و به‌ طور مشخص صداوسيما نيز دچار همين مشكل هستند و اگر جوانان چيزي در اين چارچوب ياد بگيرند عموما از طريق خانواده است.
عامل تربيتي و رواني نسبت به عامل اجتماعي در درجه دوم اهميت است. نخستين عامل اجتماعي فقدان نهادهاي حل اختلاف است، نهادهايي كه ارزان و موثر و منصفانه رفتار كنند. مردم نمي‌دانند كه در صورت اختلاف درباره گذاشتن زباله يا جاي پارك يا هر چيز ديگر آيا مرجع ثالثي هست كه صداي آنان را بشنود و فراتر از منازعات شخصي، اختلاف را در زمان كوتاه به صورت ارزان و منصفانه حل كند؟ كساني كه درباره مسائل كوچك به كلانتري‌ها يا مراكز ديگر مراجعه مي‌كنند، در بسياري از موارد خيلي ساده با اين پاسخ مواجه مي‌شوند كه خودتان حل كنيد، فرآيند رسيدگي طولاني است.
نكته ديگر اينكه ضوابط عمومي و رسمي كه تعيين آن وظيفه حكومت است، چندان روشن و داراي ضمانت اجراي كافي نيست كه اجازه ندهد مردم به جاي مواجه‌شدن شخصي با يكديگر از طريق حكومت به حل‌وفصل منازعات خود بپردازند. براي نمونه اختلافات مردم در اداره امور آپارتمان‌ها بسيار زياد و حل‌وفصل آنها نيز به نسبت سخت و زمانبر است. اين اختلافات فشار رواني شديدي را بر ساكنان آپارتمان‌هاي داراي مشكل وارد مي‌كند، در حالي كه مي‌بينيم هيچ نهاد رسمي و عمومي زحمت اين را به خود نمي‌دهد تا مطالعه كند كه چرا مردم در چنين وضعي هستند و وظيفه دولت چيست؟حكومتي كه تمام توجهش به قيمت بنزين است كه هيچ ربطي به مسئوليت ذاتي آن ندارد، کمتر توجهي به اين مسأله مهم نمي‌كند كه به ‌طور قطع در حيطه انحصاری وظايف حكومت است. بي‌توجهي به اين مسائل به‌ظاهر كوچك، يك‌باره كار را به جايي مي‌رساند كه مي‌بينيم با سيلي از مشکلات مواجهيم كه از ذره‌ذره مسائل كوچك تشكيل شده است و قادر به حل هیچ‌کدام هم نخواهیم بود.


تعداد بازدید :  1178